به گزارش
پایگاه 598 به نقل از
نکات پرس، طرح «خاورميانه جديد» طرحي نيست كه يك
روزه و يا در چند سال اخير شكل گرفته باشد اين طرحي است كه پيشينه اي به
عمر تاريخ انقلاب اسلامي و براي مهار آن دارد.
اين
طرح كه با چراغ سبز دولت وقت ايران با تجاوز بهانه جويانه ي بوش به
افغانستان و عراق سرعت گرفت ، براي تكميل خود به فتنه شام نيازمند بود كه
به گفته بوش : « همه چيز خوب پيش مي رفت تا اينكه احمدي نژاد آمد. » مانع
بزرگ ادامه اين طرح اين بار در ايران بود و از آنجا كه دفع اين خارچشم
دشمنان در ابتدا ناممكن مي نمود مقابله با حلقه هاي دور تر از هسته مركزي
مقاومت رادنبال كردند.
حمله
به جنوب لبنان و بيروت در سال 85 و جنگ 33 روزه اوليّن تجربه ي دردناك
صهيونيست ها در اين راستا بود كه آنانرا بيشتر متوجه نفوذ استرتژيك دولت
احمدي نژاد كرد.
در
مرحله بعد حزب كاديماي حاكم بر رژيم صهيونيستي بعد از دوسال محاصره سخت
غزه حذف حلقه اي ديگري از مقاومت را كه به خيال شان حلقه ي ضعيفي بود را
دنبال كرد ، ولي باز هم شكست جنگ 22 روزه واقعيّت تلخ نفوذ انقلاب اسلامي
در همسايگي اشغالگران را به آنان گوشزد كرد.
بنابر
اين دشمنان براي تداوم طرح خاورميانه جديد متوجه شدند كه در كنار ديگر
اقدامات بايد به نبرد نرم پرداخته تا هسته ي اصلي اين مقاومت را كه دولت
دكتر احمدي نژاد بود را منهدم كنند.
(بستن مچ بند سبز به عنوان نماد فتنه 88 توسط عوامل فتنه خارج از كشور به دست ليوني، ليوني فتنه گران 88 و حاميانشان را ميانه رو و مطلوب مي دانست كه بايد حاكم شوند.)
دكتر «احمدي نژاد» مانع جدّي «خاورميانه جديد»/دشمناني كه مي خواستند سخني غير از احمدي نژاد از ايران بشنوند
« تيزپي ليوني » در بحبوحه ي جنايت غزه به پاريس رفت و در جمع خبرنگاران گفت : «
ما براي دفاع از ارزش هاي دنياي آزاد به منطقه تحت حمايت حماس حمله كرده
ايم ... ما با تمام كشورهاي اسلامي و عربي دشمني نداريم ، در ميان كشورهاي
منطقه ما دوستان زيادي داريم ، دوستان ميانه رو ما بايد جاي تندروها را
بگيرند. »
بنابراين
بها دادن به ديگر مهره هاي سياسي كشور براي انزواي گفتمان احمدي نژاد از
ديگر راهكارهاي دشمن بود ، چنانچه در ابتداي دولت دكتر احمدي نژاد بوش با
موافقت صدور رواديد به « محمّد خاتمي » براي سفر به آمريكا در مقابل
معترضانش گفت :«مي خواستم از ايران سخني غير از احمدي نژاد بشنوم . »
اين
ميل منحصر به بوش نبود چندي بعد از تبيين اين راهبرد توسط ليوني ، در
كنفرانس « مونيخ » كه به « داووس » امنيّتي معروف است و تحت نظر نظام سلطه
اداره مي شود ، آقاي « متّكي » وزير اسبق خارجه كشور بدون هماهنگي با رئيس
جمهور« دكتر احمدي نژاد» يكي از مقامات كشور را - كه متّكي وابستگي خاص
سياسي به وي دارد - مدعو اين اجلاس كرد و در اجلاسي كه اردوغان هم - بنابر
ظاهر- فرياد بر مسئولان رژيم صهيونيستي بلند كرد ، شگفت انگيز بود كه در
حين سخنراني اين مدعو ، سران رژيم صهيونيستي بر خلاف گذشته مجلس را ترك
نكردند وبراي وي كه خط تقابل شديدي با دكتر احمدي نژاد در كشور شكل داد
دست تشويق هم زدند.
نشريهي آلماني «اشپيگل» كه از سخنان خوش بينانه ي مدعو ايراني درباره رابطه
با آمريكا خرسند بود ، در باره تشكيك « هولوكاست» از طرف رئيس جمهور دكتر
احمدي نژاد سؤال كرد كه مدعو ايراني گفت :
«اين يك حادثه تاريخي است و مشكل ما نيست. عاقلانه نيست كه به آن تكيه كنيم ... هولوكاست موضوع سياسي ما نيست.(!!!)» (اشپيگل – 8 فوريه 2009)
و
همين مدعو سپس به مصر و ديدن «مبارك» شاخص ميانه روي و اعتدال در نگاه
صهيونيست ها رفت و لازم به ذكر است كه اخيراً اين مدعو كنفرانس مونيخ در
جمعي از هوادارانش گفته است: «ما اگر جلوي اين ... (دكتراحمدي نژاد ) را
نمي گرفتيم قدّيس مي شد!»
امام خامنه اي:
تقسيم بندي سياسيون كشور به « تندرو» و « ميانه رو» ، از نمونه هاي مهم « تهاجم فرهنگي » است .
به
هر حال اين رويكرد صهيونيست ها و مرز بندي بين مسئولان منطقه و مسئولان
جمهوري اسلامي ايران به «تندرو» و «معتدل» همان سياست مكّارانه اي بود
كه رهبري مانند برخي از موارد ديگر آنرا رصد كرده و گفتند :
«يكي
از نمونه هاي تهاجم فرهنگي ، تلاش دشمن براي تقسيم بندي سياسيون كشور به
تندرو و ميانه رو است ... در تقسيم بندي دشمن كساني كه به اصول نظام اسلامي
معتقد باشند ، تندرو معرفي مي شوند.» (خبرگان رهبري - 86/12/7 )
ليوني
در آستانه انتخابات 88 نيز در جمع «شورای روابط خارجی آمریکا» با اشاره
به اینکه در حال حاضر منطقه خاورمیانه بین افراطیون و میانهروها تقسیم
شده، گفت :
«ایران در حال حاضر اردوگاه افراطیون را در منطقه رهبری میکند.» (سايت آفتاب 19 ارديبهشت 88 )
يارگيري صهيونيست ها براي ممانعت از تداوم گفتمان سوم تیر :
بنابر
اين صهيونيست ها مانند رئيس اين رژيم جعلي با فراخوان تمام نيروهاي خود
عمليّات گسترده براي سرنگوني دولت دكتر احمدي نژاد با رمز بيآبرو كردن
وانهدام محبوبيّتش تدارك ديدند و در داخل اين توپ خانه هماهنگ شد و از تهمت
اختلاس 3000 ميلياردتوماني به اين دولت تا تهمت فراماسونري و بابي گري و
... دنبال شد و حتّي اكنون بعد از اتمام دوره دولت دهم و با وجود اينكه
گزينه ي مورد نظراين دولت هم براي انتخابات احراز صلاحيّت نشد ، ولي هنوز
عوامل تخريب دست بردار نيستند ، و حال كه تغيير رويكرد دولت بر اساس مهندسي
خود را محقق يافته اند حمله همه جانبه به ديگر اضلاع مقاومت را دنبال مي
كنند.
صهيونيست
ها براي جا انداختن اين مرز بندي كذب به واژه سازي هايي مانند آنچه كه در
پردازش واژه دروغ «جريان انحرافي» مبادرت كردند مي پردازند.
چراكه
هر مسئولي در نظام انقلابي ما طبيعتاً بايد انقلابي باشد و در اين صورت
نمي توان به او نام تندرو نهاد و اگر انقلابي نباشد نيز نام معتدل نمي گيرد
بلكه غير انقلابي و يا سازشكار ناميده مي شود.
امام خامنه اي :
اگر مسئولي انقلابي نباشد «معتدل» نيست ، بلكه خسته شده است .
آري
! واژه « تند رو » و « معتدل » همان نقشه ي راه ليوني است كه متأسفانه
امروز عده اي آنرا دنبال مي كنند و تلاش دارند كه تمام مظاهر انقلابي ،
اسلامي و عدالت طلبي را تندروي و سازش و ساده لوحي مقابل دشمن را اعتدال و
ميانه روي تلقي كنند.
فراموش
نمي كنيم كه وقتي رأس اين جريان در سخناني مقاومت مقابل مستكبران را خروج
از «اعتدال» دانست و افكار عمومي را جريحه دار كرد حضرت امام خامنه اي
فرمودند :
«بعضي ها با نام عقلانيت، با نام اعتدال، با نام پرهيز از جنجال و دردسر
بينالمللى، مي خواهند از مبانى انقلاب و اصول انقلاب كم بگذارند! اين نمي
شود؛ اين نمي شود. اين نشانهى بىصبرى و نشانهى خسته شدن است. گاهى اين
خسته شدن را - كه خودشان خسته شدهاند - به مردم نسبت ميدهند: مردم خسته
شدهاند! نه ... » ( 87/6/19 – ديدار مسئولان نظام )
در
هر صورت اين جريان كه از بي تدبيري و خيانت ها باز برجسته شده
اند قرارشان بر اين است كه تمام مظاهر خدمت مانند «مسكن مهر» و «هدفمندي
يارانه ها» و ... را خروج از اعتدال و منجر به اخلال اقتصادي بدانند ولي
فربه شدن بنگاههاي اختصاصي خود با نام كمك به توليد را طريق اعتدال تلقي
كنند.