به گزارش پایگاه 598 به نقل از رسا، حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی طی سخنانی خاطرنشان کرد: تقریب با توجه به متعلق آن معنا می یابد؛ به این صورت که بین سه مفهوم "تقریب تباعد زدا بین مذاهب" و مفهوم "تقریب تباعد زدا بین اعضای امت اسلامی" (که از خاستگاه غیر مذهب نشأت گرفته است) و "تقریب عاطفه زا" باید تفاوت قائل شویم.
وی با طرح این سوال که آیا عملیات تقریب در قرن دوم هجری بوده است واز کدام سنخ بوده است؟ اظهار داشت: حقیقت آن است که درقرن دوم هجری تباعدی بین مذاهب نبود تا نیاز به تقریب از نوع اول وجود داشته باشد. درآن زمان، مناسبات اجتماعی امت اسلامی جریانی طبیعی وعادی داشت وحتی احتمال پیدایش تباعد مذهبی ناشی از تعدد مذاهب هم درمیان نبود و به ذهن نمی آمد.
رییس دانشگاه مذاهب اسلامی ادامه داد: در رویکرد بی پیرایه صدر اسلام، اختلاف مذهبی، اختلافی فکری تلقی می شد و نه بیشتر. وجود چنین رویکردی یک تلقی عام بود وهمه مذاهب رادربرمی گرفت و از آموزه های اسلام اخذ شده بود؛ یعنی از یک سو، اسلام چنان ایدهای را ارائه نکرده بود که مسلمانی بخواهد به دلیل مذهب، به "اختلاف مناسباتی" روی آورد و از سوی دیگر، جامعه هم دریک وضعیت طبیعی و فطری انسانی قرارداشت واز این خاستگاه ،اختلاف مذهبی را مبنایی برای اختلاف فکری تلقی نمی کرد.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی ادامه داد: اما این سخن، به معنای آن نیست که در آن زمان پیروان هرمذهبی خود را حق نمی دانستند و به اندیشه «همه بر حق» (پلورالیسم) معتقد بودند؛ بلکه به این معناست که به ذهن توده مسلمان نمی آمد که چون مذهبی برحق است پس باید با بخشی از امت که دارای مذهب دیگری است و آن را از حیث مذهبی بر حق نمی بیند، اختلاف کند .
استاد برجسته حوزه علمیه قم اظهار داشت: درآن زمان این ذهنیت امروزی وجود نداشت؛ آن چه بود، نوعی تفکیک بین موضوع حقانیت مذهبی وبین مسئله ارتباطات ومناسبات اجتماعی درجامعه اسلامی بود . براین مبنا، هرمذهب درعین این که خود را بر حق می دانست، مناسبات اجتماعی درمیان امت اسلامی بر چرخه روال عادی، طبیعی و فطری می گشت.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی خاطرنشان کرد: مشکل این است که ما ( اعم از شیعه و سنی) فهم وبرداشت درستی از این دوره نداریم، به همین دلیل آن عصر را دستمایه اختلاف قرار می دهیم وبا تمسک به کلمات وادبیاتی که درآن فضا رد وبدل شده است، مبناهای به ظاهر شرعی اختلاف درمناسبات را شکل می دهیم. حقیقت این است که امروزه بسیاری با تمسک ظاهری به آن آموزهها، به اختلافهای مذهبی دامن می زنند
دوران امام صادق(ع)
وی ادامه داد: درعصر حضرت امام صادق (ع)،اختلاف رأی وفکر وجود داشته وثانیاً اختلاف نظر در حقانیت مذهبی هم بوده است؛ یعنی پیروان اهل بیت (ع) یا پیروان سایرمذاهب خود را برحق می دانستند؛ اما، سخن این است که درکناراین دو واقعیت، واقعیت دیگری هم وجود داشت وآن این که براساس ذهنیت طبیعی برگرفته شده از اسلام، مسلمانان اجماع داشتند براین که اختلاف در مناسبات به بهانه اختلاف درحقانیت، امری مردود است.
