سريال «كلاه پهلوي» با تمي تاريخي و موضوعي فكري- اجتماعي، درام و
بازيهايي كه قابل ديدناند، مخاطبان را در شامگاهان آدينه پاي گيرنده
تلويزيون نگه داشته است. كارگردان «كلاه پهلوي» اين روزها به ادامه سریالش
ميانديشد؛ پاياني كه برخي از منتقدان و تحليلگران با پيشزمينه كار
قبلياش (كيف انگليسي) به سراغ آن ميروند. ضياءالدين دري در گفتوگو با
ايران به برخي از زواياي «كلاه پهلوي» ميپردازد.
پروسه توليد كلاه
پهلوي به بيش از 30 سال پيش بر ميگردد، همان زماني كه براي اولين بار
ضياءالدين دري متن آن را فقط بهصورت داستان زندگي ميرزارضا نوشت و
فيلمنامه تصويب هم شد اما اين كارگردان گمان ميكرد كه داستان جاي كار
بيشتري دارد و به همين دليل قصه را پرورش داد به طوري كه سال 65 فيلمنامه
را بهصورت كتاب منتشر كرد. دري به جز كلاه پهلوي در كارنامهاش اثر درخشان
كيف انگليسي را نيز دارد.
او ميگويد: «اواخر ساخت كيف انگليسي
متن را بهصورت 200 صفحهاي نوشتم و از مرداد 1380 نگارش فيلمنامه كنوني
آغاز شد تا 1381، 1383 هم فيلمنامه تصويب و پس از آن وارد پروسه توليد شد.»
كلاه پهلوي از سال 83 كد توليد و برآورد گرفت و به همين دليل همه گمان
ميكردند سريال در مرحله فيلمبرداري است در حالي كه از سال 83 ساخت دكور
آغاز شد و به گفته كارگردانش تهيهكننده عوض شد و حتي مشكل بودجه داشت به
طوري كه با 22 ماه بلاتكليفي مواجه بود.
فيلمبرداري سريال از 1384
آغاز شد و در 1 تير 89 به دليل مشكل بودجه متوقف شد، سپس كار ادامه پيدا
كرد و حالا كلاه پهلوي از ديگر سريالهاي الف ويژه دقايق بيشتري دارد يك
مرحله سخت سريال تخريب سامان قديم بود كه مخاطب بايد اين تخريب را ميديد و
بعد سامان جديد را از نظر ميگذراند.
آقاي
دري! «كلاه پهلوي» با توجه به مضمون جالب توجهش سريال حساس و بحثبرانگيزي
است. آيا از ابتدا فكر نميكرديد كه سريال نگاههاي موافق و مخالف زيادي
خواهد داشت؟
اين پيشبيني را از زماني كه هسته اوليه كار در
ذهنم شكل گرفت، داشتم. هسته اوليه سريال از 30سال پيش در ذهنم شكل گرفت.
حتي اگر آن موقع هم ساخته ميشد، ميدانستم اين كار با واكنش و
عكسالعملهاي گستردهاي مواجه ميشود. تا اينجاي بحث ذكر يك نكته لازم
است؛ ما هم اكنون با شبكههاي بيگانه بسياري مواجه هستيم، بويژه شبكههاي
فارسي زبان كه متاسفانه در مقابل تشيع قرار گرفتهاند. فضاي رسانهاي براي
مردم ما بسيار پرحجم شده و نسلي (سنين 14 سال به بالا) كه الان بايد مشتري
تلويزيون باشند، واقعاً تحت تاثير اين رسانهها قرار گرفتهاند. همه اينها
منجر به تهديدي ميشود كه در رقابت با اين شبكهها دچار بحران شويم؛ بحراني
كه از برخي جهات آن رادرهم ميشكنيم و در مواردي هم آنها مخاطب را به سوي
خودشان ميكشانند.
«كلاه پهلوي» در اين فشردگي حجم برنامههاي
رسانههاي بيگانه با اطلاعاتي كه از آمار سازمان داريم، جايگاهش را بين
مخاطب پيدا كرده است. ما چند هفته ديگر مهمان مردم خواهيم بود. مضمون حجاب
خيليها را به فكر و اظهارنظر وادار كرده و همين باعث بيشتر ديده شدن سريال
شده است.
حجاب، ويترين نظام جمهوري اسلامي ايران است و طبيعي است
كه اين موضوع بحثبرانگيز باشد. متاسفانه برخي كه با مقوله حجاب مخالف
هستند، موضوع را به سمت ديگري سوق ميدهند. آنها نميگويند ما با مقوله
حجاب مخالفيم بلكه ميگويند تاريخ تحريف شده است؛ در حالي كه چنين چيزي
نيست. در طول ماههای گذشته و با وجود فراخوان اعلام شده در سایت رسمی این
سریال براي معرفی تحریفهای تاریخی صورت گرفته در ایران، حتی یک مورد هم
تحریف روشن و دقیقی از تاریخ در سریال «کلاه پهلوی» اعلام نشده است. من
اعلام کرده بودم به فردی که تحریف تاریخی این سریال را معرفی کند، شخصاً
جایزه خواهم داد اما این جایزه همچنان نزد من باقی است و هیچ کس برای
دریافت آن، مصداق روشنی از تحریف تاریخ در این سریال معرفی نکرده است.
اما
مباحثی در این زمینه میان مخاطبان وجود دارد که سریال تصویر روشني از برهه
تاريخي خود ارائه نميدهد.در این سریال شخصیتهای تاریخی اندکی همچون
سرپاس مختاری، علی اصغر حکمت، تقیزاده و چند نمونه دیگر وجود دارند که
صرفاً به واسطه ارتباطی که میان فعالیتهای آنها با مسأله کشف حجاب و
تغییرات فرهنگی دوره پهلوی وجود داشته، مورد اشاره داستان قرار
گرفتهاند.وقایع این سریال در شهری فرضی به نام سامان روایت میشود که
نمونهای از شهرهای دوره رضاخان است که سریال با نمایش عمران و آبادی در
این شهر آغاز میشود و اساساً به این تغییر چهره نیز اشاره شده است.
تقريباً
10 سال پيش سريال «كيف انگليسي» را روي آنتن داشتيد. برخي معتقدند «كيف
انگليسي» در مقايسه با «كلاه پهلوي» سريال بهتري بود.اين كه سریال خودم با
اثر خودم مقايسه شود، خيلي خوب است اما 90 درصد كساني كه مرا با «كيف
انگليسي» مقايسه ميكنند در زمان «كيف انگليسي» مخالف سريال بودند. وقتي
«كلاه پهلوي» پخش شد براي انتقاد از «كلاه پهلوي»، «كيفانگليسي» را تاييد
ميكنند. البته يك نكته ظريف اينجا وجود دارد؛ آنهايي كه زماني «كيف
انگليسي» را نادیده گرفتند، به نتیجه دلخواه نرسیدند چون مردم از «کیف
انگلیسی» استقبال كردند و الان نام آن سريال جزو واژگان سياسي اين مملكت
است. به نظرم وقتي «كيف انگليسي» را با «كلاه پهلوي» مقايسه ميكنند، يك
موفقيت است.
به نظرم بين درام «كلاه پهلوي» و درام «كيفانگليسي» يك
تفاوت است. در «كيف انگليسي» من بر اساس تجربه مخاطب ايراني كه ميخواهد
قطب مثبت و منفي ببيند، پيش رفتم. قصه عشقي هم داشتيم، همه اينها به جذابيت
سريال كمك كرد. در «كلاه پهلوي» قرار نبود من خودم را تكرار كنم البته
همان الگوي «كيف انگليسي» در «كلاه پهلوي» هم رعايت شده است.پرداختن به
موضوع كشف حجاب حساسيتزاست چه براي دوستان حزباللهي، چه برايبيتفاوتها،
چه براي مخالفها. اين حالتي را ايجاد ميكند كه همه به دقت كار را تماشا
ميكنند. «كلاه پهلوي» بار سياسي، فرهنگي و محتوايي براي نظام دارد پس بايد
ملايم و آرام و البته تحليلي شروع ميكرديم. تماشاچي از همان ابتدا
ميداند با يك درام جدي مواجه است و قرار است پيام مهمي را بشنود.
ما
كاري كرديم كه مخاطب آرام آرام با سريال درگير شود. تاثير من از تعزيه در
اين سريال مشخص است مثلاً پاسبانهايي داشتيم كه با حكومت رضاخان مشكل
داشتند و در مراسم تعزيه گريه ميكردند. اگر من چنين رفتاري را نشان
نميدادم، تحريف ميكردم چون آن پاسبانها هم از خود مردم بودند و
نميخواستند همسرشان يا دخترشان بيحجاب شود.مخاطب با برخي شخصيتهاي شما
تكليفش روشن است مثل حاج رضا تدين، مادرش، كريم و... اما وقتي به پروسه
زندگي تا مرگ فروغ ميانديشيم، ميبينيم كه شايد نياز بود اين شخصيت را
بيشتر ميشناختيم. در واقع اين كه در آن سالها يك خانم باسواد باشد قابل
باور است اما به نظر میرسد شیوه معرفی فروغ از ابتدا مناسب نبوده است.
