گروه انحرافی، این روزها، ساعات و لحظههای خوبی را سپری نمیکند. اگرچه
مزاحمتهایی از بابت اعتقادات، روشها و شیطنتهای این گروه منحرف دامنگیر
کشور شد، اما روند روشنگریها و هوشیاری خواص با بصیرت جامعه توانست
نقشههای منحرفین را بر باد دهد.
و اکنون این قوه قضائیه و نهادهای
نظارتی و امنیتی هستند که در لوای حمایت و هوشیاری قشرهای مختلف جامعه،
برای برخورد با انحرافات این گروه کمر همت بستهاند و دست به کار شدهاند.
شاید
بتوان برخورد با گروه انحرافی را یکی از امتیازات بزرگ جریان اصولگرا
معرفی کرد؛ جریانی که به معنای واقعی کلمه، به نقد درون گفتمانی معتقد است و
نشان داده که با هیچ کس حتی کسانی که در ظاهر خودی محسوب میشوند، مماشاتی
ندارد، اما در ادامه روند مطلوب مبارزه با فساد و باندهای قدرت و ثروت
نامشروع، سؤالی نیز مطرح است که هنوز گویا پاسخی برای آن نداریم.
و
آن سؤال این است که اگرچه در برخورد با گروه انحرافی، کارنامه موفقی
داشتهایم اما آیا در برخورد با سایر انحرافات نیز به موقع و بر طبق وظیفه
عمل کردهایم یا خیر؟
آیا دستگاههای قضایی و امنیتی در قبال
فتنهگرانی که ماهها قبل از برگزاری انتخابات سال 88 از احتمال بروز تقلّب
در انتخابات دم میزدند، برخورد قابل توجهی داشتند یا خیر؟
با افرادی که در روزهای فتنه، رسماً و عملاً اراذل و اوباش را به کف خیابانها میخواندند، چه برخوردی صورت گرفت؟
آیا اینگونه نیست که در برخورد با برخی از این افراد به واسطه نسبتهایی سببی یا نسبی با برخی چهرهها! مماشات صورت گرفت...؟!
آیا
مسئولان امر در قوه قضائیه و نهادهای نظارتی و امنیتی، انحراف را فقط در
اعتقادات خلاصه کردهاند یا اینکه انحراف در استفاده از پول بیتالمال و یا
سوء استفاده از قدرت و وابستگی به برخی چهرهها را نیز انحراف
میدانند...؟!
برخورد با گروه انحرافی اگرچه کاری بسیار درست، به
موقع و ناشی از تدبیر است اما رافع مسئولیت نهادهای قضایی و امنیتی در
برخورد ریشهای با فتنهگران و زرسالاران اقتدار طلب نیست.
حتی
اشاره ما به سمت پروندههایی نیز هست که متهمان آنها فقط به واسه برخی
وابستگیها به چهرههای خاص، مورد هیچ برخوردی قرار نگرفته و نمیگیرند و
فقط پس از خروج آنها از کشور است که صداهایی مبنی بر ضرورت برخورد با آنها
بلند میشود.
چرا در برخورد با برخی مدیریتهای مادامالعمر که
انتقادات شدیدی نیز به نحوه مدیریت آنها وارد است، تعلل میشود و شاهدیم که
یک روند رو به رشد انتقادی از همین مدیریتها به ناگاه سرد میشود و
عدهای دلیل این مسئله را مماشات منتقدان سابق ذکر میکنند؟
البته
پاسخ این چراها شاید تا حدی روشن باشد اما یک نکته اساسی را نباید در میانه
آنها فراموش کرد که حتی همین روشن بودن ابعاد ماجرا، باز هم رافع
مسئولیتهای قضایی و امنیتی برای مسئولان ذیربط نیست.
قوه قضائیه و
نهادهای امنیتی باید بدانند که برخوردهای گزینشی به راحتی توسط قشرهای
مختلف مردم رصد میشود و این مردم هستند که از خود سؤال میپرسند چرا این
برخوردها یکسان نیست...؟!
عدالت آن است که جمله متخلفان با یک منطق
و منش اسلامی واحد مورد بازخواست قرار گیرند. دمخور بودن با برخی چهرههای
خاص، برخورداری از منابع عظیم ثروت و ... به هیچ وجه ملاک صحیحی برای تأمل
در برخی برخوردهای ضروری نیست.
نهادی ذیربط باید به این حقیقت
واقف باشند که اگرچه حرکت در پشت سر موجهای مطالبات مردمی کاری مدبّرانه
است اما گاهی نیاز است تا قوه قضائیه و نهادهای امنیتی نیز در این برخوردها
پیشگام شده و به مردم این اطمینان را بدهند که به عنوان دستان توانمند
نظام در برقراری عدالت و برخورد با مفسدان، همواره به وظایف خود عمل
میکنند.
------------------
مسعود یارضوی
------------------