وی ادامه داد: حتی به ذهن کسی هم خطور نمی کرد که باید درمناسبات اجتماعی اختلاف داشته باشند چون اختلاف در رای دارند. اختلاف درمناسبات، دریک روند تاریخی طولانی به وجود آمده و طبیعی است زمانی که اختلاف ایجاد شود ، به هرچیزی ازجمله اختلاف دررأی وحقانیت تمسک و تکیه می شود.
وی خاطرنشان کرد: این ذهنیت اتحادی اولًا؛ ریشه در فطرت پاک آدم های آن دوران داشت . ثانیاً؛ این رویکرد از آموزه های قرآن کریم وروایات پیامبراکرم(ص) گرفته شده بود وریشه قرآنی ونبوی داشت. البته درآن جامعه هم اختلافاتی از نوع دیگر وجود داشت اما این اختلاف ها مذهبی نبود.
رییس دانشگاه مذاهب اسلامی گفت: اختلاف ها در آن دوره برآمده از عوامل دیگری بود که ممکن بود درمیان خود اهل سنت یا بخش هایی از شیعیان و اهل سنت ولی نه به عنوان شیعه وسنی، آن ها را مشاهده کرد. دردوران حکومت امیرالمومنین امام علی(ع) هردوگروه شیعه وسنی دراطراف حضرت بودند، و این خود دلیلی است که باید درمناسبات اجتماعی با همه مذاهب ارتباط داشته باشیم.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی یادآورشد: بر همین اساس، هنگامی هم که حضرت اختلافات جامعه عصر خود را تحلیل می کند ، ریشه وخاستگاه این اختلافات را مسائل نفسانی ونه مذهبی معرفی میکند. در واقع اگر مذهب مبنای اختلاف بود، حضرت به آن اشاره می فرمود چون اگر بنا باشد اختلاف مذهبی عامل اختلاف در مناسبات شود، به صورت ریشه ای و محوری در جامعه خود نمایی می کند.
وی ادامه داد: این که حضرت فرموده "انما انتم اخوان علی دین ا... ما فرق بینکم الا خبث السرائر وسوء الضمائر" وسخنی از مذهب به میان نیاورده است، نشان می دهد در تلقی صدر اسلام اختلافات فکری تنها به مثابه اختلافات فکری تلقی و وحدت امت هم امری فوق شک و شبهه اعتبار می شده است. دردوران حضرت امام صادق (ع) وقبل از آن حضرت هم همین طوربوده است.
وی گفت:درفضای امت اسلامی هیچ گاه به ذهن کسی نمی آمد که ما می خواهیم مثلاً به دلیل داشتن مذهب شیعه ، حصاری دورخود بکشیم، بلکه همه مذاهب دربستر عام اسلامی حرکت می کردند. البته امامان معصوم(ع) به شیعیان خود دستور های رفتاری هم می دادند ولی نه درراستای جداشدن بلکه بیشتر در راستای رعایت اخلاق به منظور ارتباط برقرارکردن با جامعه.
وی در پاسخ به این سوال که با توجه به این که ما می گوییم حضرت امام صادق (ع) در پی تشکل بخشی به تشیع ومکتب اهل بیت (ع)وتبیین ایدئولوژی آن بودند، آیا این امر با این گفتارمنافات ندارد؟، اظهار داشت: امامان معصوم(ع) با حاکمان جور مقابله می کردند نه با جامعه. البته تقابل آن بزرگواران با حکّام وخلفا نه ازباب گرایش مذهبی آنان بلکه ازباب ظلم وستمی بود که برمردم روا می داشتند.
وی یادآورشد: اگرحضرت امام صادق(ع)با خلفای بنی عباس مخالفت می ورزیدند،نه به دلیل وابستگی آن ها به تفکر مذهبی خاص ، بلکه به دلیل آن بود که آنها رامنشاء وسرچشمه ظلم درجامعه می دانستند ودقیقاً ازهمین خاستگاه ظلم ستیزی، بخشی ازاهل سنت هم با خلفا درگیر بودند.
