کد خبر: ۱۵۶۴۸
زمان انتشار: ۱۱:۱۹     ۲۰ تير ۱۳۹۰
کیهان در اخبار ویژه خود نوشت:
 
پيوند دوباره فتنه سبز و بهائيت اين بار در تورنتو


شركت كنندگان در يك نشست حمايت از بهائيت، خواستار حمايت از فتنه سبز شدند.
اين نشست با حضور شماري از عناصر ضدانقلاب بهايي يا مستخدمان سازمان صهيونيستي-انگليسي بهائيت در تورنتو كانادا برگزار شد و در آن از جمله رامين جهانبگلو، عبدالكريم لاهيجي، نگار متحده، دايان علايي، منصور فرهنگ، مهرانگيز كار، همايون كاتوزيان، فرزانه ميلاني، محمود صدري، كامران اقبال، ليلي پورزند، آرش نراقي،عليرضا نامورحقيقي، شهرام خلدي و... حضور داشتند. گفته مي شود محمد توكلي ترقي، مينا يزداني و تاد لوسون در برپايي اين كنفرانس سه روزه نقش داشته اند. مركز بهائيان در فلسطين اشغالي واقع است و اين فرقه مشخصا از سوي رژيم صهيونيستي و انگليس و آمريكا حمايت مي شوند ضمن اينكه ارتباط وثيقي با لژهاي ماسوني جهان دارند.
سخنراناني نظير جهانبگلو در اين نشست مدعي بخشايش و آشتي ملي و صلح و آشتي شدند و جهانبگلو تصريح كرد جنبش سبز نيازمند يك رهبري اخلاقي است. من معتقدم جنبش سبز اين سرمايه اخلاقي را ايجاد كرده است.
وي در حالي ملت ايران را فاجعه زده و درگير انواع زخم هاي تاريخي خواند و از بخشش سخن گفت كه سازمان اختاپوسي بهائيت پايه گذار انواع خشونت ها و سركوب ها و جنايت ها و چپاول ها به ويژه در دوره 25 ساله حاكميت پهلوي دوم بوده است. بسياري از سران ارشد ساواك و ارتش رژيم پهلوي، بهايي يا مطيع سران اين فرقه استعمار ساخته و انحرافي بودند و متهمان اول جنايات پهلوي هستند. برخي ديگر از عناصر بهايي با به دست گرفتن اركان سياست و اقتصاد و فرهنگ كشور در روزگار طاغوت، به شكل سازمان يافته و انبوه و مهندسي شده، به غارتگري و ويرانگري تمام بنيان هاي اقتصادي و فرهنگي كشور پرداختند و خود مقدمه سركوب و اختناق در روزگار پهلوي بودند.
يادآور مي شود در جريان حرمت شكني وقيحانه فتنه گران در روز عاشوراي سال 88، شماري از عناصر بهايي دستگير شدند. برخي از نويسندگان جريان فتنه سبز در خارج (نظير عبدالله كلانتري) همان ايام رسما از عبيدالله بن زياد و يزيد (لعنه الله عليهما) در مقابل امام حسين ستايش كردند، در حالي كه موسوي نيز حرمت شكنان را مردمان خداجو مي خواند! اين فرقه استعمار در ظاهر طرفدار جدايي دين از سياست است و خود را غيرسياسي معرفي مي كند اما در عمل جزو سياست زده ترين و افراطي ترين گروهك هاست. 


