هر چه بیشتر در دنیای پاکستانیها جلو
میرویم به نشانههای واضحتری از رابطه عمیق و قلبی آنها با ایران
برمیخوریم.پوسترهای طراحی شده پاکستانیها از امام و رهبری، با آن گرافیک
ساده و ابتدایی، نشانه خوبی برای انفعال ما و فعالیت آنهاست.
اینجا پاساژ مهستان، معروفترین مکان
فروش محصولات فرهنگی و مذهبی در ایران نیست. این تصاویر را هم از یک سایت
یا وبلاگ ایرانی، همانهایی که بالای سردرشان عکس امام و رهبری خورده است
برنداشتهایم. همه این پوسترها و تصاویر از صفحات وبلاگها، سایتها و
شبکههای اجتماعی مربوط به پاکستانیها جمعآوری شده است. همه اینها یک
نشانه است برای همه حرف این دو ماههمان، اینکه پاکستانیها چهقدر به
ایران نزدیکاند. آنقدر نزدیک شدهاند که اگر از دور به این پوسترها نگاه
کنیم، نوشته اردو زبان رویشان را ندیده بگیریم، اصلا نمیتوانیم حدس بزنیم
که این پوسترها مربوط به آدمهایی خارج از سرزمین مرزی ایران باشند.
ندیدن و بیتفاوتی، مهمترین مساله امروز
ما در مواجهه با پاکستان است. حالا این که کاری انجام نمیشود و رها
نمیشود در مرحلههای بعد. فعلا باید سعی کنیم پاکستان را ببینیم. نه حملات
انتحاری و بمبها هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی و فقر وفلاکت و زلزله و
سیل پاکستان.
گلشن خمینی، چوک(چهارراه) خمینی، خیابان
خمینی، کوچه خمینی و... در شهرها و روستاهای پاکستان همه و همه یادگارهای
قدیمی همان تیری است که امام خمینی پرتاب کرد و هنوز به زمین ننشسته است.
یادگاری که حالا جای خودش را به آواتارهای فیسبوک و توئیتر و اینستاگرام
پاکستانیها با عکس آیتالله خامنهای داده است.
جای خودش را به ترانهای داده است که کودکان پاکستانی برای رهبر انقلاب میخوانند.