ما
در اثر نمايشي يك قانوني داريم؛ مثلاً وقتي ميگوييم ميخواهيم وارد خانه
صمصام شويم، يا اول يك نماي عمومي ميگيريم تا عظمت آنجا را نشان دهيم و
ميگوييم ببينيد چه خانه بزرگي دارد يا اين كه در ابتدا نماي بسته
ميگيريم. اولي كل به جزء است و دومي جزء به كل است. من يك سريال اكشن يا
درام اجتماعي روز نساختم. البته سریال از قسمتهای 35 به بعد تاحدودی فضای
معمایی و پلیسی پیدا میکند اما در بستر تاريخ اين سريال را روايت كردم ضمن
اين كه ابزاري كه مخاطب را جذب ميكند، در اين سريال ندارم.قبول دارم كه
ميگوييد احتياج داشتيم اطلاعات بيشتري از فروغ داشته باشيم اما بهتر بود
منتقدان در اين باره كمي صبر ميكردند.
در این دوره تاریخی ما
خانمهايي داشتيم كه باسواد و تاثيرگذار بودند. فروغ هم نمونهای از آنهاست
که در پایان با مرگ تاثیرگذار وی در سریال مواجه میشویم. در این سریال من
درباره يك جامعه وسيع صحبت ميكنم كه اگر چه شهري فرضي است، اما 80 درصد
اثرات تصميماتي كه حكومت وقت گرفته و بر سر ملت ايران آمده را ميبينيد.در
درام مقداري اغراق لازم است. فكر نميكنم اين شخصيت آنقدر اغراقآمیز باشد
که نتوان باورش كرد. فروغ اين حرفها را به زبان زن 80 سال پيش ميگويد.
اگر به فردي در شرايط او بگويند حجابت را بردار چه ميگويد؟ مسلماً
نميگويد چشم. مهم اين است فروغ به بهترين شكل از حجاب دفاع كرده است و
سریال به چنین شخصیتی نیاز داشت.
فرخ
باستاني وقتي به عنوان فرماندار وارد شهر سامان ميشود، براي اين شهر
عمران و آباداني ميآورد. آدمهاي تقريباً منفي داستان شما دوست داشتني
هستند، چرا؟
اينها دوست داشتني نيستند؛ مثبتند يعني 99درصد
جامعه از اين طيف هستند. امثال فرخ درصد اندكي از جامعه هستند. ممکن است
مخاطب در قسمتهای آغازین داستان با آنها ارتباط برقرار کند اما به مرور با
مشخص شدن ماجرای دست داشتن فرخ در قاچاق اشیاي عتیقه و نیز روند رشدی که
کریم در پیش میگیرد، حس انزجار از این شخصیتها در مخاطب ایجاد میشود.
شما میبینید که مثلاً برای مهلقا، همسر صمصام اتفاق خوبي نميافتد.ما در
سريال عقوبت اين آدمها را ميبينيم.
مهلقا
در برابر شوهرش ميايستد و تماشاگر كه شاهد مظلوميتش بوده، خوشش ميآيد و
اما اين يك بخشي از موفقيت مهلقا است آيا مهلقا، صمصام، كريم و... را با
توجه به سرنوشتی که به آن دچار میشوند، انسانهاي خوشبخت و موفقي
ميدانيد؟
در شكل درام بايد تامل كنيم. سريالهايي كه از
خارج وارد ايران ميشود هفتگي است اما چون ميخواهند روي مخاطب تاثير
بگذارند و بيحوصلگي مخاطب ايراني را ميشناسند به صورت هر شبي سريال را
پخش ميكنند حال آن که در ایران سریالی مانند «کلاه پهلوی» باید با چنین
آثاری رقابت کند.
آيا مخاطبان «كلاه پهلوي» نتيجه صبرشان را خواهند ديد و در پايان از سريال راضي خواهند بود؟
«كلاه
پهلوي» هم مانند هر كار ديگري نقص دارد، اما خوشحالم حرفمان را زدهايم.
انسانهاي دانا و انديشمند كه مخاطب ما هستند، متاسفانه ميگويند ما كه
اينها را ميدانستيم، اما آدمهاي عادي 3 هزار مورد را ميتوانند ياد
بگيرند يعني هر دقيقهاي، از این سریال میتوانند نکتهاي را استنباط
کنند.به عنوان كارگردان دانستههاي خودم را راجع به سريال در اختيار مخاطب
قرار دادم. به نظرم «كلاه پهلوي» به همه ميگويد جامعه واقعي ما چگونه بوده
است. همچنين اين سريال آينهاي است در برابر مخاطبان و طرح این نکته که
پیشینه بیحجابی و بدحجابی که این روزها جامعه ایران با آن به عنوان
مسألهای اساسی درگیر است، کمتر از 80 سال قدمت دارد و این مسأله صرفاً یک
پدیده وارداتی است و هیچ تناسبی با فرهنگ ما ندارد.