نشنال ريويو: بهار انقلاب هاي عربي بهار ايران و آيت الله خامنه اي است

يك نشريه آمريكايي نوشت: واشنگتن در حال واگذاري جنگ به ايران در چند جبهه است بي آن كه راهبردي براي شكست دشمن اصلي اش داشته باشد.
نشنال ريويو با بيان اينكه «ايران در چند جبهه در حال جنگ با آمريكاست» نوشت: «سپاه پاسداران، جنبش حماس، حزب الله لبنان و جهادي هاي افغانستان همه زير نفوذ تهران قرار دارند و در حالي كه بازي عراق پايان يافته است، آمريكا در اين بازي شكست خورده است. ايران از مدت ها قبل زمينه را براي خروج نيروهاي آمريكايي به اين شكل آماده كرده كه خروج از پيش برنامه ريزي شده اين نيروها را به مانند شكست آمريكا در عراق نشان دهد. اين امر تنها در عراق رخ نمي دهد، بلكه ايران نفوذ در افغانستان را نيز شدت بخشيده است. دولت باراك اوباما، رئيس جمهوري آمريكا در اين راه بسيار به آنها كمك كرده است، خروج نيروهاي آمريكايي از افغانستان نه با توجه به شرايط واقعي افغانستان كه به دلايل سياسي روي مي دهد. به همين دليل دشمنان ما كه ايران اصلي ترين آنها را تشكيل مي دهد، مي توانند به هر شكلي كه بخواهند از آن استفاده كنند.»
اين گزارش حاكي است: در شرايطي كه نيروي هوايي آمريكا به دليل مخالفت هاي حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان و دوست صميمي تهران فلج شده، مقابله با حملات بسيار دشوارتر از قبل است. نكته مهم تر آن كه كرزاي به دليل پروژه دولت دموكراتيك اسلامي آمريكا به اين مقام رسيده بود. سربازان آمريكايي چند ماه باقي مانده را بايد به دفاع از خود بگذرانند. كرزي و دولت ايران توانسته اند توافقنامه امنيتي و دفاعي تهران- كابل را نهايي كنند. در همين حال، جلال طالباني، رئيس جمهوري عراق نيز در نشست اخير مبارزه با تروريسم ايران با آيت الله سيد علي خامنه اي رهبر عالي ايران ملاقات كرد و ترانه ضدآمريكايي خود را به بهترين شكل اجرا نمود.
نشنال ريويو مي افزايد: «سفر اخير معاون اول رئيس جمهوري ايران به عراق و ملاقات وي با نوري المالكي نخست وزير اين كشور موفقيت ديگري در زمينه پروژه دموكراسي اسلامي بود. دو كشور در حالي كه روابط فرهنگي، اقتصادي و امنيتي خود را تقويت مي كردند ماه گذشته را كه در آن 15 آمريكايي در عراق كشته شده اند، گرامي داشتند. با راهبرد اوباما در عراق ما بغداد را براي ايراني ها ساخته ايم و اكنون در حالي از آن خارج مي شويم كه بيشتر به دولت ايران نزديك است».
دو هفته نامه آمريكايي همچنين با اشاره به انقلاب هاي منطقه مي نويسد: «اگر آمريكا دشمن خود را آزادانه رها سازد و خود به تعريف و تمجيد از بهار عربي مشغول شود، به معناي فرارسيدن بهار ايران و آيت الله خامنه اي است. واقعيت ناخوشايند اين است كه اگر آمريكا راهبردي براي شكست دشمنانش مطرح نسازد، بايد با عواقب دشواري مواجه شود. زيرا آنها فرصت هاي بي شماري براي نشان دادن خود به دست مي آورند كه واشنگتن نه مي تواند آنها را حل كند و نه طرح قانع كننده اي براي آن ارائه دهد. اگر آمريكا نتواند در نبردهاي فعلي خود پيروز شود بايد هر چه زودتر به خانه بازگردد. شرايط فعلي با شرايط سال 1983 متفاوت نيست كه حزب الله پايگاه تفنگداران دريايي آمريكايي را منهدم كرد.
نشنال ريويو نوشت: ايران با آمريكا در جنگ است، اگر آمريكا نتواند اين جنگ را ببرد قطعا بازنده است.
    
    
به خاطر يك مشت زالزالك!

يكي از سران گروهك منحله فدائيان خلق، تحركات خاتمي براي حضور در صحنه انتخابات و بازگشت به حاكميت را «چاهي بر سر راه جنبش سبز» توصيف كرد.
علي كشتگر كه با رسانه هاي وابسته به سازمان سيا نظير گويانيوز و راديو فردا همكاري مي كند، در گويانيوز نوشت: آنچه خاتمي مي كند نه براي حفظ اعتماد عمومي بلكه براي جلب اعتماد نظام است.
وي همچنين تصريح كرد كه تحركات خاتمي موجب توهم زدايي از جنبش سبز خواهد شد. كشتگر از اصلاح طلبان خواست چاه سر راه جنبش سبز نگذارند و خودكشي نكنند.
همزمان سايت ضدانقلابي اخبار روز به روحيات فرصت طلبان طيف همسو با خاتمي حمله كرد و نوشت: سخن از شركت كردن يا شركت نكردن تعداد بيشتري، مثلاً، ده نفر يا صدنفر يا هزار نفر يا نمي دانم چند نفر در انتخابات اسفند ماه مجلس نيست. سخن از وادادن است. سخن از وفاداري است در برابر خيانت. سخن از خنجر است و پشت. و سخن از غربال است. غربالي كه نخاله را از سره، و ناخالص را از خالص، جدا مي كند. طبعاً روي چنين سخني با توده ها نمي تواند باشد. و نيز- در جهت معكوس آني با سفلگاني هم نمي تواند باشد كه چه در هيأت دوست، و چه در هيأت دشمن، چه در هيأت «راديكال» و سرنگوني طلب و برانداز، و چه در هيأت «اصلاح طلب»، و يا مثلاً در هيأت ناصح خيرخواهي كه به جز انديشه شر به سر ندارد، دشمني با جنبش را پيشه كرده اند، و هيچ فرصتي را براي ضربه زدن به آن از دست نمي دهند. روي چنين سخني نه با اين ها و نه با آن ها، بلكه با كساني است كه خود را سران و راهنمايان و سخنگويان «جنبش سبز»، به حساب مي آورند كه گفت «رهنمايي چه داني، تو كه ره نداني؟
نويسنده اخبار روز با تأكيد بر قصد فتنه سبز مبني بر براندازي نظام و در عين حال بن بست اين حركت ضد انقلابي نوشت: در غياب موسوي، رهنورد و كروبي، جمعي از «همرهان سست عناصر» با چشم هاي سرمه كشيده از خون دلمه شده و تن هاي كبود شده كشتگان و اسيران جنبش، به رژيم چشمك مي زنند و برايش ناز و عشوه و قر و غربيله مي آيند تا مگر نقشي هم به آن ها داده شود. جمعي از اينان آن قدر پست هستند كه براي رسيدن به اين هدف، و براي ابراز ندامت از گذشته، حتي از «جنبش سبز و همراهان آن نيز اعلام برائت مي كنند. من اينان را با همه پستي و دون مايگي اشان، بر ديگراني كه همچنان از «جنبش سبز» سخن مي گويند و حتي خود را سخنگوي آن نيز مي نمايانند، اما درصدد قباي ننگ بر تن جنبش پوشانيدن هستند ترجيح مي دهم. آن دسته نخست، به انفعال خود به رياكاري خود، و به خنجر از پشت زدن خود، معترف، و اي بسا مفتخر است؛ و اين دسته دوم اما نه. به قول سعدي؛ هرگز ايمن ز مار ننشستم- كه بدانستم آنچه خصلت اوست
زخم دندان دشمني بتر است- كه نمايد به چشم مردم، دوست!
نويسنده در پايان تأكيد مي كند: مي خواستم نام مقاله را به خاطر يك مشت زالزالك» بگذارم اما فاجعه را جدي تر از اين حرف ها يافتم. كشته نداديم، كه سازش كنيم.
جالب اينجاست كه نويسنده در اروپا اقامت دارد و اساساً قواره اش به هزينه دادن و كشته شدن و مبارزه نمي خورد!
    
  
سعودي ها اطمينان داده بودند كه جلسه سرّي است

افشاي نشست خيانت آلود شماري از عناصر ضد انقلاب تجزيه طلب با بودجه سفارت عربستان در لندن، نوري زاده را به واكنش واداشت.
در نشست ياد شده برخي عناصر تجزيه طلب و تروريستي از جمله سران گروهك كومله حضور داشتند و نوري زاده در همان نشست كه اخبار آن به بيرون درز كرده، پيشنهاد مي كند ايران تجزيه شود و استان خوزستان- كه آن را استان عربستان مي نامد- به سعودي ها واگذار شود! افشاي اين سخنان آن هم در نشستي با بودجه و كمك مالي سعودي ها، باعث اعتراض حتي در ميان برخي محافل ضد انقلاب شد.
نوري زاده در پي لو رفتن ماجرا ضمن مصاحبه اي گفت: نشست مذكور در لندن «در بسته» بود و قرار نبود بحث ها عمومي شود. ما جلسه را پشت درهاي بسته برگزار كرديم و قرار بود بحث ها به بيرون درز پيدا نكند، چون وقتي قابل انتشار شد، سر و صدا ايجاد مي كند.
وي اضافه كرد: جلسه به اين دليل باز نبود كه هدف سياسي پشت آن نبوده است. چون اين جلسه دردشناسي[!!] بود. اين كنفرانس ربطي به كنفرانس پاريس و ماجراي سردار مدحي نداشت.
منابع مطلع ضمن تصريح بر اين كه نوري زاده در نشست محفلي مذكور، از تجزيه خوزستان و واگذاري آن به رژيم سعودي سخن گفته، مي گويند نوري زاده به واسطه راه اندازي اين نشست چند هدف را دنبال مي كرده است: اول، سركيسه كردن سعودي ها كه در بهار انقلاب هاي منطقه، اوضاع وخامت آلودي دارند و به همين دليل آماده سركيسه شدن هستند و دوم، رفع اتهام جاسوسي براي وزارت اطلاعات ايران به واسطه دعوت از گروه هاي تجزيه طلب(پس از لو رفتن همكاري با محمدرضا مدحي). به عبارت ديگر نوري زاده عمدا سران كومله و... را دعوت كرده و حرف هاي تند خارج از قواره خود زده تا ضديت او با جمهوري اسلامي، احراز رفع اتهام جاسوسي براي وزارت اطلاعات شود!! برخي محافل ضد انقلاب با اشاره به لو رفتن محتواي مذاكرات نشست هايي نظير نشست پاريس و لندن و... كه ويژگي مشترك آنها حضور نوري زاده بوده است، هشدار داده اند كه وي حلقه مكمل نفوذي هايي چون مدحي و... براي جمع آوري اطلاعات از عمق نشست هاي اپوزيسيون است. جاسوسي چندجانبه نوري زاده براي سرويس هاي مختلف صرفا در قبال پول و بعضا با اهداف متناقض، بدگماني نسبت به وي را در ميان محافل اپوزيسيون تقويت كرده است اگرچه از نگاه وزارت اطلاعات افرادي چون نوري زاده به هيچ وجه قابل اعتماد نيستند مگر آنجا كه تصاوير و اسنادي را جمع آوري كنند.
    
    نقشه سيا و پنتاگون براي هل دادن تركيه به ميدان مين سوريه

وزير دفاع آمريكا(رئيس سابق سازمان سيا) به طور مخفيانه به تركيه سفر كرده بود.
هفته نامه لبناني «الوطن العربي» كه گرايش ضد حزب الله دارد، ضمن انتشار خبر فوق نوشت لئون پانه تا در اين سفر مخفيانه 5 روزه با اعضاي بلندپايه سازمان امنيت تركيه و برخي سران نظامي اين كشور ديدار كرده است. موضوع اين سفر در درجه اول، بحران سوريه و راه هاي مقابله با تحولات آتي بوده است.
نشريه مذكور مي افزايد: آمريكايي ها پيشنهاد كرده اند بخشي از خاك سوريه توسط تركيه با همكاري و مشاركت قطر و فرانسه اشغال شود و آمريكا به طور غيرعلني با آنها همكاري و از آنها حمايت كند. تركها به دو دليل حاضر به پذيرش اين طرح نبودند، يكي آن كه خواهان درگير شدن با ايران نيستند و دوم اين كه به هيچ وجه تمايل ندارند كه اروپايي ها و به ويژه فرانسه در امور منطقه دخالت كنند.
الوطن العربي همچنين نوشت: چنين طرحي در حال حاضر بعيد به نظر مي آيد، زيرا ايران به سادگي از حمايت سوريه به عنوان متحد ديرينه و استراتژيك خود دست نخواهد كشيد.
    
    
نفوذي هاي جمهوري اسلامي در «فريدام هاوس» واشنگتن!

رديابي عناصر نفوذي وزارت اطلاعات در محافل ضدانقلاب و حتي موسسات آمريكايي فعال عليه جمهوري اسلامي وارد فاز تازه اي در ميان اپوزيسيون شده است.
پايگاه اينترنتي «سبزنامه» وابسته به شماري از عناصر ضدانقلاب همكار با موسسات نومحافظه كار اخيرا با اشاره به حذف نام ايران از فهرست «25كشور سركوبگر» در فهرست موسسه آمريكايي فريدام هاوس (خانه آزادي)، برخي عناصر افراطي فراري از ايران را متهم كرد كه صرفا درصدد سودجويي از «خانه آزادي» هستند و كاهلي يا نفوذي بودن آنها باعث حذف نام ايران از فهرست مذكور شده است.
اين سايت وابسته به اميرعباس فخرآور- فردي كه خود مظنون به همكاري با جمهوري اسلامي است و برادرش چندي پيش با وزارت اطلاعات همكاري كرده و به ايران برگشته- مي نويسد: پروانه وحيدمنش، فريبا داوودي مهاجر، اكبر عطري، مريم معمار صادقي، محسن سازگارا به همراه اعضاي خانواده اش كه حالا سنگر خانه آزادي را فتح كرده و به كسب درآمد از اين سنگر مشغولند، مستقيما بايد پاسخگوي دليل حذف نام جمهوري اسلامي از ليست حكومت هاي سركوبگر باشند.
به نظر ميرسد پنج سال پيش كه اينها در لايه هاي خانه آزادي نفوذ نكرده بودند، گزارش هاي اميدوارانه تري عليه جمهوري اسلامي از طرف اين موسسه شهر واشنگتن منتشر مي شد. رفتار مشكوك برخي افراد و جريانات در فلج كردن موسسات بين المللي در چند مورد ديگر هم ديده شده و رو به گسترش مي باشد. محسن سازگارا به عنوان پژوهشگر مهمان در انستيتوي بوش نفوذ كرده و بخش امور ايران را در اين موسسه از كار مي اندازد. بسيجي خوش شانسي [باطبي!!] كه در ماجراي 18 تير تي شرت خون آلود بالا برد، رياست افتخاري موسسه ناراضيان اينترنتي را دريافت كرده و بلافاصله بخش امور ايران در اين موسسه هم تعطيل شد. همين گروه ظرف 5 سال گذشته تمام تلاش خود را به كار برده اند تا زهر برنامه هاي بخش فارسي صداي آمريكا را بگيرند و راديو فردا را به طور كامل خنثي كنند.
سبزنامه در پايان نوشت:آيا بايد باور كنيم گروهي مرتبط با جمهوري اسلامي تلاش مي كنند تا اقدامات بين المللي عليه جمهوري اسلامي را كم رنگ كرده و مشروعيت از دست رفته را به آنها بازگردانند يا اينكه فقط سوءاستفاده هاي شخصي و منافع يك گروه كوچك به هم پيوسته چنين خيانتي را صورت مي دهند؟
يادآور مي شود چند ماه پيش فريدام هاوس اعلام كرد سايت فارسي «گذار» را به خاطر مشكلات مالي تعطيل مي كند. اين سايت توسط كساني چون فاطمه حقيقت جو و همسرش و همچنين علي افشاري اداره مي شد و عملا به حالت نيمه تعطيل درآمده بود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها