نام پسرم را فراموش ميكنم ولي گل به پرسپوليس را از ياد نميبرم

* ظاهرا اولين گل داربي را شما به ثمر رسانديد؟
- بله، وقتي نام تيم پيكان به پرسپوليس تغيير پيدا كرد تاريخچه داربي سنتي تهران شروع شد و اولين بازي از سري بازي‌هايي برگزار شد كه حالا ظاهرا به عدد هفتاد و هفت رسيده است.

* تاريخ و زمان دقيق اين گل و چگونگي به ثمر رسيدن آن در خاطرتان هست؟
- باور كنيد شايد روزي نام پسرم را فراموش كنم اما كليه جوانب اولين گل تاريخ داربي را از ياد نمي‌‌برم.

* خب؟
- خب يادم هست در سال 1347 در بازي برگزار شد كه هر دو با تساوي بدون گل ختم شد و حاصلي جز تساوي بدون گل نداشت. من هم بعد از اين دو بازي مصدوم شدم و حدود شش ماه بيرون گود نشستم تا اينكه براي بازي سوم تب و تاب داربي كل جو فوتبال ايران را در برگرفته بود و حساسيت كار باعث شد علي دانايي‌فرد خدا بيامرز براي بهبودي من كه هافبك نفوذي تاج بودم تلاش كند تا بلكه به بازي برسم.

* صحيح و سالم به بازي رسيديد؟
- نه باور كن هنوز كمي مصدوميت داشتم كه نمي‌‌گذاشت بازدهي صددرصد داشته باشم اما مصمم بودم براي اين بازي هر طور كه شده به ميدان بروم. پس شب بازي از سرمربي تيم خواستم تحت هر شرايطي من را در ترکيب بگذارد، دانايي‌فرد هم درخواست من را پذيرفت و در آن بازي از ابتدا به من اعتماد کرد تا پس از مدت‌ها راهي ميدان شوم. دقيقه هشت بازي سوم يعني 20 مرداد 1348 داريوش مصطفوي يک پاس شسته و رفته را تحويل من داد و من هم بدون معطلي از فاصله 25 متري دروازه پرسپوليس را باز کردم.

* دروازه‌بان آن زمان پرسپوليس و سرمربي تيمشان چه کساني بودند؟
- مهدي عسکرخاني دروازه‌بان پرسپوليس بود و آلن راجرز انگليسي اين تيم را هدايت مي‌کرد.

* بعد از اين گل چه احساسي داشتيد؟
- انگار دنيا را به من داده بودند. سر از پا نمي‌شناختم و بدون هدف دور زمين مي‌دويدم که داريوش از پشت پيراهنم را گرفت و من را نگه داشت تا بقيه از سر و کولم بالا بروند و اولين گلزني دربي را جشن بگيريم.

* و درنهايت با چه نتيجه‌اي ديدار پايان يافت؟
- با نتيجه سه بر يک، دو گل بعدي به ترتيب علي جباري در دقيقه 25 و کارو حق‌ورديان در دقيقه 52 به ثمر رساندند.

* علي پروين آن زمان در پرسپوليس بود؟
- نه فکر کنم علي پروين عضو تيم پيکان بود.

* در مورد دربي الان چه نظري داريد؟
- اين دربي چه با کيفيت چه بي‌کيفيت گل بازي‌هاي فوتبال ايران بوده و هست لذا اين ديدار هنوز هم نفس‌‌ها را در سينه حبس مي‌‌‌كند و براي خيلي‌ها از نان شب واجب‌تر است.

* در حال حاضر چه مي‌‌كنيد؟
- در كار توليدات صنعتي بودم كه در حال حاضر كارمان خوابيده و فعاليت خاصي ندارم. اميدوارم روزي مشكل صنعت كشور هم حل شود حاصل عمرم هم دو پسر است كه اولين به اسم اكبر مهندس كامپيوتر است و دومي اشكان كه كلاس اول دبيرستان را گذرانده به كلاس دوم مي‌‌رود.