کد خبر: ۱۵۷۱۰۷
زمان انتشار: ۱۴:۴۹     ۲۳ مرداد ۱۳۹۲
پس از جولان خودروهای چینی در بازار خودروی ایران و تضعیف بیش از پیش خودروهای داخلی، اینبار خبرها از ورود چند مدل خوردوی روسی به داخل کشور که در گذشته نیز سابقه حضور در بازار کشورمان را داشته اند، می دهد.
به گزارش 598 به نقل از بازار خبر، پس از جولان خودروهای چینی در بازار خودروی ایران و تضعیف بیش از پیش خودروهای داخلی، اینبار خبرها از ورود چند مدل خوردوی روسی به داخل کشور که در گذشته نیز سابقه حضور در بازار کشورمان را داشته اند، می دهد.

دهه ۶۰ میلادی. اوج قدرت اتحاد جماهیر شوروی. صنعت این کشور بیشتر وقت خود را درگیر جدال لفظی و نظامی با آمریکا بود. دید رهبران کمونیست این کشور در آن ایام به خودروسازی، دیدی کاملاً شخصی و بومی بود. همین که بدون نیاز به دانش دیگران (به خصوص سرمایه‌داران غربی) محصولی چهارچرخ ساخته شود، کفایت می‌کرد.

با همین طرز تفکر شرکت AvtaVAZ (بخوانید آوتاواز) در سال ۱۹۶۶ شکل گرفت. البته بعد از جنگ جهانی، فروپاشی شوروی و شکل‌گیری روسیه نوین زبان خودروسازی در این کشور به کلی تغییر کرد.



اکنون ۲۵ درصد سهام آوتاواز طی یک قرارداد ۱ میلیارد دلاری در اختیار رنوی فرانسه است. پیش از آن نیز برای سال‌ها با فیات ایتالیا همکاری خوبی را تجربه کرده بود. اصلاً اولین تولیدات لادا روی پلت‌فرم همین فیات شکل گرفته بود. در حال حاضر این شرکت با خط تولید ۱۴۰ کیلومتری خود یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های اتومبیل‌سازی را در کل دنیا دارد. حکایت امروز بیشتر از آنکه به آوتاواز مربوط باشد به بزرگ‌ترین زیرمجموعه آن، Lada ربط دارد.

شرکتی که سال ۱۹۷۰ تأسیس شد. یعنی تقریباً فعالیتی ۴۳ ساله. این شرکت تا پایان سال ۲۰۱۲ میلادی توانسته بود بیش از ۲۰ میلیون خودرو تولید کند و بفروشد. البته لادا از یک حیث دیگر نیز رکورددار است. این شرکت طی ۴۰ سال فعالیت خود کمترین تغییر را در چهره و ظاهر محصولاتش اعمال می‌کرد. آنچه لادا می‌ساخت، سنگین، بی امکانات، سفت و سخت‌جان بود. به دلیل سادگی در مکانیزم ساخت اغلب دیر خراب و زود تعمیر می‌شدند.

روس‌ها در ایران

ایرانی‌‌ها آنچنان هم با لادا غریبه نیستند. پیش از انقلاب انواع شاسی بلندهای Niva و سواری‌هایی موسوم به فیات-لادا در بازار ایران خرید و فروش می‌شدند. از پدرها و پدربزرگ‌ها که بپرسید، می‌گویند لادا خوراک برف و بوران بود. قاعدتاً وقتی خودرویی در سرمای مرگبار روسیه طاقت می‌آورد در ایران نیز زنده می‌ماند.

پیش از آنکه شرکت راهبر اظهار موجودیت کند، شرکت ایران و شرق بود که به عنوان نماینده لادای روسیه شناخته می‌شد. بعد از سال ۸۴ که اولین‌بار حضور مجدد روس‌ها در بازار ایران مطرح بود، شایعاتی عجیب منتشر شد. عده‌ای می‌گفتند برخی از مقامات مسئول شرکت آوتاواز در کسب سه مجوز سازمان‌های ایرانی مهارت دارند. آن ایام که تعرفه واردات خودرو نزدیک به ۱۳۰ درصد بود، واردکنندگان می‌خواستند صبر کنند تا این عدد به ۱۰۰ درصد برسد. عجیب‌ترین شایعه این بود که عده‌ای دلال روسی می‌خواهند عنان کار عرضه لادا در ایران را به دست بگیرند.

