ايجاد هر گونه مزاحمت عمدي يا سهوي به وسيله تلفن از طريق هر فرد يا
گروه و در هر رده سني براي مشتركان ديگر، مزاحمت تلفني محسوب مي شود؛ اما
براي شكايت درخصوص اين مزاحمت ها به كجا بايد مراجعه كرد؟
به ياد مي
آورم زماني كه تلفن ثابت در منازل در همه جا حتي مناطق دوردست همه گير شد و
گوشي اي كه گاهي اوقات پشت هم زنگ مي خورد؛ با صداي زنگ تلفن مجبور مي شدي
سريعتر سمت گوشي بروي شايد كسي كار مهمي داشته باشد و تلفن قطع شود.
نفس
نفس زنان به گوشي تلفن مي رسيدي همين كه گوشي را برمي داشتي كسي آن طرف
گوشي فقط فوت مي كرد و تو آنچنان حرص مي خوردي كه قابل توصيف نبود.
و
حتي خوب به ياد مي آورم مادراني را كه فرزندان خردسالشان گريه مي كردند
طوري كه مانع از انجام كارهاي منزل مي شدند و تلفن تنها راه نجات مادر از
اين همه اذيت و آزار بود؛ مادر با گوشي شماره اي را مي گرفت و تو هم مي شدي
مسوول ساكت كردن بچه ها!
تا اينكه علم پيشرفت كرد و گوشي هاي همراه به بازار آمدند و اين سرگرمي به شكلي مدرنتر ادامه يافت.
بالاخره
روزي رسيد كه با توسعه فن آوري ارتباطي، شماره تماس گيرنده قابل تشخيص و
پيگيري شد. البته در مقابل اين پيشرفت، پيشرفتهايي هم در ايجاد مزاحمتهاي
تلفني از جمله شماره گرفتن با دبيت كارت و ..صورت گرفت!
مزاحمان تلفني و دردسر براي خانواده ها و حتي نهادها و سازمانها
مزاحمان
تلفني به طور معمول در گروه سني خاصي قرار دارند كه اي كاش سرگرميهاي
بهتري براي آنان وجود داشت تا آزار ديگران را موضوع بازيهاي خود نكنند.
شايد
كمتر خانواده، موسسه يا سازماني است كه از اين نوع مزاحمتها در امان
باشد؛ زيرا مرتكبان گاه و بيگاه و در زماني كه مردم نياز به استراحت
دارند، آسايش آنان را سلب ميكنند و پيامدهاي ناشي از اين مزاحمتها را كه
ممكن است دردسرهاي بزرگي براي خانوادهها ايجاد كند، ناديده ميگيرند.
انواع
تلفن همراه و ثابت جاي خود را چنان در زندگي روزمره ما باز كرده است كه
براي بسياري سپري كردن يك شبانهروز بدون استفاده از اين وسيله ارتباطي غير
قابل تصور است؛ با وجود چنين وابستگي شديدي و البته نيازي كه به ارتباط
غير حضوري با ديگران داريم، نميتوان دردسرهاي آن را هم ناديده گرفت.
اين
مزاحمتها به مشكلاتي كه براي خانوادهها ايجاد ميكنند، محدود نميشود؛
بلكه آتشنشاني، موسسات تاكسي تلفني، غذاخوريهايي كه مشتركان تلفني دارند،
پليس ۱۱۰، ۱۱۸ و ... را هم دربرمي گيرد؛ به عبارت ديگر از اين معضل
اجتماعي، همه درمانده اند.
اين مزاحمتها شكلهاي مختلفي دارد؛ اما سوت
كشيدن، سكوت و فوت كردن شايد كمتر آزار دهنده باشد. فحاشي و حرفهاي ركيك و
تهمت در مرتبه دوم قرار دارد و از همه بدتر، دادن خبرهاي كذب و تكاندهنده
است كه گاهي باعث شوك آني و از بين رفتن آرامش خانوادهها ميشود.
