به نظر حضرتعالی اهمیت جلسات نقد و بررسی عرفان حلقه چیست؟در یک جامعه آزاد از نظر فکری و نظریه پردازی، همه حق دارند ایده ها و افکار خود را در جمع های کارشناسی مطرح بکنند. حتی اگر طراح اصلی آن فکر به خاطر جرایم دیگری محکوم شده باشد، افکار و آثار او را باید آزادانه مورد بررسی قرار داد. هر فکر و اندیشه ای باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد، چون از دو حالت خارج نیست، یا در آن فکر مطلب مفید و قابل استفاده ای وجود دارد، یا ندارد. اگر مطلب مفیدی هست در نقد و بررسی شناخته می شود و در اختیار همه قرار می گیرد و اگر آن فکر خطاست، نقد و بررسی آن موجب می شود که دیگران آن خطا را تکرار نکنند و از راه نقد نوعی سلامت سازی در قلمرو فکر و اندیشه ایجاد می شود که زمینه رشد و پویایی اندیشه ها خواهد شد.
مخالفت با نقد اندیشه در حقیقت نوعی دیکتاتوری نظری است. که در جامعۀ بالندۀ امروز ما مورد قبول نیست. بر اساس آخرین آمار رتبه کشور ایران در ISI نوزدهم و در SCOPUS شانزدهم اعلام شده است. براساس آمار انتشار یافته در science metrixایران مقام اول رشد شتاب علمی در جهان را دارد.
در چنین شرایطی باید کرسی های آزاداندیشی و نقد و نظریه پردازی به طور گسترده برقرار شود. و کسانی که ادعا می کنند نظریه ای دارند یا طرفدار نظریه ای هستند، می توانند با حضور در این محافل آزاد علمی دیدگاه های خود را مطرح کنند و نقدها را بشنوند. حالا در این فضای علمی طرفداران حلقه می گویند طاهری تولید دانش کرده و برای کشور افتخار آفریده اما نگذاشتند، چقدر این ادعا می تواند قابل قبول باشد، چه کسی نگذاشته است؟ این ادعاها بدون توجه به شاکیان طاهری و جرایمش مطرح می شود.
با توجه به این که پایه گذار عرفان حلقه به علت برخی از جرایمش در زندان است چطور می توانیم جلسات نقد اندیشه های او را برگزار کنیم؟ایشان زنده است و می تواند از زندان مرخصی بگیرد چنانکه پیش از این هم مرخصی گرفته است. در این مواقع ما آمادگی داریم که هر زمان ایشان می خواهند و می توانند تشریف بیاورند، برنامه های نقد و بررسی را اجرا کنیم. گذشته از این کسانی که آموزش دهندۀ عرفان حلقه هستند، می توانند در این جلسات حاضر شوند و نقدها را بشنوند و اگر سوال یا پاسخی به منتقدان دارند بیان کنند. تعدادی از کسانی که مشغول آموزش عرفان حلقه هستند، در جلسات نقد حاضر می شوند ولی متأسفانه بسیاری از آنها مایل اند در جلساتی حاضر شوند که تنها خودشان سخن گو باشند و نوعی دیکتاتوری نظری را در جلسات حاکم کنند.
در حال حاضر خیلی از افراد هستند که با توجه به غیر قانونی بودن برگزاری جلسات عمومی آموزش عرفان حلقه، جلساتی را برای عموم برگزار می کنند؛ ولی حاضر به حضور در جلسات قانونی نقد و بررسی و برگزاری کرسی های آزاداندیشی نیستند و حتی آنها را تحریم می کنند. تا سایر اعضای عرفان حلقه یا کسانی که عرفان حلقه را فراگرفته اند، فرصت شنیدن نظرات متفاوت را نداشته باشند. ما این رویکرد را دیکتاتوری نظری می دانیم.
بعضی معتقدند که اساسا عرفان حلقه یک حقه و انحراف است و پایه گذار آن نظریه پرداز نیست، بلکه شیاد است، نظر شما در مورد این دیدگاه چیست؟من به عنوان یک پژوهشگر در حوزه عرفان که بیش از ده سال است آثارم را عرضه کرده ام و در مکاتب عرفانی گوناگون کهن و نوظهور مطالعه داشته ام، رویکردم این است که باید گفته ها و نوشته های عرفان حلقه به دقت مورد نقد و بررسی قرار گیرد. اگر انحرافی است نشان داده شود و اگر مطلب درستی در آن است از سایر مطالب جدا شود.
به طور منطقی مراجع قضائی هم وظیفه خود را دارند و در مقابل تخلفات مجرمان و شکایتهایی که از آنها می شود، باید وظیفه خود را انجام دهند و این دو نباید با هم آمیخته شود، کسی که مدعی یک فکر است، باید اندیشه هایش بررسی شود و اگر در عین حال این شخص جرایمی دارد، آن هم باید در جای خود بررسی و مجازات شود.
رویکرد اعضای عرفان حلقه در این جلسات چیست؟برگزاری جلسات نقد و مناظره دربارۀ عرفان حلقه تاریخچۀ چند ساله دارد. از حدود سال 83 و84 این پیش نهادها به آقای طاهری داده شد. اما ایشان نمی پذیرفت. دوستان ما حتی در دفتر ایشان در تهران حاضر شدند، ایشان نمی خواستند گفتگو کنند. اصرار و پی گیری ها باعث شد که ایشان چند جلسه ای بحث کنند، اما اجازه ضبط و فیلم برداری ندادند. یک جلسه ای هم خود بنده در سال 89 با ایشان داشتم که قم تشریف نیاوردند و ما در تهران جلسه را برگزار کردیم، باز هم اجازه فیلم برداری و ضبط ندادند، جلسه بسیار خوبی بود و اگر اکنون فیلم آن وجود داشت حقایقی را روشن می کرد. اما هنوز ما هستیم و ایشان هست، این جلسات قابل تکراراند.
جلسه ای هم برادر بزرگوار ما حجت الاسلام عابدینی در دانشگاه با ایشان ترتیب دادند که بسیار خوب بود در این جلسه طاهری با چندین مشاور حاضر شد وارد بحث شود و آن برنامه هم ضبط شد، در آن فیلم بسیاری از حقایق در مورد عرفان حلقه روشن می شود. البته طاهری در سایتش اعلام کرده بود که آمادگی مناظره دارد، اما این موضوع از حد یک ادعا و اطلاعیه فراتر نرفت.
ما بعد از جلسه سال 89 با طاهری دیدیم که ایشان در یک سخنرانی موسسه بهداشت معنوی را که بنده تأسیس کرده ام، دادگاه خصوصی نامیدند. در حالی که جلسه ما خیلی دوستانه بود. و انتظار چنین برخورد و حرفهایی را از سوی ایشان نداشتیم. بعد از اینکه آقای طاهری به علت پاره ای از جرایمش محکوم شد و به زندان رفت، بازهم رویکرد آزاداندیشی و انتقادی ما ادامه پیدا کرد و از فعالان عرفان حلقه دعوت کردیم که بیایند و در گفتگوها شرکت کنند. خیلی ها ترجیح می دادند کلاس های غیرقانونی شان را برگزار کنند اما در جلسات آزاد و قانونی چند جانبه حاضر نشوند. جالب این است که علت خودداری از شرکت در این جلسات را ترس عنوان می کردند. با این که این جلسات در محیط های علمی مثل پژوهشکده ها و حتی دفتر موسسه بهداشت معنوی برگزار می شد و کاملا قانونی بود و مسئولیت آن به عهده ماست که بر گزار کننده هستیم.
اما دوستان به کلاس های غیر قانونی ادامه می دهند چون در آنجا فقط خودشان سخنگو هستند ولی در جلسات آزاد که همه می توانند شاهد نقدها و دفاع ها باشند حاضر نمی شوند.
طرفداران عرفان حلقه که در جلسات نقد وبررسی حاضر می شدند چه رویکردی داشته اند؟تعداد کمی از فعالان حلقه آمده اند در در طول این دو سال گذشته در جلسات بوده اند و به حمدالله هنوز هم می آیند و هیچ مشکل امنیتی برای شان پیش نیامده است. البته گاهی به خاطر جلسات غیر قانونی به آنها تذکر داده اند. اما به علت حضور در جلسات آزاد و قانونی مورد تقدیر هم قرار گرفته اند.
معمولاً رویکرد آنها این طور است که می گویند ما محقق و بی طرف هستیم. اما بعد از اینکه مباحث پیش می رود به هر شیوه ای سعی می کنند، از پذیرش حقیقت روبرگردانند. به این منظور چند کار انجام می شود. یکی اینکه از تکیه بر افکار طاهری فاصله گرفته و به جای معیار قرار دادن قرآن و احادیث به منابع عرفانی، شعر و سخنان دیگران برای تأیید ادعای خود دست می زنند و البته آنها را نیز مطابق نظر خود تفسیر می کنند. این اقدام موجب می شود که بحث از روی افکار طاهری به اندیشه های ملاصدرا منتقل شود. و نوعی خروج از موضوع اتفاق می افتد.
من فکر کنم از بحث رویکرد خارج شدم و به بحث آسیب شناسی برنامه های نقد وبررسی عرفان حلقه پرداخته ام، اما اجازه دهید یک نکته دیگر را هم عرض کنم. گاهی که این افراد در مباحث به بن بست می رسند و پاسخی برای نقدها ندارند، می گویند ما خودمان چشیده ایم، شما هم باید بچشید. در این شرایط همان رویکرد دیکتاتوری نظری پیش می آید. می گویند باید بیایید تسلیم حلقه شوید تا ما به شما حلقه تفویض کنیم، شما هم بچشید، آن وقت می فهمید حلقه چیست!
بنده تا حالا سه بار حلقه دریافت کرده ام وقتی می گویم چیزی نمی چشم، می گویند. تقصیر خودشماست، خوب تسلیم نشده اید. این مباحث دیگر خیلی قابل بحث نیست. چون ادعاهای تحقیق ناپذیر است.
سوال بعدی ما آسیب شناسی این مناظره ها بود که شما واردش شدید، اگر مطلبی در این باره باقی مانده بفرمایید.خودفریبی و دیگرفریبی اشکل بزرگی است. این کسی بیاید بگوید من بی طرفم، محققم و بعد شروع کند به دفاع از یک جریان خاص، برخلاف آداب مناظره است. بنده می گویم منتقدم مدتی تحقیق کردم و به اشکالات و آسیب های عرفان حلقه پی بردم و حالا می خواهم با طرفداران در میان بگذارم، اما حاضر به بحث هستم، نه از طریق الهام نقدها را دریافت کرده ام نه مدعیم که نقدها چشیدنی است و نه می گویم کسی تا تسلیم نقدها نشود آنها را نمی فهم. همه می توانند آنها را بفهمند.
اما طرفداران حلقه می گویند ما محقق و بی طرفیم بعد می گویند حلقه چشیدنی است. حتی بعضی از آنها می گویند اگر طاهری هم بگوید اشتباه کرده ام، قبول نمی کنند، چون خودشان چشیده اند. این افراد دیگر فرصتی برای فکر کردن و بازنگری و دگراندیشی به خودشان نمی دهند.
مشکل دیگر این است که وقتی پاسخ اشکالات را ندارند، می گویند باید شما همه مطالب استاد را آموزش ببینید، بعد نقد کنید. این برخورد هم ریشه در دیکتاتوری نظری دارد. هیچ اندیشمندی نمی گوید هرکس می خواهد مرا نقد کند باید اول شاگر من باشد، مطالب مرا کاملاً آموزش ببیند و بعد نقد کند. طبیعی است که یک محقق مبانی یک اندیشه را در می آورد و بررسی می کند و مورد نقد قرار می دهد.
البته کسانی هستند که سالها شاگر عرفان حلقه بوده اند اکنون می خواهند نقد کنند، پاسخ جالبی هم برای این افراد دارند. می گویند استاد هنوز همه مطالبش را نگفته و نگذاشتند بگوید، برای همین هنوز زمان نقد فرانرسیده است. هر وقت استاد گفت من همه حرف هایم را زده ام و تمام شد می توانید نقد کنید.
