کد خبر: ۱۶۰۰۹۰
زمان انتشار: ۱۱:۴۰     ۰۳ شهريور ۱۳۹۲
تلاش رئیس مجمع تشخیص مصلحت برای چرخاندن فرمان انقلاب به کدام سمت است!؟
شاید اگر زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی در اوج قدرت بود، کسی با تحلیل گزاره‎های موجود در ادبیات و رویکرد او از انحراف جدی نگاه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادیش با اندیشه و رویکرد حضرت امام (ره) سخن به میان می‎آورد و این انحراف عمیق را به رخ می‎کشید، آنرا با حمل بر سیاسی دیدن و یا جناحی اندیشیدن، توهمی بدبینانه می‎پنداشتند، اما آنچه این روزها بر زبان هاشمی رفسنجانی جاری می‎شود، نه نیاز به تفسیر دارد و نه تحلیلِ تحلیل گران را می‎طلبد، گویی هاشمی رفسنجانی هشتاد ساله با صدایی رسا و بلند فریاد می‎زند که معتقد است مسیری متفاوت از آنچه که امام (ره) بنیان نهاد را باید پیمود و دیگر زمان آن فرارسیده تا آنچه سال‎ها در پس‎زمینه‎ تصمیمات سیاسی و اقدامات اجرایی‎ایش بوده را با صراحت عیان وبیان کند.


هر چند آقای هاشمی رفسنجانی ، پیش از این و در ایام تبلیغات انتخاباتی نیز با بیان این جمله که «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم» بخشی از این پس زمینه‎ها را روشن و عیان کرده بود، اما او ترجیح داده است پس از انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، بیشتر در این باره سخن بگوید و مبنای مسیر متفاوتی را که این سال‎ها در جایگاه عالی‎ترین مقامات جمهوری اسلامی ایران پیموده بود را به صراحت بیان کند.
 
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگویی با فصلنامه مطالعات بین‎المللی، از رویکردی در سیاست خارجی سخن گفته است که خود نام «دیپلماسی اعتدال» را بر آن نهاده است و البته در این سیاست خارجی ادعایی، تلاش کرده تا مختصاتی را ترسیم کند که نه تنها نسبت چندانی با اندیشه و رویکرد حضرت امام (ره) در عرصه روابط خارجی ندارد، بلکه مسیر متفاوت و بعضا متضاد با اندیشه‎های امام بزرگوار را به دولتمردان ایران توصیه می‎کند.
 
او به اختلاف صریح دیدگاهش با حضرت امام (ره) در باره رابطه با امریکا و پذیریش امریکا به عنوان کدخدای جهان اینگونه اشاره می‎کند: «من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
 
اما هاشمی در بخشی از مصاحبه خود سخنان مهمی را درباره مسئله فلسطین، حزب‎الله لبنان و اسرائیل بیان می‎کند که شاید بتوان آنرا به نوعی تکمیل‎کننده کلام قبلی او یعنی سر جنگ نداشتن با  اسرائیل بر شمرد. آقای هاشمی در این زمینه می‎گوید: « در مورد حزب الله که شیعه و بخش عمده ملت لبنان است و در تاریخ همیشه مظلوم بوده هم برای فلسطین و هم برای لبنان. اینها قابل دفاع بوده هست. به شرط اینکه ما از اینها برای مزاحمت دیگران استفاده نکنیم و اینها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی بکند، این‌گونه مسائل قابل تحمل است.»
 
هر چند هاشمی رفسنجانی هرگز به این اشاره نمی‎کند، که بر خلاف رویکرد رهبران انقلاب اسلامی در دوره حضرت امام و آیت‎الله خامنه‎ای، حمایت از فلسطین و مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی نه برای آزار کشورهای دیگر یا قدرت نمایی و گروکشی ایران که برای حمایت و احیای یک ارزش دینی انجام گرفته و اتفاقا این نگاه برخی مدیران اجرایی از جمله هاشمی رفسنجانی بوده است که تلاش کرده تا این حمایت دینی را به ابزاری برای گروکشی سیاسی تبدیل کند.
 