اگر مزاحم تلفني مجرم شناخته شود، حكم صادر مي شود
اگر
بر اثر مزاحمت تلفني، شخصي متحمل ضرر و زيان شود، در اين صورت مطابق
قوانين ميتواند با ارائه شكوائيه به دادسرا مبني بر مزاحمت تلفني و بيان
دلايلي كه حاكي از خسارت رسيدن به وي باشد، مزاحم تلفني را به محاكمه
بكشاند و چنانچه دادگاه متهم را مجرم بداند مكلف است ضمن صدور حكم جزايي در
باره مزاحمت تلفني، نسبت به مطالبه ضرر و زيان مدعي خصوصي نيز حكم صادر
كند و اگر نياز بيشتر به تحقيق درباره خسارت مدعي باشد، پس از رسيدگي لازم
مطابق ماده ۱۲ قانون نسبت به صدور حكم اقدام مي شود.
اگر كسي به عمد
و با سوءنيت به وسيله تلفن خبر فوت يكي از نزديكان شنونده را به او بدهد و
اين خبر موجب مرگ يا مرض شنونده شود، عملش مطابق با قانون مجازات اسلامي
ممكن است قتل عمد شناخته شود و مرتكب قصاص شود؛ چون چنين عملي نسبت به يك
فرد مسن در نوع خود كشنده به شمار ميرود.
مزاحم زنداني ميشود!
براي
مجازات مزاحمتهاي پيامكي و تلفني، مجرمان به مجازات تعزيري محكوم
ميشوند. اين مجازات ممكن است شامل شلاق، جريمه مالي و حبس باشد. نوع
مجازات نيز بسته به شخصيت متهم، دفعات و نوع مزاحمت بستگي دارد.
البته
دور از انتظار نيست كه يك مزاحمت ساده به قتل يك نفر منجر شود؛ بنابراين
سر و كار مزاحم تلفني كمتر به قصاص و ديه ميافتد؛ اما حبس مجازاتي معمول
براي اين مزاحمان خواهد بود؛ و قانوني كه اجازه زنداني كردن مزاحم را
ميدهد، قانون مجازات اسلامي است و مادهاي كه ميتوانيد اين حكم را در آن
پيدا كنيد، ماده ۶۴۱ است كه مقرر شده است:
«هرگاه كسي به وسيله
تلفن يا دستگاههاي مخابراتي ديگر براي اشخاص مزاحمت ايجاد كند، علاوه بر
اجراي مقررات خاص شركت مخابرات، مرتكب به حبس از يك تا شش ماه محكوم خواهد
شد». البته اين همه ماجرا نيست. علاوه بر قانون مجازات اسلامي در مقرراتي
كه شركت مخابرات دارد، مجازاتهاي ديگري هم براي مزاحم در نظر گرفته شده
است.
به كجا شكايت كنيم؟
خيلي از افرادي كه قرباني مزاحمت
تلفني ميشوند ترجيح ميدهند كه موضوع را پيگيري نكنند؛ اما براي كساني كه
اين مزاحمتها امانشان را بريده است و به ستوه آمدهاند، چارهاي جز شكايت
و پيگيري وجود ندارد.
گفتيم كه علاوه بر مجازات زندان كه در قانون
مجازات اسلامي براي مزاحمان در نظر گرفته شده است مجازاتهاي ديگري هم در
قوانين شركت مخابرات براي آنان وجود دارد؛ بنابراين قربانيان مزاحمت تلفني
ميتوانند از دو طريق موضوع را پيگيري كنند.
اداره حقوقي وزارت
دادگستري در سال ۱۳۷۳ در اين خصوص نظريهاي داده است كه تكليف موضوع را
بهتر مشخص ميكند. در اين نظريه گفته شده است: در مورد مزاحمت تلفني چنانچه
عمل مشتكيعنه (كسي كه از او شكايت شده) فقط مزاحمت تلفني باشد و همراه با
جرم ديگري مانند فحاشي و استعمال الفاظ ركيك نباشد، در صورت احراز مزاحمت،
تلفن مزاحم قطع ميشود؛ اما چنانچه مزاحمت تلفني همراه با جرايم ديگر از
قبيل فحاشي يا تهديد باشد، رسيدگي به بزه ارتكابي با دادگاههاي عمومي محل
خواهد بود.
بنابراين اگر از جمله افرادي هستيد كه بعد از آن كه تلفن
زنگ ميزند و گوشي را برميداريد، كسي جواب نميدهد و اين عمل چند بار و
گاه بارها و بارها تكرار ميشود يا اينكه قرباني اشكال ديگر مزاحمت تلفني
هستيد ميتوانيد به مراجع يادشده مراجعه كنيد تا با مزاحم برخورد شود.
داشتن
نامهاي از مخابرات نيز ميتواند باعث سرعت در كار شود. در اين مرحله روي
يك برگه كاغذ شكايت خود را مطرح ميكنيد. عنوان مجرمانه اين شكايت هم چنين
است: «ايجاد مزاحمت تلفني از طريق ارسال پيامك.» اگر توهين شديدي هم صورت
گرفته باشد، شاكي ميتواند تقاضاي «اعاده حيثيت» را هم مطرح كند. ممكن است
طرف مقابل نامشخص باشد. در چنين حالتي در بخش مربوط به متشاكي نوشته
ميشود: «نامشخص».
بعد از اين مرحله، با ارجاع شكايت به يكي از
شعبههاي دادياري يا بازپرسي، با نامهاي كه دادگاه خطاب به كلانتري براي
تكميل كردن تحقيقات مينويسد، كلانتري از مخابرات درخصوص اين شماره تلفن
استعلام و تقاضاي پرينت مكالمات تلفني را عنوان ميكند. ممكن است اين
استعلام به طور مستقيم از سوي دادگاه خطاب به مخابرات ارسال شود، اما بخش
اوليه كار در اين مرحله شناسايي مزاحم است.
حتي مخابرات ميتواند
گوشي تلفن همراهي كه از آن تماس گرفته شده را رديابي كند و اين مساله را
مشخص كند كه آخرين بار چه زماني و چگونه از آن استفاده شده و چه سيم كارتي
در آن فعال بوده است؟ پس از اين مرحله و مشخص شدن شماره تماس، از سوي
دادسرا براي آن نشاني و صاحب خط تلفن اخطاريه ارسال ميشود و دادسرا ايشان
را احضار و تحقيق ميكند.
اگر فردي در مرحله اول در دادسرا يا
كلانتري حاضر نشود، براي بار دوم نيز براي او اخطاريه ارسال ميشود و در
نهايت با عدم حضور وي، براي بار سوم در صورتي كه دادستان دلايل جرم را قوي
تشخيص دهد، براي او حكم جلب صادر ميشود.
در مرحله بازپرسي اگر فرد
مزاحم اين مساله را بپذيرد، پرونده با صدور كيفرخواست براي صدور راي به
دادگاه فرستاده ميشود. البته ممكن است مزاحم در طول مراحل بازجويي عنوان
كند كه استعلام را قبول ندارد.
در اين مرحله تا زمان اقرار، بازجويي
ادامه مييابد و در صورتي كه دلايل كافي وجود داشته باشد، با اخذ قرار
مناسب، پرونده مراحل بعدي خود را طي ميكند.
يكي از شيوههاي اثبات
مزاحمت تلفني، استناد به صداي ضبط شده است اما گاهي دادياران، بازپرسها يا
قضات اين مساله را نميپذيرند. چون ممكن است با توجه به پيشرفت تكنولوژي،
صداي ضبط شده ساختگي باشد.
و اما...
با همه اين مجازاتها باز هم كساني پيدا ميشوند كه اعصاب و روان مردم را دستمايه سرگرمي خود مي كنند.
كمترين
فايده مجازات مزاحمان تلفني اين است كه از تعداد آنان ميكاهد؛ اما
نميتوان انكار كرد كه با توجه به پيامدهاي گسترده اين شيوه مردمآزاري،
بايد براي افزايش تأثير مجازاتها چارهاي انديشيد و فكري كرد؛ شايد بايد
قوانين را سفت و سختتر نوشت و شايد لازم است شناسايي و برخورد با مزاحمان
را با همكاري شهروندان جديتر پيگيري كرد.