علی مطهری که از حضور اصلاح طلبان در انتخابات آینده استقبال میکند گفت که حاضر است نامش را در لیستهای انتخاباتی اصلاحطلبان نیز قرار دهند.
این نماینده تهران در حالی از قرار گرفتن اسمش در لیست انتخاباتی اصلاح
طلبان خشنود است که مدعی است هنوز تصمیمی به حضور در انتخابات نگرفته است و
میگوید: اگر سوال از رئیسجمهور انجام نشود و مجلس نتواند کارهای بزرگ
انجام دهد و کار مجلس فقط امور جزئی مثل تعیین حریم جادهها باشد، دیگر چه
نیازی به نامزدی امثال من در انتخابات است؟!
خلاصه ای از مصاحبه وی با خبرآنلاین را میخوانید:
* امکان حضور اصلاحطلبان در انتخابات آتی وجود دارد . صلاح است که اصلاح طلبان به طور فعال شرکت کنند.
*
شورای نگهبان دلیلی ندارد که صلاحیت نامزدهای این جریان را رد کند. بنده
شخصا معتقدم که به جز آقایان موسوی و کروبی، شورای نگهبان نباید صلاحیت کس
دیگری را در ارتباط با بحران اخیر رد کند.
* عضویت در ستاد آقای
موسوی جرم نیست که بخواهند به بهانه آن کسی را رد صلاحیت کنند. حضور در این
ستادها یک کار قانونی بوده است. همین طور اعتراض به نتیجه یک انتخابات حق
قانونی هر شهروندی است، مگر این که در تخریب اماکن و آسیب رساندن به اموال
عمومی دست داشته باشد.
* رهبری هم گاهی از تندروی شورای نگهبان
جلوگیری کرده اند. اکنون ترکیب شورای نگهبان نسبت به گذشته عاقلتر است. به
هر حال به دلیل اتفاقاتی که بعد از انتخابات سال ۸۸ رخ داد، به صرف معترض
بودن برخی افراد به نتیجه انتخابات نباید آنها را رد صلاحیت کرد.
*
اظهار نظر کلی درباره مسائل سیاسی در جهت حراست از آرمانهای انقلاب
اسلامی خصوصا وظیفه سپاه پاسداران است. البته بدنه نیروهای مسلح مثل
سربازان و بسیجیان از این نظر مانند مردم عادی هستند. به نظر می رسد که
امام خمینی این توصیه را به خاطر جلوگیری از پدید آمدن تفرقه در میان
نظامیان ایراد کردند.
*آقای خاتمی حرفهای درستی زده است ولی نه به
عنوان شرط. من هم معتقدم که بسیاری از زندانیهای پس از انتخابات باید آزاد
شوند، چون در حال حاضر بیخود دارند به آنها سخت می گیرند.
* شرط
گذاشتن برای نظام را درست نمیدانم چون نظام معمولا در این موارد ایستادگی
می کند و زیر بار این شرط ها نمیرود و به این ترتیب آنها از حضور در این
عرصه محروم میشوند بدون آنکه دستاوردی داشته باشند در حالی که فضای سیاسی
را هم تندتر کرده اند.
* اگرچه برخی آقای خاتمی را از سران فتنه
میدانند ولی بنده شخصا چنین نظری ندارم. شاید مهمترین خطای مجمع روحانیون
مبارز این بود که راهپیمایی ۳۰ خرداد را پس از سخنان رهبری در نماز جمعه
به سرعت لغو نکردند و تعلل کردند. البته این تعلل در شرایط هیجانی آن دوره،
از نظر من قابل گذشت است.
* من در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال
۸۸ به دنبال جلب حمایت از حضور آقای ولایتی بودم. پیش از آنکه آقای موسوی
اعلام نامزدی کند، آقای خاتمی گفته بودند که کاندیدا میشوند. من در آن برهه
با ایشان دیدار کردم. ایشان از ته دل گفتند که اگر احساس کنیم شما
اصولگراها واقعا از آقای ولایتی حمایت میکنید، نه من میآیم و نه آقای
موسوی کاندیدا میشود و ما هم از آقای ولایتی حمایت میکنیم. چون آنها می
خواستند که آقای احمدینژاد رای نیاورد و نوع مدیریت ایشان را مضر به حال
کشور می دانستند.
* من اساسا قائل به وحدت اصولگرایان نیستم.
زمانی باید از وحدت اصولگرایان دم بزنیم که رقیب سرسختی در مقابلمان باشد،
رقیبی که به مرز دشمنی میرسد، مثلا زمانی که رقیب ما چهره های تند و تیزی
مثل آقایان تاجزاده و بهزاد نبوی باشند، اصلاح طلبانی که به دنبال تغییر
ساختار نظام بودند. اگر امکان ورود این افراد به مجلس وجود داشته باشد، ما
باید با هم متحد شویم تا آنها رای قابل توجهی نیاورند. اما الان کسانی از
اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت میشوند که بیخطرند و افراد
معقولی هستند و ولایت فقیه را قبول دارند.
* من معتقد به وحدت
عقلا و معتدلها اعم از اصولگرا و اصلاح طلب هستم تا در برابر تندروها و
افراطیهای دو طرف، جبهه واحد تشکیل دهند. به این ترتیب مجلس آینده ما یک
مجلس اهل فکر و عقیده خواهد بود و به جای احساس گرایی، در آن عقل گرایی
حاکم خواهد بود.
* در دور قبل هم من گفته بودم غیر از حزب مشارکت و
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، هر گروهی بخواهد اسم من را در لیست خود قرار
دهد مخالفتی ندارم حتی با حضور در فهرستهای اعتماد ملی و یا مجمع
روحانیون که البته اصلاحاتی انجام داده اند مخالفتی ندارم. البته من هنوز
تصمیم برای حضور در انتخابات آینده نگرفتهام.
* در مورد استیضاح
آقای کردان، زمانی که من درخواست استیضاح را به هیأترئیسه دادم ایشان(رییس
مجلس) مطلع شدند و اوایل هم خیلی موافق این کار نبودند اما بعد که فشار
افکار عمومی زیاد شد، ایشان، دیگران و کل مجلس با این استیضاح همراه شدند.
به هر حال رابطه سببی من و آقای لاریجانی هیچ تاثیری در رفتار ما در مجلس ندارد.
* خیلی از نظرات من بازگویی نظرات شهید مطهری است.این افکار و اندیشهها در ذهن من رسوخ کرده و با روح من عجین شده است.
*
بسیار متأسف میشوم که دو نفر مسلمان در مکه با یکدیگر انگلیسی صحبت
میکنند. به نظر من دو نفر مسلمان غیر همزبان در درجه اول باید با زبان
عربی وگرنه با زبان فارسی و یا دیگر زبانهای دنیای اسلام با هم صحبت کنند.
البته دانستن زبان انگلیسی به عنوان یک ابزار و وسیله، خوب بلکه لازم است
اما اینکه مسلمانان زبان انگلیسی را بهتر از عربی میدانند یک نقطه ضعف است
و نشانه نفوذ استعمار در جهان اسلام است.