به بهانه ناکامی اصولگرایان در شورای شهر چهارم و انتخاب یک فرد اصلاح طلب به عنوان رئیس شورا و همچنین تأکید بر اتحاد و همدلی مبنی بر زمینه سازی برای پیروزی در انتخابات مجلس دهم این یادداشت با عنوان «صدای پای مجلس ششم» تقریر شد.
12 اسفند 1390
اصولگرایان از انتخابات شورای دوم تاکنون در همه انتخابات ها پیروز بلامنازع میدان بودند، انتخابات شورای دوم، مجلس هفتم و هشتم، و ریاست جمهوری نهم و دهم. اما این روزها زمزمه های اختلاف در اردوگاه اصولگرایان به گوش می رسد، تحرکات حاکی است ایجاد شکافی در جریان اصولگرایی است، شکاف گفتمانی و در عین حال سلیقه ای! گروهی منتقد دولت هستند، گروهی دیگر با دولت موافق اما مخالف طیفی موسوم به طیف مشایی هستند، برخی از تشکل ها در مواجهه با خانه نشنینی دکتر احمدی نژاد جبهه پایداری تشکیل داده و در صدد حضور در انتخابات و حتی تقابل با جبهه متحد اصولگرایی هستند. «صدای ملت» با مدیریت علی مطهری و... و امثال چنین گروههایی نیز در گوشه کنار فعال شده اند.
اما جریان مقابل ساز دیگری کوک کرده بخشی از آنها رسماً اعلام کردند که در انتخابات شرکت نکرده و لیستی ارائه نخواهند داد اما بخش دیگری از اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کردند.
انتخابات برگزار می شود، قبل از انتخابات نزاع سختی در جریان اصولگرایی در می گیرد و گروهها به تخریب یکدیگر می پردازند اما با وساطت بزرگان و تشکیل شورای مرضی الطرفین و ... غائله تا حدودی ختم به خیر می شود و در نتیجه در این انتخابات اصولگرایان اکثریت مجلس را تصاحب می کنند. اما اکثریتی شکننده و متکثر!
اپیزود دوم: انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
24 خرداد 1392
گسل ها و شکافهای ایجاد شده در انتخابات مجلس نهم رو به گسترش نهاده و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم رخ عیان می کند. اختلافاتی که باعث می شود اصولگرایان حتی در سطح نخبگانی و رهبری جریان نیز دچار تشتت و چندگانگی شوند. این تشتت و چند دستگی باعث می شود که جریان موصوف چهار کاندیدا معرفی کند. جریان موسوم به انحراف که در خاستگاه تاحدود زیادی با جریان اصولگرایی مشترک است نیز این آسیب پذیری را جدی تر می کند. جریان موسوم به دوم خردادی ها در ابتدا کاندیدایی معتدل معرفی می کنند اما در ادامه با پیش بینی شکست احتمالی، از گزینه نسبتاً مطلوب خود دست کشیده و گزینه دیگری را انتخاب می کنند که در حقیقت گزینه بخش مستقل و حتی نزدیک به جریان اصولگرایی است.
بازهم به دلیل اختلافات درون گروهی اصولگرایان و نه ظرفیت های موجود جریان رقیب، نماینده طیف مستقل و یا جریان موسوم به اعتدال پیروز شده و در حقیقت جریان اصولگرایی ناکام انتخابات می شود و به نوعی چند تن از مهره های اصلی خود را در این انتخابات هزینه نموده و به تعبیری دیگر می سوزاند.
جریان نزدیک به خاتمی که به دنبال استفاده از فرصت ایجاد شده بود سعی می کند کاری کند که روحانی خود را مدیون وی بداند و از این طریق بتواند برخی از عناصر خود را وارد دولت نموده و از این طریق زمینه های احیای مجدد خود را فراهم سازد و صد البته تاحدود زیادی نیز موفق شده است. هر چند به نظر می رسد که این جریان در آستانه انتخابات مجلس دهم از روحانی عبور نموده و دولت را اماج حملات و انتقادها قرار داده و خود را به عنوان آلترناتیوی بر آن معرفی کند.
پیروز نسبی دیگر این میدان آقای هاشمی رفسنجانی است که توانسته خود را بازیابی و چهره اش را تاحدودی بازسازی کند.
البته این روند در انتخابات شوراههای چهارم با شدت و حدت کمتری تکرار شد.
اپیزود سوم: انتخاب رئیس شورای چهارم تهران
12 شهریور 1392
اما در اپیزود سوم، اصلاح طلبان قدری منسجمتر اقدام نموده و با لابی ها و برقراری ارتباطاتی با اعضای شورای شهر تهران که در ابتدا گفته می شد 18 به 13 به نفع جریان اصولگرایی است، توانستند ریاست شورا را از آن خود کرده و احمد مسجد جامعی را که سابقه وزارت در دولت خاتمی و عضویت در شورای سوم را داشته بر این مسند بنشانند. این مهم فارغ از بحث ریاست بر شورا به یک بحث حیثیتی تبدیل شده بود که اصلاح طلبان توانستند بازهم پیروز میدان شوند.
باید اذعان نمود که دومینوی ناکامی اصولگرایان نه به دلیل اقبال به اصلاح طلبان، بلکه به دلیل اختلافات دورن سازمانی و گروهی آغاز شده و همچنان ادامه دارد و این نگرانی را در ذهن متبادر می کند که در اپیزود چهارم بازهم با بی تدبیری و اختلافات دورنی زمینه ساز روی کار آمدن مجلسی همانند مجلسس ششم شویم.
اپیزود چهارم : صدای پای مجلس ششم
اسفندماه 1394
اصولگرایان از هم اکنون باید به هوش باشند، جریان رقیب در صدد بازسازی تشکیلاتی و اجتماعی خود بر آمده و در تلاش است تا مجددا در انتخابات مجلس آینده با استفاده از ظرفیت های ایجاد شده خود را به خانه ملت رسانده و بازهم به ساختارشکنی بپردازد. حوادث ورخدادهای چهار سال مجلسس ششم را به یاد بیاورید؛ افشای اصرار و اطلاعات هسته ای از سوی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، حضور نمایندگانی از این مجلس در کنفرانس ننگین برلین، تهیه و تنظیم نامه موسم به جام زهر، تحصن 21 روزه در مجلس، قرائت نطق های ساختار شکن و... ، بحث قانون مطبوعات و انتشار روزنامه هایی که در ان تظاهرات علیه خدا توصیه می شد، شهادت حضرت زهرا(س) زیر سوال می رفت، فلسفه قیام عاشورا مورد تخطئه قرار می گرفت و... و غافل از آنکه مردم محتاج لقمه نان بودند و...
در آن دوره و مجلس بود که کلیدواژه هایی همچون حاکمیت دوگانه، نافرمانی مدنی، فشار از پایین و چانه زنی دربالا، خروج از حاکمیت و... از سوی فراکسیون اکثریت بطور اعم و یک حزب بصورت اخص مطرح و در اخر مجلس نیز اجرایی شد.
به راستی مسئولیت روی کارآمدن چنین مجلسی بر عهده کیست؟