به گزارش بولتن نيوز، او در روز 25 مرداد ماه 92 در سايت سپيد و سياه و در مطلب با عنوان نگاهي در آينه، در باره پشت پرده فتنه 88 و دلايل سردرگم شدن موسوي در اعلام پيروزي در انتخابات اينگونه مي نويسد: "چند روزی بود میخواستم مطلب کوتاهی بنویسم اما چون این روزها سوزن به خودمان زدن ظاهرا حرام شده و مستوجب کیفر! صبر کردم تا لا اقل این قائله رای اعتماد بگذرد تا لااقل متهم به برادری رجانیوز و امثالهم نشوم.
آنها که از نزدیک من و طیف فکری ام را می شناسند می دانند که نه ضد انقلابیم و نه مواضع رادیکال داریم که بخواهیم هر حرکتی ذیل پرچم جمهوری اسلامی را منکوب کنیم اتفاقا بالعکس تمامی راه حل هایمان را ذیل این پرچم دنبال میکنیم.
به هر حال گذشت و شد آنچه شد و شاید هم برخی دوستان خوشحالند از اینکه به هر ترتیب توانستیم رای اعتماد را بر وزرای اصلی کابینه بگیریم
بر می گردم به ۴ سال و اندی پیش
به فراخور مسئولیتم در خیلی صحنه ها حضور داشتم از جلسات و رویدادهای قبل انتخابات ۸۸ گرفته تا کمیته صیانت از آرا در روز انتخابات و آن شب کذایی و رویدادهای هفته نخست بعد از انتخابات …
بعد از آزادیم هم پای صحبت همگان نشستم و چه مستقیم و چه با یک واسطه بر همه آن اتفاقات و مواضع واقفم
حالا امروز که میبینم آقایان ربیعی و آخوندی و بعضا زنگنه در فضایی که موسوی در حصر است و امثال بهشتی و بهزادیان نژاد و فاتح سکوت گزیده اند در باب مواضعشان در آن شب کنفرانس خبری در دفتر باقریان و جلسه رهبری نقل هایی کرده اند و قسم هایی خورده اند
با خود میگویم که ای کاش و ای کاش اینها همان روزها حقیقتا همین حرفها را زده بودند که اگر زده بودند امروز نه موسوی در حصر بود و نه این همه هزینه را متحمل شده بودیم (بگذریم که کسانی هم بودند که از همان شب نخست با خیابان آمدن و موضع گیری های تند مخالف بودند و همان روزها و حالا هم به دلیل سکوتشان به هزاران ناکرده متهم اند)
روی صحبتم بر سر صحت و عدم صحت مواضع این بزرگواران در آن روزها که مهندس بر اساس اعتماد به آن ها پای ابطال انتخابات ایستاد نیست، روی صحبتم با تناقض و خلاف گویی هاست.
نمی فهمم چرا به دو گانه ای گرفتار شده ایم که از یک رو دم از اخلاق و سیاست اخلاقی میزنیم و از یک رو رای اعتماد گرفتن برای برخی وزرا را هدف اصلی کرده و برای رسیدن به آن هر وسیله ای را توجیه میکنیم؟ مگر احمدی نژاد که در چشم ها نگاه میکرد و خلاف میگفت هدفی جز همین جلب آرا داشت؟ و چرا آنجا مذموم بود و اینجا مطلوب؟؟؟ آنجا دروغگویی بود و اینجا سیاست ورزی؟؟؟
اگر بنا بود به هر وسیله به مطلوب برسیم پس آن همه فریاد وااخلاقا چه بود و آن همه هزینه چه سود؟
اگر فضا سنگین است یا به نتایج دیگری رسیده اید راه حل توبه است! نه اینکه کتمان کنید و به گردن دیگران بیندازید
ترس جان دارید؟ کما اینگه علی(ع)* گفت اگر ترس جان کردید به باعثین ناسزا بگویید! نه اینکه گذشته را کتمان کنید و بیزاری کنید
چه بسا خود ما در آن دادگاه های کذایی خودمان را به اشتباه معترف کردیم و توبه کار شدیم باکی هم ازبیان نیست اما کی کتمان گذشته کردیم؟
بگذریم این روزها دوستان خوشحالند که دولتی سوار شده که به تنی چند از وزرایش دسترسی داریم و جواب سلاممان را می دهند ما هم خوشحالیم، اما نه اینکه به هر بهانه ای سکوت کنیم و رنگ عوض کنیم و مذموم را لباس مطلوب بپوشانیم
چه خوش گفتند پیشینیان که در جوال دوز زدن به دیگران طاقت یک سوزن به خود را داشته باشیم …
* نهج البلاغه – خطبه شماره ۵۶
* تقیه: به آن معنی است که یک فرد مسلمان برای نجات جان خود از انجام برخی اعمال پرهیز کند و در برابر کفار سکوت کند.