وی خاطرنشان کرد: چنان که تعدادی از ائمه اهل سنت به دلیل مخالفت با خلفای عباسی زندانی یا شکنجه شدند؛ مانند دو امام اهل سنت ابوحنیفه واحمدبن حنبل که مدتی را درزندان عباسیان به سربردند. امامان معصوم در روند مبارزه گاه فعالانه شرکت داشتند و دراین راستا نهضت هایی را شکل می دادند وگاه مبارزه فرهنگی ر ا دنبال می کردند. از سوی دیگر، امامان (ع) می کوشیدند، ایدئولوژی وسلوک شیعیان را تقویت کنند.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی ادامه داد: این جریان سازی فکری و ایدئولوژیک چند محورداشت: اول اینکه تشیع از حیث فکری و فرهنگی متشکل وساختارمند شود؛ همان طورکه اهل سنت هم در پی ساختارمند شدن مذاهب خود بودند؛ ولی این کار به معنای اختلاف افکنی نبود چون براساس ذهنیت غلط بعدی تصور براین شده است که شکل گیری جریان فکری باعث به وجود آمدن اختلاف می شود.
وی گفت: محور دوم این جریان سازی فکری این بود که جریان سازی به معنای اخلاقی کردن هرچه بیشتر تشیع بود نه جدا کردن آن از جامعه؛ به این معناکه امامان معصوم (ع) با تربیت اخلاقی شیعیان ، درراستای تقویت مناسبات امت گام برمی داشتند. این کار البته خدمت به کل جامعه بوده است .
وی اظهار داشت: چون یک انسان اخلاقی همزیستی توأم با رفق و مدارا را نشرمی دهد .دراین راستاست که حضرت امام صادق(ع)به اصحاب وپیروان خود می فرمایند: شما با آنان (اهل سنت) معاشرت کنید، درتشییع جنازه ونمازهای آنان شرکت کنید و... تا نگویند جعفربن محمد اصحاب خودرا مؤدب نکرده است . این روایت بیانگرآن است که رویکرد اهل بیت (ع)یک رویکرد معطوف به حضور درجامعه اسلامی بوده است.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی خاطر نشان کرد: محتوای این سخن، حضوردرجمع سایر اجزای امت اسلامی است. ازاین گذشته، تعلیل حضرت به این که «نگویند»، به خوبی پیش فرض های حاکم بر مکتب اهل بیت (ع) را آشکار ومشخص می کند که برای آن بزرگواران نوع ذهنیت اهل سنت مهم بوده است. پس بخشی ازتقویت تفکر شیعی درراستای وحدت بخشی واخلاقی کردن جامعه و بخشی هم ترویج ایده های مکتب بوده است، زیرا اهل بیت(ع) خود را برحق می دانسته اند، اگرچه لازم نیست دراین گونه ترویج ،دیگران نفی وطرد شوند.
وی اظهار داشت: از اینجا میتوان گفت که تقریب امام صادق (ع) از نوع "تقریب عاطف زا" (تقویت زیر ساخت های عاطفی مناسبات امت اسلامی) بوده است .
سخت بودن شکستن پیش فرض های تاریخی
وی در پاسخ به این سوال که چرا با این وصف درس لازم از قرن دوم در جهت حتی تقریب تباعد زدای کنونی گرفته نمی شود؟ گفت: پیش فرض های تاریخی از سخت ترین پیش فرض ها برای شکسته شدن است ورهاشدن ازاین ذهنیت های پدید آمده، دشواروگاه ناممکن است؛ زیرا دردل تاریخ پدید آمده و با گذشت زمان رسوخ یافته وسپس درمسیر بازتولید فعالیت های اجتماعی ونهادسازی قرار گرفته است. دراین شرایط، بایددقت و مطالعه وبررسی کرد تا خطا ها را یافت و به تحلیل فراذهنیتی دست یافت. باید مبانی فراتراز تاریخ را ازقرآن و عقل فراذهنیتی برگرفت. بدین گونه می توان به خطاها پی برد.
وی خاطرنشان کرد: اگربا توجه به آن چه گفته شد، تاریخ رامطالعه کنیم به انبوهی ازعلایمی برمی خوریم که درآن عصر تقریب با هدف تقویت مناسبات وروابط تزریق عاطفه به درون جریان ارتباط های طبیعی انجام می گرفته است و اختلاف مذهبی به عنوان عاملی برای جدایی، جایی در اذهان نداشته است؛ در عین حال که حقانیت مذهبی هم مطرح بوده است./