چنانکه بارزترین نمونه آن را می‎توان در ماجرای مک‎فارلین و تلاش هاشمی برای معامله بر سر تاثیر بر اقدامات مقاومت لبنانی در مقابل رابطه با امریکا یادآوری کرد و این در حالی است که دولت ایران و رهبر انقلاب حتی در جدیدترین حمله رژیم صهیونیستی به غزه و حماس در جنگ هشت روزه، صراحتا اعلام کرد که این کمک‎ها بدون هیچگونه چشم‎داشت همراهی حماس انجام می‎شود و کیست که نداند زمانه این کمک‎ها زمانی بود که حماس از معارضان دولت سوریه و بر خلاف منافع استراتژیک و منطقه‎ای ایران اقدام می‎کرد.
 
شاید همین نگاه ابزارگونه و نه اعتقادی هاشمی رفسنجانی به موضع مقاومت اسلامی در منطقه باشد که او را نسبت به شعار مشهور نمازگزاران پا منبری اش در سال 88 با مضمون «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران» به سکوت واداشت، به نحوی که حتی در این مصاحبه از کشور بودن اسرائیل نیز سخن گفته و اعلام کند: « خودم یک بار در نماز جمعه به رژیم اشغالگر اسرائیل توصیه کردم که بمب اتم به نفع اسرائیل هم نیست. بالاخره اگر یک روزی درگیری اتمی پیش بیاید، اسرائیل یک کشور کوچک، ظرفیت تحمل بمب اتم را ندارد. کشور کوچکی است و خیلی آسان همه امکاناتش از بین می‌رود.»
 
هاشمی رفسنجانی در یکی دیگر از دیدارها و سخنرانی‎‎های خود هم به نکته جالب توجهی اشاره کرده است، او با بیان داستانی دینی درباره خطا و گناه اجتماعی می‎گوید : « اگر شخص یا گروهی به واسطه تقصیر یا تصمیمات غلط عامدانه خود، به فرد یا جمعی ظلم کردند و یا حقی ضایع شد علاوه بر توبه به درگاه خداوند، باید در جهت احقاق حقوق ضایع شده نيز اقدام کنند.» هر چند هاشمی رفسنجانی ظلم به نظام بزرگ جمهوری اسلامی با هزاران شهید و خون‎هایی که برای به ثمر نشستن آن ریخته شده در مثال‎های خود اشاره‎ای نکرده است، اما قطعا یکی از جدی‎ترین مصادیق سخنان هاشمی درباره توبه از یک گناه اجتماعی، توبه کسانی است که زمینه‎سازی روا شدن ظلمی بزرگ به انقلاب اسلامی در سال 88 را فراهم کردند تا دامان این انقلاب و نظام را ملکوک کنند. و این توبه نه تنها شامل ابراز ندامت و استغفار در پیشگاه خدا بلکه نیازمند احقاق حقوق پایمال شده مردم در فتنه 88 توسط مسببین اصلی آن است.
 
آنچه از گفتارها و فعالیت‎های هاشمی رفسنجانی در روزها و هفته‎های اخیر بر می‎آید آن است که ظاهرا هاشمی هشتاد ساله تصمیم گرفته تا آنچه را که در مغایرت با اندیشه و آرمان حضرت امام (ره) سال‎ها در اندیشه می‎پرورانده و به فراخور مسئولیت‎هایش در بخش‎هایی هم اجرا کرده، علنی کند و مسیری متفاوت با آنچه حضرت امام (ره) به دنبال تحقق آن از ثمره انقلاب اسلامی بود را در مقابل انقلاب قرار دهد، شاید او زمان خود را در حال تمام شدن می‎بیند و یا اینکه شعف بیش از  اندازه از پیروزی سیاسی او را به این مسیر کشانده است تا درونیات خود را علنی کند، اینکه علت چیست چندان هم مهم نیست، مهم آن است که سرانجام «یوم تبلی‎السرائر هاشمی رفسنجانی » فرا رسیده است.

رجانیوز
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها