کیهان؛ محمدرضا خاتمى در ادامه بيان استراتژى اصلاحطلبان و
حزب مشاركت در انتخابات دهم رياستجمهورى بيان داشت: «جبهه مشاركت هرچه مىگذرد
بيشتر حزبى و حزبىتر مىشود. در شرايط فعلى اگر آقاى خاتمى بيايد بدون هيچ ترديدى
كانديداى ما ـ و فكر مىكنم همه اصلاحطلبان ـ آقاى خاتمى خواهد بود. اصلا جاى بحث
نخواهد داشت. امّا اگر آقاى خاتمى نيايد، ما به عنوان حزب مشاركت ترجيح مىدهيم
نامزد حزبى داشته باشيم».388 وى با بيان اين كه براى (سيد محمد) خاتمى نقش رهبرى
سياسى اصلاحات را قائل هستم، در پاسخ به اين كه آيا بازگشت به خاتمى نوعى عقبگرد
است؟ گفت: «قبول دارم كه بازگشت به آقاى خاتمى نوعى عقبگرد باشد. امّا ببينيد ما در
كل بايد بسنجيم. در كل اين است كه ما در شرايط كنونى مملكتى را داريم كه در سه سال
گذشته در سراشيبى قرار گرفته. به لحاظ معادلات بينالمللى، به لحاظ اقتصادى، به
لحاظ فرهنگى و حتى به لحاظ مسائلى كه آقايان مدعى بودند آمدهاند آن را اصلاح كنند
. . . گرچه من خودم هنوز قانع نشدم كه اين كار حتمآ به صلاح مملكت هم باشد. قطعآ به
صلاح آقاى خاتمى نيست كه كانديداى رياستجمهورى شود. امّا اين كه آيا به صلاح مملكت
هم هست يا نه آن را بايد بحث كرد و اگر به صلاح مملكت باشد به نظرم بايد اين عقبگرد
را پذيرفت».389
به همين منظور بسيارى از اصلاحطلبان ويژگيهايى چون مقبوليت و
توانايى جذب رأى، اصلاحطلب بودن، تناسب با مقتضيات و شرايط زمان، داشتن جايگاه در
بين مذهبي ها و بويژه نيروهاى منتقد دولت را در سيد محمد خاتمى و ميرحسين موسوى
ديدند. لذا با شروع زمستان 1387 مهم ترين موضوع رسانههاى جريان دوم خرداد آمدن يا
نيامدن هريك از اين دو نفر بود.
در اين مقطع فشار گروههايى چون حزب مشاركت و
سازمان مجاهدين بر سيد محمد خاتمى براى حضور در رقابتهاى انتخاباتى مضاعف و از
خاتمى به عنوان تنها فردى كه توانايى شكست رقيب اصولگرا را دارد ياد شد. به همين
دليل حزب مشاركت با صدور بيانيهاى كه به امضاى 88 نفر از سراسر كشور رسيده بود
گروه 88 را شكل داد. اين گروه شامل 88 نفر از حاميان جوان خاتمى بودند كه با هدف
دعوت از خاتمى براى حضور در عرصه دهمين دوره انتخابات رياستجمهورى ايجاد شده بود.
محسن ميردامادى (دبيركل حزب مشاركت) كه موافق نظر «يا خاتمى يا هيچكس» بود، اعتقاد
داشت با نيامدن خاتمى، اصلاحطلبان با مشكل مواجه خواهند شد و اگر خاتمى اعلام
كانديداتورى كند، مكانيسمهاى جبهه اصلاحات به گونهاى است كه درنهايت به وحدت
خواهند رسيد و در معرفى كانديدا دچار تكثر و اختلاف نخواهند شد و در اين صورت خاتمى
رأى لازم را خواهد آورد».390
امّا سيد محمد خاتمى به شدّت مردد بود و علت ترديد
هم بيم داشتن از شكست در انتخابات دهم و عدم انتخاب مجدد و همچنين در صورت انتخاب،
ترس از شرايط جديد و اين كه آيا مىتواند با توقعات فراوان ياران اصلاحطلب خود
(راديكالها و افراطيون جريان دوم خرداد) قوّه اجرايى را اداره كند يا خير؟ ترديد
خاتمى به ويژه پس از انجام چند سفر استانى كه با عدم استقبال مردم روبهرو شد،
بيشتر گرديد. علاوه بر اين، اعلام آمادگى ميرحسين موسوى براى ورود به رقابتهاى
انتخاباتى، مزيد بر علّت بود. بالاخره خاتمى پس از اعلام نظرات و واكنشهاى گوناگون،
در بيستم بهمن 1387 اعلام كانديداتورى نمود. اين اعلام حضور بيش از هر كس ديگرى
ميرحسين موسوى را گلهمند كرد و وى را به نوشتن نامهاى خطاب به خاتمى و گله از او
واداشت.
ميرحسين موسوى نيز يك ماه بعد در بيستم اسفند 1387 حضور قطعى خود را در
انتخابات دهم اعلام كرد و اين اعلام ، نگرانيهايى را در جبهه اصلاحات و خصوصآ حزب
مشاركت ايجاد نمود.
حضور همزمان سه نامزد اصلاحطلب (خاتمى ـ موسوى ـ كروبى)
مىتوانست موجب تقسيم آراء و درنتيجه عدم رأىآورى اصلاحطلبان در انتخابات شود.
لذا احزابى مانند حزب مشاركت كه حلقه اصلى اطراف خاتمى را تشكيل مىداد، تمايل
زيادى به كنارهگيرى موسوى داشتند.
با وجود اعلام حضور رسمى، ترديدهاى خاتمى كه
همچنان ادامه داشت پس از انجام چند سفر استانى كه با عدم استقبال مردم روبهرو
گرديد، بيشتر شد و درنتيجه در 28 اسفند 1387 با صدور بيانيهاى ضمن تعريف و تمجيد
از كروبى و توصيه به وحدت، از ميرحسين موسوى حمايت و انصراف خود را اعلام داشت.
خاتمى با تجربه و واقعبينىاى كه از انتخابات داشت، توانسته بود تشخيص دهد كه
پايگاه اجتماعى لازم را برای پيروزى در انتخابات ندارد، لذا سعى داشت ضمن
كنارهگيرى آبرومندانه به نحوى پايگاه اندك اجتماعى خود را كه بيشتر جوانان تشكيل
مىدادند به سوى ميرحسين سوق دهد.
انصراف خاتمى به سان شوكى براى اصلاحطلبان
بود. سايت انتخاب ( حامى اصلاحطلبان) سخنان سعيد حجاريان (تئوريسين حزب مشاركت) را
در جمع اعضاى اين حزب منتشر كرد. وى با اشاره به انصراف خاتمى گفته بود: «خاتمى
نيامده و با توجه به نفوذ عمده دولت، ما آدم مهمّى نداريم كه بتواند با احمدىنژاد
رقابت كند».391 حتى شبكه انگليسى بىبىسى فارسى كه به منظور تأثيرگذارى بر
انتخابات ايران راهاندازى شده بود، از قول احمد سلامتيان (عنصر منافق نزديك به
دفتر هماهنگى بنىصدر مخلوع) با بررسى وضعيت اصلاحطلبان پس از انصراف خاتمى تأكيد
كرد: «پس از كنارهگيرى خاتمى اصلاحطلبان احتمال تأثيرگذاريشان را بر فضاى سياسى
ايران كم مىبينند و تاكنون هم نتوانستهاند نامزد جذابى بيابند كه بتواند اكثريتى
را كه در دوره گذشته انتخابات شركت نكردند، به پاى صندوق بياورد».392
همچنين
حميدرضا جلايىپور (عضو شوراى مركزى حزب مشاركت) در گفت وگو با پايگاه اينترنتى ضد
انقلاب روز آنلاين، در حالى كه انصراف خاتمى از كانديداتورى در انتخابات
رياستجمهورى را بدترين خبر خواند، كنارهگيرى وى را به معناى حركتى اخلاقى ندانست.
وى در موضعگيرى كه نشان از عمق عصبانيت وى از انصراف خاتمى است گفت: «بحثهاى
تحليلى مبتنى بر اخلاق ضوابطى دارد، نمىشود هر بحث يا هر كارى را اخلاقى گفت. شايد
بتوان اين كار آقاى خاتمى را تحليل كرد».393 وى درباره علت انصراف خاتمى افزود:
«الآن تنها چيزى كه من مىفهمم اين است كه آقاى موسوى كه آمد، آقاى خاتمى رفتند.
يعنى همان صحبتى كه خودشان گفته بودند كه يا من مىآيم يا ميرحسين و اين ربطى به
اخلاق ندارد».394
البته اين اظهارات زمانى مطرح شد كه بسيارى از نزديكان خاتمى
كه هميشه سعى داشتند كارهاى خاتمى را مثبت جلوه داده و از او شخصيتى بسيار مهربان و
لطيف بسازند، انصراف خاتمى را از نامزدى در انتخابات رياستجمهورى يك كار اخلاقى
ناميدند. آنان با استناد به سخنان خاتمى كه گفته بود: «يا من مىآيم يا موسوى» تنها
دليل انصراف خاتمى را عمل به اين جمله مىدانستند.
حزب مشاركت در پى انصراف
خاتمى از كانديداتورى در انتخابات دهم رياستجمهورى بيانيهاى را صادر كرد. در اين
بيانيه كه در روز اوّل فروردين 1388 صادر گرديد آمده است: «سال 88 سالى سرنوشتساز
براى مردم ايران است كه با رويكرد فعال و سازنده آنان در انتخابات رياستجمهورى دهم
در 22 خردادماه مىتواند نقطه عطفى در حركت كشور به سوى بازگشت به آيندهاى اميدبخش
براساس همان شعار ديرين «استقلال آزادى جمهورى اسلامى» باشد. گذر سه دهه از انقلاب
و تجربههاى تلخ و شيرين و موفقيتها و ناكامىها پشت سر نهاده شده ما را به مطالعه
و بهرهگيرى و عبرتآموزى توصيه مىكند تا گذشته را چراغ راه آينده سازيم و با
آگاهى و بصيرت به دورهاى جديد در تأثير و تأثر از تحولات زمان و مكان و متكى بر
درك حوادث واقعه گام برداريم و فرزند زمانه خويش نه اسير و عبير آن باشيم. از اين
منظر انتخابات پيش رو براى همه آنانى كه دل در گرو آرمانهاى رهايىبخش انقلاب
اسلامى و ارائه الگويى موفق و كارآمد از نظام جمهورى اسلامى بستهاند اهميتى ويژه
دارد كه با توجه به مجموعه شرايط نگرانكننده داخلى و خارجى براى ايران مىتوان آن
را فرصتى استثنايى براى ايجاد «تغيير سازنده» دانست. بر پايه چنين تحليل و نگاهى
بود كه جبهه مشاركت به همراه خيل عظيمى از نيروها و گروههاى اصلاحطلب از جناب آقاى
سيد محمد خاتمى كه كولهبارى از تجربه موفق سالها مسئوليت و مديريت را به ويژه در
دوران هشت ساله رياستجمهورى با خود به همراه داشت، درخواست كرد به عنوان نامزد
انتخابات وارد اين عرصه شود. ايشان به رغم ميل باطنى و دشواريهاى قابل پيشبينى راه
در پاسخگويى به اين درخواستهاى فزاينده نخبگان، احزاب و گروههاى سياسى و اجتماعى و
قشرهاى مختلف مردم وارد ميدان شدند و اندك زمانى توانستند موجى از حركت و اميد و
شور و شوق را در دل مردم زنده كنند كه اوج آن را مىتوان در استقبال پرشور از ايشان
در استانهاى فارس، كهگيلويه و بويراحمد و بوشهر مشاهده كرد كه نويد وقوع دوم خردادى
ديگر را مىداد».395
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
388-
ويژهنامه روزنامه اعتماد، به تاريخ 6/4/1387.
389- همان.
390- هفتهنامه صبح
صادق، احزاب سياسى ايران، قسمت 99.
391- روزنامه كيهان، به تاريخ 20/1/1388.
392- همان.
393- روزنامه كيهان، به تاريخ 22/1/1388.
394- همان.
395-
وبگاه رجانيوز، به تاريخ 1/1/1388.
پاورقی