این آسیب ها یا رویکردها در بحث لوازم دیکتاتوری نظری است که می خواهد فقط خودش حرف بزند و خودش را فهمیده و صاحب نظر می داند و انتظار دارد بقیه تا ابد گوش بدهند. این در حالی است که ما هزار و چهارصد سال تولید دانش در حوزه علوم اسلامی را در همین مناظره ها خلاصه می کنیم و می گوییم. اما آنها انتظار دارند برای چندین ساعت آموزشی که در حلقه داده شده است، ساعت ها زمان داشته باشند.
آسیب دیگر این است که طرفداران عرفان حلقه می آیند و با توجه به اختلافاتی که بین شان وجود دارد، کسی حاضر نمی شود به عنوان نماینده رسمی آنها جلو بیاید، چون اگر نتواند پاسخ گو باشد، با او برخورد می کنند. نبابراین افراد می آیند و می گویند ما نظر شخصی خودمان را می دهیم و انتظار دارند که به اندازه نمایندگان مخالفان به آنها فرصت داده شود. اگر نظراتشان رد شود، می گویند بسیار خوب این ارتباطی با عرفان حلقه ندارد، نظرات شخصی ما بوده است. در حال حاضر این مشکل به یکی از چالش های آنها برای برگذاری جلسات نقد و مناظره تبدیل شده است. افرادی که می گویند ما نظرات شخصی خودمان را می گوییم می آیند و انتظار دارند که به اندازه کسانی که نماینده هزاران نفر هستند، وقت برابر داشته باشند، یعنی حق خودشان را معادل حق هزاران نفر می دانند.
برای برقراری عدالت از آنها می خواهیم که اگر نماینده عرفان حلقه نیستند، مثل سایر موافقان و مخالفان در بخش بحث آزاد شرکت کنند و به اندازه آنها فرصت برای اظهار نظر داشته باشند.
ما به طرفداران عرفان حلقه احترام می گذاریم و برای آنها تریبون فراهم می کنیم، کاری که آنها در طول سالها با داشتن امکانات بسیار و برگزاری جلسات متعدد در داخل و خارج کشور انجام ندادند و ده دقیقه به ما فرصت ندادند، نقدهای مان را در حضور مردم به آقای طاهری بگوییم تا همه پاسخ های ایشان را بشنوند و خودشان به نتیجه برسند.
آلان در جلسات آزادی که منتقدان حلقه برگزار می کنند، و تریبون به طرفداران حلقه می دهند، به جای پاسخ به نقدها، می گویند آزادی بیان نیست، به ما وقت نمی دهند به اشکالات پاسخ بدهیم، طاهری هم مثل گالیله است که با افکارش مخالفت می شود. بعد شروع می کنند به بیان تجربه های شخصی و بیان ادعاهای حلقه. کمتر پیش می آید که واقعاً وارد بحث شوند و پاسخ اشکالات را بدهند. معمولاً از جلسات نقدی که برگزار می کنیم به عنوان جلسات تبلیغاتی خودشان استفاده می کنند. در حالی که همین که این سخنان را آزادانه با استفاده از امکانات مخالفان خود می گویند بزرگترین نشانه دروغ بودن ادعاهای شان است.
ممکن این سواستفاده ها موجب شود که مجوز برگزاری این جلسات را به ما هم ندهند و فضایی که برای بحث آزاد آنها در طول سالها باز نکردن و اکنون منتقدان آزاداندیش باز کردند، با کارهای نامناسب بسته شود.
اگر صحبت پایانی دارید می شنویم.با توجه به مبانی و مباحث علم بهداشت و سلامت معنوی بنده عرفان حلقه را یک بیماری می دانم، البته هنوز علل پیدایش و درمان آن به طور قطعی روشن نشده است برای همین آن را «سندرم حلقه» نامیده ام. نشانه های بالینی آن مشخص است. پایه گذار این جریان هم بنابر تحقیقات انجام شده و مبانی علم بهداشت معنوی، یک بیمار معنوی است که باید درمان شود، پس از آن جرایمش مورد بررسی قرار بگیرد. متأسفانه این بیماری مسری است و افرادی که ضعف های خاص معنوی داشته باشند در معرض ابتلا هستند. امیدوارم تحقیقات در این زمینه زودتر به نتیجه برسد و راههای درمان شناخته شود. تا بتوانیم دوباره سلامت معنوی را به جامعه برگردانیم.