به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، پیش از انقلاب در میادین فوتبال کشور اتفاقی عجیب رخداد که ذکر آن در اینجا به انتقال پیام این بحث کمک ویژه میکند. یکی از بازیکنان لیگ برتر (لیگ برترآنزمان) چندی بود که به محض دریافت کارت زرد به داور نزدیک شده و یا یک تعظیم غرا از داور برای دریافت کارت زرد تشکر می کرد.
این درحالی بود که خطای فوتبالیست یادشده حداکثر یک کارت زرد بود و نه بیشتر. نکته ی عجیب ماجرا اینکه داورانی که مورد کرنش این بازیکن قرار می گرفتند بلافاصله کارت قرمز را از جیب درآورده و او را اخراج می کردند.
و این نکته ای بود که حیرت ناظران و تماشاچیان را بر می انگیخت.
سوال این بود: چرا یک بازیکن بخاطر خطایی که حداکثر می بایست کارت زرد بگیرد ،داور در قبال تشکر او از دریافت کارت زرد به وی کارت قرمز میدهد؟
بالاخره پس از چندبار تکرار این معمای عجیب(توسط آن فوتبالیست)، یکی ازداوران موردپرسش قرار گرفته و زبان گشود که بازیکن مذکور با راحتی خیال ازاینکه کسی صدای او را نخواهد شنید و فقط خم شدن و تعظیم او نزد دیگران از دور پیداست در لحظه ی سرفرود آوردن ، داو را به باد سخیف ترین دشنام های غیر قابل ذکر می گیرد و صدای او را غیر از داور کسی نمی شنود!
نتیجه قابل استفاده ی این ماجرا برای ادامه ی مطلب آن است که برخی قلم به دستان امروز در فضای مجازی کشور به بهانه مجیزگویی و یا رعایت ادب و اخلاق در مورد بعضی شخصیت ها، وقیحانه زبان به دشنام و هتک حرمت شخصیت های دیگر می کنند. این رندبازی گاهی آن چنان ناشیانه انجام می شود که همگان متوجه این مجیزگویی عریان هستند جز خودقلم بدستی که همچون آن پادشاه بی لباس گمان دارد که لختی قلمش بر دیگران هویدا نیست.
یکی از این "لخت قلمانِ" عالمِ وبلاگ نویسی کسی نیست جز غ.ع رجایی که چندی است درراهروهای مجمع تشخیص مصلحت نظام مستقر شده و دائما در تلاش است تا وجود خود را برای آیت الله هاشمی مفید نشان دهد.
او به بهانه دفاع از شخصیت آقای هاشمی پشت وبلاگ خویش نشسته و مرتبا با قلمی بسیار ضعیف و کودکانه به این و آن حمله میکند. سیر قلم پراکنی های این لخت قلم، تا پیش از انتخابات به آنجا رسید که کمیته فیلترینگ وبلاگش را فیلتر نمود لکن با پیروزی طیف دکتر روحانی ، وی که خود را متکی به پناه گرفتن در یکی از اتاق های مجمع تشخیص مصلحت میداند به نام دفاع از رئیس مجمع تشخیص مصلحت مشغول توهین به مقامات رسمی کشور بوده و دست برقضا عدم پیگیری های قانونی اشخاص مورد حمله را نیز بابت مصونیتِ در کنار هاشمی بودن تلقی میکند غافل از اینکه اکثریت افراد مورد توهین ،وی را کم اهمیت تر از آن میدانند که تحویل دستگاه قضا دهند.
کسی چه میداند شاید این قلم بدست خودشیفته ، خیال آن دارد تا با افزودن بر شدت دفاع های هتاکانه اش از آقای هاشمی ، در تلاش است تا برای خود افتخار زندان رفتن بخاطر هاشمی را نیز دست و پا کند و رئیس مجمع تشخیص مصلحت را بیشتر از قبل مدیون خود نماید.
اگر چنین تحلیلی درست باشد باید گفت: این عین بی انصافی و غِش در خدمت به آقای هاشمی است.
این مطلب قصد آن ندارد تا برای ارتباط فی مابین غلام و آقای هاشمی تعیین تکلیف کند و صرفنظر از اینکه شغل وبلاگ نویسی و مجیزگویی هاشمی گفتن در ساختار نیروی انسانی مجمع تشخیص مصلحت تعریف شده است یا خیر! به حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی گزارش میدهیم که وجهه ایشان بابت رفتار نابخردانه وبلاگ نویس مجمع تشخیص مصلحت ، در حال آسیب دیدن است و برماست که دغدغه صحیح خود را به ایشان منتقل نماییم.