زن جوان ادامه داد: وقتی به خانه آمدیم او از من خواست منطقی به حرفهایش گوش کنم. اول تصور کردم در مورد آینده قصد دارد حرف بزند اما او موضوعی را مطرح کرد که هیچ وقت انتظارش را نداشتم. سعید هیچ علاقه ای به من نداشت و برای ازدواج با دختر دایی اش مرا قربانی کرده بود. آن شب وقتی متوجه علاقه شدید سعید به دختر دایی اش شدم تصمیم به جدایی گرفتم. الان هم مهریه ام را می بخشم تا به صورت توافقی جدا شویم.
مرد جوان هم در دفاع از خود گفت: من عاشق دختر دایی خود بودم، اما او مطلقه بود و تنها راه من برای ازدواج با او شکست در یک زندگی مشترک بود. من هم برای این کار مجبور شدم ازدواج کنم.
قاضی شعبه 260 مجتمع قضایی شهید باهنر پس از شنیدن صحبت های این زوج جلسه
دادگاه را تجدید کرد تا آنها درباره تصمیمشان بیشتر فکر کنند.