به گزارش 598، علامه مصباح يزدي طي سخناني در همايش
جبهه پايداري انقلاب اسلامي، اظهار داشت: مفهوم وحدت يكي از مفاهيم كليدي
بعد از انقلاب اسلامي ايران است. اين واژه به صورت فراوان در بيانات اهل
بيت (ع)، داستانها و اشعار تكرار شده است.
وي با طرح اين سؤال كه
ملاك مطلوبيت وحدت كدام است و آيا فقط يك نوع وحدت داريم، گفت: اگر ابعاد
وحدت را بررسي كنيم، ميتوان يك كتاب مفصل در مورد آن نوشت. وحدت به معناي
تكويني، وجودي و عرفاني را ميتوان بررسي كرد. اما وحدت عرفي وحدتي است كه
در رابطه با رفتار اختياري انسانها و مقدمات اين رفتارها مورد توجه ما
است. يعني كساني وحدت دارند كه در رفتار همسو هستند كه از انديشهها،
افكار، خواستها، تمايلات و گرايشها نشأت ميگيرد.
حضرت علامه
مصباح يزدی افزود: اگر تشخيص و بينش ما با هم متفاوت باشد، طبيعتا در
رفتارها نيز اثر خواهد گذاشت. همچنين اگر تمايلات و خواستهاي ما با هم
متضاد باشد اختلافها ظهور پيدا خواهد كرد. بنابراين منظور از وحدت اين است
كه انسانها بتوانند هدف مطلوب و واحدي را در نظر گرفته و امكانات و توان
خود را به سمت آن هدف سوق دهند، تا به نتيجه مطلوب برسند.
وي گفت: وحدت ارزش مطلق نيست بلكه ابزاري است براي پيشرفت بهتر.
رئيس
مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) با يادآوري داستان شكستن چوبها
توسط فرزندان يك كشاورز به صورت فردي و جمعي خاطرنشان كرد: اين داستان به
خوبي هدف وحدت را نشان ميدهد.
حضرت علامه مصباح يزدی در ادامه
سخنان خود گفت: زماني منافقين، كفار و يهود نيز با هم وحدت كردند لذا بايد
پرسيد كه آيا اين وحدت مطلوب بود؟ اين نشان ميدهد كه وحدت ابزاري و تيري
دو لبه و دو دم است كه اگر در راه باطل قرار گيرد، خطرهاي بزرگي ايجاد
ميكند و شكست دادن آن مشكل خواهد بود. بنابراين بايد در ابتدا يك هدف مقدس
را براي وحدت در نظر گرفت و براي آن برنامهريزي كرد و در ادامه همه اين
نيروها را براي رسيدن به آن بسيج كرد.
وي تصريح كرد: برخي تصور
نكنند هر كجا عنوان وحدت مطرح بود، ديگر نميتوان حرفي روي آن زد و همه
بايد خود را تسليم آن كنند بلكه بايد ديد هدف از وحدت چيست و وحدت براي چه؟
اين
استاد برجسته حوزه علميه ادامه داد: وحدت حقيقي ميان دو چيز متفاوت محال
است چرا كه وحدت يعني همسويي با هم و در يك جهت. بنابراين براي ايجاد وحدت
بايد يك محور واحد وجود داشته باشد. و در صورتي افراد متعدد و گروههاي
مختلف ميتوانند وحدت مطلوب و معقول داشته باشند كه وحدت يك محور داشته
باشد اما اگر جهت يكي از آنها تغيير كند و يكي به راست و ديگري به چپ برود
وحدت نخواهد شد. زيرا از محور دور شدهاند. محور مقياس و شاقول است كه با
آن معيار و ملاك وحدت سنجيده ميشود. اگر حركت در راستاي آن محور بود وحدت
مؤثر خواهد بود ولي اگر جهتها تغيير كند وحدت بيثمر شده و تنها يك نام
باقي خواهد ماند.
حضرت علامه مصباح يزدی بيان داشت: مسئله ديگر
اينكه حقي كه ميتواند محور وحدت باشد مراتبي دارد و دلبستگي به آن حق هم
مراتبي دارد. شناخت آن حق هم مراتبي دارد زيرا شناخت همه مردم از حق مساوي
نيست و در شناختها اختلاف، تباين، تضاد و همچنين شدت و ضعف وجود دارد.
وي متذكر شد: وحدت در جايي رخ ميدهد كه شناختها با هم همسو بوده و قرابت داشته باشند.
وي
با بيان اينكه مراتب شناخت نيز متفاوت است، گفت: اين تفاوتها همان گونه
است كه ايمان، هدايت و ... نيز مراتب مختلف دارد. همه ايمانها، معرفتها،
دلبستگيها و عشقها هم در يك مرتبه نيست. بلكه صفر تا بينهايت است كه
بينهايت عشق و علم براي خود خداوند است. بنابراين بايد شناخت خود را به حق
قويتر و بالاتر برده و دلبستگي خود را به حق بيشتر كنيم.
وي ادامه
داد: همه چيزهاي خوب را دوست دارند اما همه حاضر نميشوند براي تحقق آن
فداكاري و تلاش كنند. بنابراين نزديكي و همسويي رفتارها نيز مراتب دارد.
همانطور كه ما همه انسانها و جامعه انساني را به صورت فطري دوست داريم.
وي
ادامه داد: ما حتي كفار عالم را دوست داريم. زيرا ميخواهيم آنها مومن
شوند تا هدايت شده و رستگار شوند. مگر با آنهايي كه با حق عناد دارند. در
ميان اين انسانها كساني هستند كه به خدا معتقدند و به ماوراي طبيعه اعتقاد
دارند كه موجب ميشود در دايره انسانهايي كه ما آنها را بيشتر دوست
بداريم، قرار بگيرند.
وي ادامه داد: در ميان اين معتقدان به خدا
كساني هستند كه به انبيا و اديان الهي معتقدند و اينها در يك دايره تنگتر
قرار ميگيرند بنابراين محبت ما نيز به آنها بيشتر است. همچنين در ميان
اينها عدهاي هستند كه به اسلام معتقدند و در ميان آنها نيز كساني هستند كه
شيعه هستند كه به طبع علاقه، اشتراك و ارتباط ما با آنها بيشتر است.
وي
در خصوص وحدت شيعه و سنيها خاطرنشان كرد: ما با همه اهل تسنن در مقابل
كفار وحدت خواهيم داشت اما طبيعتا وحدت با شيعيان را مقدم ميدانيم.
وي
افزود: وحدت ما با برخي برادران اهل تسنن به مراتب بسيار بهتر با برخي از
برادران شيعه بوده است به عنوان مثال در مجلس خبرگان رهبري رابطه من با
شيخالاسلام ماموستا از برخي همقطاران خود بيشتر بود. ما رابطه بسيار خوب و
عاطفي با هم داشتيم. عشق شيخالاسلام ماموستا به رهبر معظم انقلاب بسيار
بالا بود كه اينها اشتراكات و زمينههاي وحدت را بسيار زياد ميكرد.
بنابراين هر چه مباني، شناختها و دلبستگيها قويتر باشد، وحدت بيشتر است.
يعني همه كساني كه به انقلاب اسلامي معتقد هستند با آنها وحدت داريم اما
ارتباط ما با آنها يكسان نيست.
وي در ادامه سخنان خود بيان داشت: در
مسائل سياسي كشور كساني كه اصولگرا هستند ما احترام خاصي براي آنها قائل
هستيم البته كساني كه واقعا اصولگرا هستند نه اينكه از نام آن سوءاستفاده
ميكنند. ما همه آنها را دوست داريم و هر كاري از دستمان برآيد برايشان
انجام ميدهيم.
وي گفت: ما با برخي از اصولگرايان بر اساس تشخيص خود
ارتباط بيشتري برقرار ميكنيم . كساني كه شناخت شان از ارزشهاي اسلامي
بيشتر بوده و دلبستگي آنها به انقلاب و اصول آن بيشتر از ساير اصولگرايان
است. بنابراين وظيفه ما اين است كه نسبت به اينها بيشتر ارتباط برقرار كنيم
و علاقه ما به اينها بيشتر است.
علامه مصباح تاكيد كرد: حضور ما در
جبهه پايداري انقلاب به معناي انشقاق، تضاد و اختلاف نيست بلكه تشخيص
داديم تعلقات اين گروه به ارزشهاي اسلام و پايبندي آنها به ارزشهاي
انقلاب بيش از ديگران است و اين نبايد جاي هيچ توهم و انحرافي باشد.
وي گفت: اين اعلام موجوديت بيان كردن يك واقعيت است كه در عمل وجود داشته است.
به
گزارش فارس، علامه مصباح تصريح كرد: اين به معني نفي و تضاد با ديگران
نيست و حتي به معناي دكان ديگري نيست. چرا كه در طول همه اين سالها چيزي
جز افترا و فحش از به وجود آمدن اين دكانها چيزي نصيب كسي نشده است. لذا
برخي گفتند كه اعلام موجوديت جبهه پايداري به معناي انشقاق و اختلاف است كه
اين درست نيست و خداوند به عمق دلها آگاه است و از نياتها باخبر است و
خداوند بر اخلاص ما ميافزايد.