گفتیم که یک چهارم مالکیت برند لادا در اختیار رنو است. این شرکت نیز در ایران نمایندگی مستقیم دارد. اما چندی است که شنیده می‌شود به دلیل همراهی با کشورهای تحریم کننده ایران قرار است که از ایران برود. اتفاقی که هنوز به وقوع نپیوسته است. حضور لادا و رفتن رنو شاید در آینده داستان‌دار شود.

شرکت راهبر سال ۱۳۸۳ در ایران استارت فعالیت خود را به عنوان یک عضو انجمن لیزینگ زد. با اینکه هنوز برای قضاوت خیلی زود است ولی موفقیت این شرکت و آن خودروساز قدری در ابهام است. چینی‌ها که چند سالی است گُله به گُله وارد می‌شوند، هنوز مقبولیت و محبوبیت را بین مردم کسب نکرده است. از بین این شش هفت برند چینی وارد شده به ایران حتی یکی هم نتوانسته از نظر شبکه فروش و خدمات پس از فروش چشم‌گیر عمل کند.

این‌ها همه در حالی است که چینی‌ها برای واردکننده بسیار ارزان تمام می‌شود. و شاید مهم‌تر از همه اینکه دولت نیز به چینی شدن صنعت کشور طی چند سال آینده چراغ سبز نشان داده است. با این حال و روز است که لادا می‌خواهد پای به ایران بگذارد. لادایی که به پشتوانه خاطره کمرنگی که در ذهن اندکی از مردم می‌خواهد پای به ایران بگذارد. لادایی که اکنون یک شرکت اروپایی محسوب می‌شود و رابطه اروپایی (حداقل در ظاهر) خیلی با بازرگانی و تجارت ایران مطلوب نیست.

بگذریم از آنکه هم‌چنان معضل نرخ ارز (دلار، یورو و پوند) به روشنی حل و فصل نشده است. پیش از لادا برندهایی بودند که هم اعتبار بیشتری داشتند و هم شهرت و محبوبیت بیشتر. فیات ایتالیا با تاپکو چند سالی بیشتر عمر نکرد. سئات اسپانیا وارد شد ولی دیده نشد و سپس خیلی آرام رفت. اُپل با آن همه داد و قال حتی از دروازه‌های گمرک هم نتوانست رد شود.

این را هم بگوییم که در این آشفته‌بازار واردات چینی‌ها، دست گذاشتن روی برندی چون لادا یک ریسک تحسین‌برانگیز است. در حالی که تهران تا پنج شش سال دیگر بدتر از شانگهای و پکن می‌شود، آنهایی که می‌روند سراغ مدل‌های دیگر قابل تقدیرند.



پیش فروش کالینا و گرانتا، از پاییز سال گذشته آغاز شد. با دریافت ۱۶ میلیون تومان و تحویل ۵ ماهه. جالب است آنهایی که در ابتدای پیش فروش ثبت نام کرده بودند، با قیمت قطعی محسوب می‌شدند. مشتریان بعدی اگر حتی در زمستان هم سراغ خرید لادا می‌رفتند جزو قیمت‌های علی‌الحساب محسوب می‌شدند. آن ایام قیمت خودروها چیزی بین ۵۷ تا ۶۰ میلیون تومان بود. اما خبرهایی دست است که نشان می‌دهد این خودرو در بازار به قیمت ۷۰ میلیون هم رسیده است.

با تجربه‌ای که مردم از روی پیش‌ ‌خرید کردن پرسود محصولات چینی به دست آورده بودند، این‌طور تصور می‌شد که لاداها هم چنین‌ آینده پرفروغی پیش رو داشته باشند. اگر به سایت رسمی شرکت راهبر مراجعه کنید تنها نام دو نمایندگی را مشاهده خواهید کرد. البته خبری از فروش شهرستان نیست.

کمی فنی‌تر

خودروهای روسی به خصوص تولیدات لادا، نماد استحکام بودند. استفاده از ورق‌های بزرگ آهن و فولاد، هیکل تنومند و خشنی به آن‌ها می‌بخشید. گویی یک تانک کوچک در خیابان حرکت می‌کند. اما امروزه دیگر معیار ایمنی، استفاده از بدنه سنگین و توپُر نیست. همین که مبانی علمی طراحی بدنه رعایت شود، با فلزاتی سبک‌تر مانند آلومینیوم و فیبرکربن هم می‌شود خودروی فوق‌العاده ایمن ساخت. اما سؤال این است که آیا روس‌ها توانسته‌اند به این دانش دست پیدا کنند؟

آیا آن دو خودروی روسی که قرار است توسط شرکت «راهبر» در ایران عرضه شوند، فاکتورهای یک خودروی استاندارد را دارند؟ هرچند قیمت خودروهای کره‌ای، آلمانی، ایتالیایی و باکمی اغماض برخی چینی‌ها زیاد باشد ولی انصافاً از نظر ایمنی و امکانات حرفی برای گفتن دارند. آیا گرانتا و کالینا هم می‌توانند این طور باشند؟ آیا قرار است یک روزنه در بازار بسته تولیدات بحث‌برانگیز داخلی باز شود یا اینکه قرار است یک دغدغه دیگر هم به اعصاب خرد شدن‌های مردم اضافه شود؟

کالینا؛ شاید رقیب ۲۰۶

تولید Kalina به سال ۲۰۰۴ برمی‌گردد. یک هاچ‌بک سایز کوچک که در بازار خودروی ایران از نظر کلاس طراحی، چند رقیبی انتظارش را می‌کشند. نام دیگرش Lada۱۱۹ است. از این هاچ‌بک نمونه‌ ۵ درب استیشن و ۴ درب سدان نیز تولید شده است. خدا را شکر طبق تصاویر کالینا هاچ‌بک که قرار است وارد ایران شود از همه زیباتر است.

یادتان باشد که می‌گویند لادا این خودرو را به اروپا هم می‌فرستد اما خودمانیم، اروپا داریم تا اروپا. مقصد کالینا در قاره سبز، کشورهای اروپای غربی است. در فنلاند برای آن سر و دست می‌شکنند. جایی که برای آن بیشتر دوازده سیزده هزار دلار پرداخت نمی‌کنند. البته کالینا ادعایی هم ندارد. چون اگر ABS، فرمان هیدرولیک برقی و تهویه مطبوع را روی یک گاری چهارچرخ هم بگذاری باز هم گران‌تر از این حرف‌ها تمام می‌شود.

در حقیقت کالینا هر جایی که می‌رود، یک راست با داچیا لوگان (همان تندر خودمان) مقایسه می‌شود. و چه مقایسه‌ای از این جذاب‌تر؟ شاید لادا روسی باشد ولی یکی از سهام‌داران عمده برند Lada، رنوی فرانسه مالک برند Dacia رومانی است. در اوج تعجب برخی از مدل‌های کالینا که بهSuper ۱۶۰۰ معروف‌اند دارای یک پیشرانه ۱.۶ لیتری توربوشارژ شده است.

سال ۲۰۰۷ در بخش نظرات سایت Avtomarket به عنوان یکی از بزرگ‌ترین وبسایت‌های خودرویی روسیه، نظر یک کاربر جنجال‌آفرین شد. طبق تجربه او پیشرانه کالینا در دور موتور ۲۰۰۰ rpm باعث لرزش و صدای غیرعادی جعبه‌دنده می‌شود. البته بعدها گفته شد که این نقص برطرف شده است. شاید نیروهای مخفی کاخ کرملین از خجالت آن کاربر و هر کاربر دیگری که به صنعت خودرواشان انتقاد کند، درآمده باشند.

این خودرو در خود روسیه به قیمت پایه ۴۰۸ هزار روبل خرید و فروش می‌شود. یعنی چیزی معادل ۱۲ هزار و ۵۰۰ دلار. سرویس‌های دوره‌ای آن توسط لادا هر ۱۵ هزار کیلومتر یا سالی یک بار است. کالینا ۲ سال بدون محدودیت پیمایشی توسط لادا گارانتی می‌شود. این خودرو در ۱۰ رنگ مختلف به فروش می‌رسد ولی پیش‌بینی می‌شود رنگ‌های فانتزی آن راهی ایران نشوند.

کالینا به صورت استاندارد ۱۶۰ میلی‌متر از سطح زمین فاصله دارد ولی تجربه نشان داده جاده‌های کشور سواری‌هایی با ارتفاع بیشتر طلب می‌کند.

گرانتا؛ شاید رقیب چینی‌ها

بی‌راه نگفته‌ایم اگر این خودرو را همان کالینای صندوق‌دار بخوانیم. با این تفاوت که گرانتا اواخر سال ۲۰۱۱ به دنیا معرفی شده است. پلت‌فرم این دو خودرو کاملاً شبیه هم است. در توصیف کلاس طراحی این خودرو کمی تردید وجود دارد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها