سپس با تأکید بر این که این یک فیلم عادی نیست و قرار است درباره والاترین موضوعات باشد، گفتند: اگر کسی خواست درباره موضوعات عادی هنرنمایی کند، داشتن همان فکر عادی کافی است. اما اگر کسی خواست درباره موضوعات عالی هنرنمایی کند، باید هنرش عالی باشد. یعنی همانطور که خود پیغمبر (ص) تحولی در جهان ایجاد کرد، فیلم آن حضرت هم باید تحول ایجاد کند. وگرنه میشود یک فیلم عادی.
ایشان در ادامه صحبت، هنرمند واقعی را هنرمندی دانستند که توانایی داشته باشد سخن وحی را درک کند و به عالم حس بیاورد: ما هنرمندی نداشتیم که بتواند مفاهیم وحی را از مرحله شهود به عقل دربیاورد، عقل را به مرحله خیال درآورد، خیال را حسی کند تا بشود سینما. قالب سینما از خیال به حس میآید. یک هنرمند سینمایی باید وحی را خوب بشناسد، مشهود را از دالانی صحیح به معقول تبدیل کند، بعد معقول را متخیل کند و متخیل را محسوس کند تا قابل عرضه باشد. وگرنه علمی نیست. و این معنا چون نبوده کسی درکش نکرده... پس اگر هنرمندی بخواهد وارد این حوزه شود، باید چهارضلعی باشد؛ یعنی وحیشناس، معقولشناس، متخیَلشناس و محسوسشناس باشد تا بتواند دست به کار شود. این کار عظیمی است. این فیلم باید معلم فیلمهای دیگر باشد، چون درباره کسی است که معلم افراد دیگر است.
آیتالله جوادی آملی درباره جنبههایی از زندگی حضرت رسول اکرم (ص) که باید در یک اثر هنری مورد توجه قرار گیرد، تذکر دادند: حضرت رسول (ص) نگاهی عاشقانه به جهان دارد؛ نه فقط نگاه عالمانه و عاقلانه. نقل کردهاند که حضرت زندگی سادهای داشته است: در خانه ایشان اشیائی بوده از قبیل بشقاب، کوزه و همین وسایل روزمره، که همه اینها شناسنامه داشتهاند. میگویند برخی علما، اسامی اشیاء خانه حضرت را نوشتهاند، که مثلاً برای فلان شانه یا فلان دکمه یا فلان در، چه اسمهایی میگذاشتهاند. ایشان اینگونه زندگی میکردند. همه را با چشم کرامت میدیدند، نه فقط انسانها را.
در این دیدار که نزدیک به یکساعت به طول انجامید، مجید مجیدی سکانسهایی از فیلمنامه را با ذکر جزئیات برای آیتالله جوادی آملی توصیف کرد و ایشان دیدگاهشان درباره نحوه رویکرد هنری به زندگی پیامبر اسلام را برای گروه سازنده فیلم محمد (ص) تشریح کردند.