به گزارش 598 به نقل
از باشگاه خبرنگاران، اذهان عمومی همواره به دنبال کشف حقایقی هستند که در
محیط پیرامونی وجود دارد و شاید به دلایل مختلف و روزمرگیها مغفول مانده
باشند.
وجود زنان ثروتمند جامعه ما نیز خود مسئله ای برای کشف راز
دستیابی به این ثروت برای ذهنها ایجاد میکند، چرا که همیشه و در اعصار
مختلف افکار عمومی در راه اعتلای مادی و معنوی به دنبال کشف راهکار های
تجربه شده بوده است.
شاید همه ما از کودکی این جمله را ملکه ذهن خود کرده باشیم که: «بهشت زیر پای مادران است».
آری سخن از جایگاه مادران گفتن فقط لسان و قلمی را میطلبد که لایق این جایگاه رفیع در نزد پروردگار باشد.
و
اما رنجها و مشقتهای پیش روی مادران از دوران بارداری تا آخرین نفس برای
رضای خدا و در آرزوی تربیت فرزندانی آینده ساز برای جامعه بشری با توفیق
این نیات شیرین خواهد شد.
راز این توفیقات را باید از مادران شهدا
جستجو کرد و از آنان برای انتقال این راز به نسل آینده خواهش کرد، چرا که
این رازها و آن نیازها بود که امثال شهدا را به جامعه ای تقدیم کرد که
دنیای استکبار را درهم کوبید ...
باید از آن پرسید که مثل شهید احمدی
روشنها را تقدیم خاک میهن کرد که چراغ علم را برافروخته بود و مجاهدت در
این راه را ثوابی برابر با شهادت میدانست.
انگار ذهن خسته ما، ذهن
مادی ما به اشتباه تفکر ثروت نقدینگی را در سر میپروراند و در این لحظه
به خود آمده میگوید مگر فقط پول است که انسان را ثروتمند میکند؟
نه ... البته که پول اصلاً ثروت محسوب نمیشود. اما جه کنیم که ذهن جامعه ما بیشتر اقتصادی شده تا معنوی!!
مادر
شهید رضایی نژاد میگفت : داریوش خیلی احترام من و پدرش را داشت و رفتارش
بعد از ازدواج هم همان طور ماند و با خواهرها و برادرهایش خیلی مهربان و
رئوف بود. خودم از این رفتارهای داریوش خیلی میترسیدم. با خود میگفتم:
داریوش خیلی مهربان و با محبت است، نکند بلایی سرش بیاید و به خودش هم
گفتم: نکند شهید بشی و او در جوابم گفت : مادرم دنیا چه ارزشی دارد ...
یکی
از شهدا به مادر خود نوشته بود : مادرم بعد از شهادتم برای من لباس سیاه
به تن مکنید زیرا من امروز به واسطه شهادتم در جرگه بهشتیان جای گرفتهام و
در اصل باید شادمان باشید که عاقبت به خیر شدهام.
مادر شهید خرم
جاه این شهید گمنام پرآوازه با لباسی سپید به دیدار پسرش آمده بود و هر دم
میگفت به عروسی پسرم آمدهام و لباس سپیدم به یمن دامادی اوست.
این
مادر صبور که جز لبخند شادی از رضایت فرزندش بر لب نداشت، نشان از استواری و
صبر و شکیبایی مادرانی داشت که همچون فاطمه کبری شهادت فرزندشان را تاب
آورده و از مشیت الهی خرسند بودند.
آری ... نیاز را با ناز میتوان
درمان کرد ... اما نه آن ناز که متمولین از کسانی میکشند که با فنا برابر
اند بلکه باید از باقیان راستین جهان ناز کشید، از شهدا ...
ثروتی
همچون شهدای راه اسلام ثروتی است غیر قابل قیمت گذاری و این بی نهایت دنیا
را خود نشانه است. چرا که شهدا در روز محشر به صفوف آدمیان میآیند و
دوستان خود را نظارهگرند ...
شهدا بهترین شفیع روز محشرند برای آنان که درک کنند شهدا را و برای کسانی که آنان را پروردند و به راه مستقیم هدایت کردند ...
مادران
شهدا به استناد شفاعت روز محشر، ثروتمندترین زنان ایران زمین اند. آنان
پرستوهای مهاجری را پرورش دادهاند که فقط برای چند روزی در این دنیا برای
مجاهدت و یاری اسلام پر و بال می گسترانیدند ...
آفتاب را صدا میزدند
آنگاه که شب ظلمانی همه دنیا را فراگرفته بود و دست استکبار بر سر مظلومان
عالم سنگینی میکرد ... و آن روز میدانستند که گرانبهاترین دُرّ عالم اند
.