به گزارش 598 به نقل از شرق ؛ ماموران پلیس دماوند سال 87 در جریان درگیری خونینی قرار گرفتند، وقتی پلیس به محل رسید جسد مرد جوانی را که با ضربات متعدد کشتهشده بود پیدا کرد اما او تنها قربانی این درگیری نبود برادر دیگر این مرد نیز به دلیل خونریزی شدید بیهوششدهبود.
پلیس مرد مجروح را به بیمارستان منتقل و تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کرد. ماموران متوجه شدند درگیری بین جوانی به نام بهمن و پدرزنش اتفاق افتاده بود. بهمن و برادرانش بهروز و بهادر شبانه به خانه فرهاد پدرزن بهمن حمله کردند تا بتوانند همسر بهمن را که قهر کرده بود به خانهاش بازگردانند، در این بین فرهاد با شمشیر به آنها حمله کرد و این درگیری خونبار را به وجود آورد.
وقتی فرهاد بازداشت شد اعلام کرد برای دفاع از خودش مرتکب این قتل شده است او گفت: سه ماه قبل از این حادثه دخترم میترا و بهمن باهم ازدواج کردند. آنها از همان دوران نامزدی باهم اختلاف داشتند هرچه به بهمن گفتم دست از سر دخترم بردار توجهی نکرد گفت ما اختلافاتمان را حل میکنیم و بهتر است شما دخالت نکنید. وقتی آنها با هم عروسی کردند درگیری بالا گرفت میترا سه ماه بعد از ازدواج به خانه من برگشت او گفت دیگر حاضر نیستم با بهمن زندگی کنم. بهمن مرد خشنی بود و دخترم را اذیت میکرد. او زبان خوشی نداشت.
دامادم مدتی بعد برای من پیغام فرستاد که میخواهد به زور وارد خانه شود و زنش را ببرد. من هم گفتم اگر کسی بخواهد حریم خانهام را بشکند میکشمش. اینطوری با کسی آشتی نمیکنند و اصلا بهمن را به خانه راه نمیدهم. متهم ادامه داد: فکر نمیکردم بهمن واقعا به خانه من حمله کند. شب حادثه حدود ساعت یک بعد از نیمهشب بود ما همه خوابیده بودیم که متوجه شدم کسی به در خانه میکوبد، بعد صدای شکستهشدن در آمد و عدهای وارد خانه شدند، من هم شمشیری را که در خانه داشتم برداشتم و به سمت آنها حمله کردم، اصلا نمیدانم چند نفر را زدم فقط میخواستم هر طوری شده آنها را از خانهام بیرون و از خانوادهام محافظت کنم. البته آنها هم شمشیر و قمه داشتند اگر من نمیزدم آنها مرا میزدند و چارهای بهجز مقابله نداشتم.
با توجه به اینکه شواهد نشان میداد آغازکننده درگیری بهمن بود او مورد پرسش قرار گرفت. این مرد گفت: من عاشق میترا بودم و این را همه فامیل میدانستند اما میترا به خاطر حمایتهای خانوادهاش به حرف من گوش نمیکرد و مرتب با من دعوا میکرد. سه ماه بود که با هم ازدواج کرده بودیم. او سر مسالهای پیش پا افتاده با من دعوا کرد و بعد هم به خانه پدرش رفت. من میخواستم با زنم حرف بزنم و او را راضی کنم برگردد. میدانستم پدرزنم مانع میشود به همین دلیل با برادرانم تصمیم گرفتیم میترا را بدزدیم و او را به زور به خانه برگردانیم. به اتفاق برادرانم و چند نفر دیگر از مردان فامیل به خانه فرهاد رفتیم اما او به ما حمله کرد و با ضربات شمشیر یک برادرم را کشت و برادر دیگرم را هم زخمی کرد.
در حالیکه بررسیها در این خصوص ادامه داشت، پزشکی قانونی اعلام کرد بهادر اگرچه بههوش آمده و خطر مرگ برطرف شده است اما به دلیل خونریزی شدید و نرسیدن خون به مغزش دچار صغر مغز و زوال عقل شده است همچنین قدرت تحرک خود را از ناحیه دست و پا از دست داده و توانایی تکلم هم ندارد. این سازمان همچنین درخصوص بهروز نیز اعلام کرد علت اصلی مرگ قطعشدن شریانهای حیاتی بدن و ضربات مهلکی بوده که با جسمی نوکتیز و برنده بر بدن مقتول وارد شده است.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای متهم، پرونده به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده تشکیل شد، قاضی از ولیدم خواست در جایگاه قرار گیرد. مادر بهروز درخواست قصاص کرد و حین گفتههایش مدعی شد بهروز دختری نوجوان و همسر نیز دارد. با توجه به اینکه دادسرا در این خصوص تحقیق نکرده بود رسیدگی به پرونده به بعد موکول شد.