متأسفانه علی رغم اینکه مشارکت بالای مردم در انتخابات 92 و
انتخاب کسی که به اذعان رسانه های ضد انقلاب و اپوزیسیون، جزو گزینه های
احتمالی نبود، موجب شد تا فرضیه های تخیلی فتنه گران در سال 88 مبنی بر
تقلب در انتخابات بر همگان روشن شود اما همچنان طیفی از اصلاح طلبان افراطی
و تندرو بر مواضع قبلی خود اصرار می ورزند.
به گزارش بولتن نیوز،از همین دست موضع گیری ها، نوشته چند روز پیش عضو تندروی
جبهه افراطی مشارکت، علی شکوری راد است که در برخی از سایت های اپوزیسیون و
ضدانقلاب منتشر شد. در این نوشته شکوری راد با ذکر موضوعاتی که البته حالا
دیگر محلی از اعراب ندارد، به حوادث فتنه 88 اشاره کرده و همچنان مواضع
فتنه گران را توجیه کرده است. البته چنین مواضع علنی، کاملا خلاف مواضع
خصوصی این افراد است. همچنان که رهبرانقلاب در دیدار چندین روز پیش خود
درباره این موضوع چنین فرمودند:
«در انتخابات سال ۸۸، آن كسانى كه فكر ميكردند در انتخابات تقلب شده، چرا
براى مواجههى با تقلب، اردوكشى خيابانى كردند؟ چرا اين را جواب نميدهند؟
صد بار ما سؤال كرديم؛ نه در مجامع عمومى، نخير، به شكلى كه قابل جواب دادن
بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نميكنند؟ در جلسات خصوصى ميگويند
ما اعتراف ميكنيم كه تقلب اتفاق نيفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نيفتاده
بود، چرا كشور را دچار اين ضايعات كرديد؟»
اشاره رهبرانقلاب از جلسات خصوصی، جلسات محفلی فتنه گران است که به صورت
محدود برگزار شده و در آن جلسات به صراحت بیان می کردند که در انتخابات
هیچگونه تقلبی صورت نپذیرفته است. برای مثال در اظهارات یکی از متهمان فتنه
88 چنین آمده است: «… در جلسه روز شنبه مورخ ۲۳/۳/۸۸ با آقای تاجزاده و
تعدادی از دوستان دیگر در ستاد ائتلاف اصلاحطلبان در محل ستاد آقای
تاجزاده با حالتی بهتزده و خاص حضور داشتند. از ایشان دو سؤال مطرح کردم،
سؤال اول: اوضاع رأی آقای موسوی چطور است؟ ایشان گفتند: «رأی آقای موسوی
خوب نیست و آقای احمدی نژاد قطعاً در دور اول پیروز انتخابات خواهد بود.
سؤال دوم: به نظر شما تقلب شده؟ که ایشان پاسخ دادند: من با همه استانها
جز استان اردبیل تماس گرفتهام، نتایج اعلام شده با نتایجی که ما داشتیم
هیچ تفاوتی نمیکند و تقلبی صورت نگرفته است.»
رمضانزاده سخنگوی دولت آقای خاتمی نیز در اینباره میگوید: «من همیشه
گفتهام و دوستان همحزبی بنده هم میدانند که تقلب در ایران امکان ندارد.»
محسن صفاییفراهانی عضو شورای مرکزی و رئیس هیئت اجرایی مشارکت، نماینده
مجلس ششم و رئیس فدراسیون فوتبال از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ نیز در اقاریر خود
چنین میگوید: «به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت که در این انتخابات تقلب شده
است، حتی اگر فرض را هم بر تقلب بدانیم یک میلیون، ۲ میلیون.»
عباس آخوندی، عضو اصلی ستاد موسوی نیز در جلسه ای که اعضای ستاد چهار
کاندیدا در همان روزهای نخست پس از اعلام نتایج انتخابات 88 با رهبر انقلاب
داشت، به ایشان چنین گفت: «بنده در انتخابات سال ۷۶ وقتی آمار آراء تا
حدودی مشخص شد نشستم و بیانیه ای را آماده نمودم و به آقای ناطق گفتم
انتخابات را به آقای خاتمی تبریک بگوییم . آقا این را می دانیم که در یک
جامعه مترقی بایست کسی که شکست می خورد شکست را بپذیرد و همچنین می دانیم
که هر چقدر آراء این انتخابات که در داخل صندوق ها ریخته شده بازشماری شود
تغییری بوجود نمی آید و قبول داریم که مردم این آراء را در صندوق ها ریخته
اند...»
موارد فوق نشان می دهد که موضوع تقلب در انتخابات، یک پروژه فراانتخاباتی و
با هدف استحاله نظام از سوی فتنه گران طراحی شده بود. اگرچه همین اعترافات
فوق کافی است که دروغ بزرگ دوستان آقای شکوری راد مشخص شود اما مطالبی به
اختصار در جواب مطلب ایشان بیان می شود:
1- شکوری راد چنین بیان می کند که از سوی نهادهای حاکمیتی، «اصولگرایی» با
«نظام»، یکی شناخته شده است و حال آنکه این فرض از اساس باطل است. شاهد
مدعا سخنان بیّن و صرح رهبرانقلاب در سال ها پیش از فتنه 88 مبنی برآنکه
ایشان «اصول گرایی اصلاح طلبی» را قبول دارند است. یعنی هم تأکید بر اصول
اساسی انقلاب، و هم توجه به لزوم اصلاحات مورد نیاز و مبتنی با نیازهای
جامعه. در طول سال های پیش نیز هیچگاه اصلاح طلبان از صحنه سیاسی کشور حذف
نشدند و در تمامی انتخابات حضور داشتند. از سویی دیگر همواره عملکرد
نامناسب اصولگرایان نیز از سوی رسانه های رسمی و تریبون های عمومی و
ونهادهای حاکمیتی مورد نقد قرار گرفته است. بنابراین این ادعا کاملا مخدوش
است.
2- وی یکی دیگر از چالش های انتخابات 88 را «یکی بودن مجری و ناظر
انتخابات» مطرح کرده و می نویسد: «جهت گیری شورای نگهبان به عنوان ناظر بر
انتخابات در برهه های مختلف با جناح راست، محافظه کار یا اصولگرا یکسان و
در مقابل جناح چپ یا اصلاح طلبان بوده است.»
اولا شورای نگهبان یک نهادی فراجناحی است که مبتنی بر مصالح نظام تصمیمات
خود را اتخاذ می کند. بنابراین اولین موضوع مهم برای شورای نگهبان، مصلحت
نظام است.
ثانیا در طول این سال ها، ده ها نفر از جبهه اصولگرایان نیز توسط شورای
نگهبان رد صلاحیت شده اند. برای مثال کافی است که به همین انتخابات چند ماه
پیش نگاه کنیم. آیا اصوگرایان کمی توسط شورای نگهبان احراز صلاحیت نشدند؟
آیا تعداد اصولگرایان احراز صلاحیت نشده بیش از اصلاح طلبان نبوده است؟
ثالثا اگر منظور از برخورد با اصلاح طلبان، برخورد و رد صلاحیت آن دسته از
مشارکتی ها و سازمان مجاهدینی های تندرو و افراطی است که وقایعی چون فاجعه
کوی دانشگاه 78 و تحصن در مجلس ششم را به وجود آورده و عملا می خواستند
نظام را به خوردن جام زهر وادار کنند، معلوم است که شورای نگهبان اجازه
ورود چنین افرادی به فرایند انتخاباتی را نخواهد داد. که این موضوع هم
عقلانی و منطقی است، و هم مبتنی بر مصالح کشور.
رابعا حتی اگر برخی از اعضای شورای نگهبان نسبت به برخی از نامزدهای
انتخاباتی، موضع مثبتی داشتند، باز هم این موضع تأثیری بر انتخاب رأی مردم
نخواهد داشت. چرا که اساسا در عرف عمومی، شورای نگهبان به عنوان «نهادی
نظارتی» شناخته می شود نه «گروهی مرجع» برای انتخاب رأی مردم. آیا تا به
حال شده یکی از افراد جامعه بگوید چون فلان عضو شورای نگهبان به فلان نامزد
تمایل دارد، پس من هم به آن نامزد رأی خواهم داد؟ واضح است که نه، چرا که
گروه های مرجع مردم شامل شورای نگهبان نمی شود. وانگهی هر شخصی یقینا به
نامزدی گرایش خواهد داشت و اعضای شورای نگهبان نیز همین گونه هستند، اما
این چه ربطی به فرآیند انتخاباتی دارد؟! البته ما هم قبول داریم که بهتر
بود افرادی چون آقای الهام که در سال 88 جزو اعضای شورای نگهبان بودند، در
تبلیغات آقای احمدی نژاد حاضر نمی شدند، اما یقینا چنین عملی تأثیر چندانی
در رأی مردم نخواهد داشت!
3- شکوری راد در ادامه استدلال های فوق منطقی و عقلانی! خود، «برکناری غیر
منتظرۀ وزیر کشور یک سال پیش از انتخابات» را یکی دیگر از شائبه های موجود
در به وجود موضوع تقلب در انتخابات بیان کرده و تصور می کنند که با مخاطبی
لاشعور و نادان مواجه هستند!
اولا در همه انتخابات، تا آنجایی که ذهن ها یاری می کند، رسانه های
اپوزیسیون و ضدانقلاب از این دست استدلال های تخیلی زیاد گفته اند. در همین
انتخابات نیز بارها شایعه تغییر وزیر کشور توسط این رسانه ها مطرح شد. در
نهایت هم وقتی دیدند چنین کاری انجام نشده، چنین گفتند که وزیر کشور وقت
نیز در مهندسی آراء تأثیر دارد!
ثانیا فرایند انتخاباتی در ایران به شکل «مردمی» و «فرادولتی» برگزار می
شود و دولت تنها بخشی از فرایند انتخاباتی در ایران است. کمااینکه در
ابتدای این متن نیز اعترافات خصوصی بخشی از فتنه گران سال 88 شاهد بر این
مدعا است. افراد حاضر بر سر هر صندوق اخذ رأی، نمایندگان هیأت نظارت،
نمایندگان هیأت اجرایی، نمایندگان هر یک از نامزدهای انتخاباتی، نماینده
نیروی انتظامی و... از افرادی هستند که در هر شعبه انتخاباتی حاضر هستند،
حال چگونه می توان در چنین حالتی باز هم صحبت از دخالت وزارت کشور در
انتخابات داشت؟!
4- شکوری رای در بخش دیگری از مطلب خود، تخطئۀ تشکیل کمیتۀ غیر قانونی
صیانت از آراء توسط ستاد موسوی را بخش دیگری از استدلال خود بیان کرده است!
برای آنکه این دروغ شکوری راد مشخص شود و هدف اصلی از راه اندازی کمیته
صیانت از آراء بر همگان مشخص شود، استناد می کنیم به سخنان محمدعلی ابطحی
که از افراد اصلی ستاد اصلاح طلبان در انتخابات 88 بوده است. او چنین می
گوید:
«بحث تقلب در انتخابات در ایران از سال ۷۶ اولّین بار (توسط فرد
موردالاشاره) مطرح شد که اصلاحطلبان از آن زمان به بعد از این صحبت خیلی
استفاده کردند و در این انتخابات اخیر هم این بحث را بهزاد نبوی مطرح کرد و
در ستاد خاتمی به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرا مشغول به کار شد.» آقای
ابطحی میگوید: «آقای کروبی در جلسهای با حضور دیگر دوستان اصلاحطلب
اعلام کرد ما نباید روی بحث تقلب در انتخابات پافشاری کنیم، چون با این کار
اطمینان مردم سلب خواهد شد و دیگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد. در همان
جلسه آقای موسوی لاری اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری تقلب قطعی است.»
وی در ادامه میگوید: «بعد از اعلام کاندیداتوری مهندس موسوی در ستاد ایشان
آقای محتشمیپور طرح تقلب را مطرح کرد، هم آقای موسوی و هم محتشمیپور
زمینه بسیار تندی در اینباره داشتند و کمیته صیانت از آرا را تشکیل دادند،
نکته مهم در این زمینه عقیده داشتن تمام اصلاحطلبان است بر اینکه بیش از ۲
یا ۳ میلیون تقلب نمیشود انجام داد. در جلسه بعد آقای موسویخوئینیها
اعلام کرد، ما نباید فیتیله بحث تقلب در انتخابات را پایین بکشیم چون موقع
جرزدن لازم میشود.» آقای ابطحی تصریح میکند: «من اعتقادم این است که
محتشمیپور ضربه بزرگی به مهندس موسوی وارد کرد، او در جلسه ۲۳ خرداد مجمع
اعلام نمود؛ من به مهندس موسوی گفتهام که نگران نباش ما آنقدر سند در مورد
تقلب داریم که میتوانیم مسیر انتخابات را تغییر دهیم. آقای مهندس موسوی
به دلیل بیتجربگی و دور بودن از صحنه سیاسی زود تحت تأثیر قرار میگیرد.»
ابطحی در ادامه گفته فوق افزود: « دو روز بعد از انتخابات از موسوی لاری در
زمینه تقلب پرسیدم که در جوابم گفت، محتشمیپور چرند میگوید زیرا تغییر
در آرای موسوی بیشتر از ۷۰۰ تا۸۰۰ هزار نخواهد بود.»
جالب این است که با همه اقدامات غیرقانونی که فتنه گران و در رأس آنان
موسوی و کروبی انجام داده اند و امروزه بر همه مردم آشکار شده است، جناب
شکوری راد تازه می گویند:
«در حالی که همۀ شعار و خواستۀ مهندس موسوی اجرای بدون تنازل قانون اساسی
بوده است او را متهم می کنیم که در برابر قانون ایستادگی کرده است. او در
برابر کدام قانون ایستاد؟ به راستی اتهام او چیست؟»
آیا این اقدام موسوی که قبل از شمارش آراء، خود را برنده انتخابات اعلام
کرد، اقدامی قانونی بود؟ آیا راه اندازی کمیته صیانت از آراء، قانونی بوده؟
آیا راه اندازی کارناوال های انتخاباتی با آن تنزل اخلاقی که در آن وجود
داشت قانونی بوده؟ آیا راه اندازی ستاد دختران فیروزه ای، توسط فائزه هاشمی
و با آن اهداف خاص قانونی بوده؟ آیا سوءاستفاده از امکانات بیت المال و
دانشگاه آزاد توسط مهدی هاشمی قانونی بوده؟ آیا راه اندازی و ساماندهی آشوب
های بعد از اعلام نتیجه انتخابات، قانونی بوده؟ آیا عدم پایبندی به
مکانیسم های انتخاباتی برای اعتراض به نتیجه انتخابات و اردوکشی های
خیابانی، قانونی بوده؟ آیا ریختن خون بسیاری از جوانان، ایجاد صدمات مادی و
معنوی به سرمایه های مردم، خسارت های میلیاردی به نهادهای دولتی و بیت
المال، قانونی بوده؟ کدامین عمل فتنه گران و آقایان موسوی و کروبی قانونی
بوده که بتوان از آن دفاع کرد؟ آقای شکوری راد کدامین حقائق را می خواهند
لاپوشانی کنند؟ مگر می شود این همه اقدامات غیرقانونی انجام داد و باز هم
فریاد قانون گرایی سر داد؟
اینها همه در حالی بود که فتنه گران و آقایان موسوی و کروبی حتی یک برگ
سند، تکرار می کنیم حتی یک برگ سند مبنی بر بروز «تقلب» در انتخابات به
نهادهای نظارتی نتوانستند بدهند. در طول این چهار سال تنها حرفی که آنها
زده اند این است که در انتخابات شائبه تقلب وجود داشته است! چرا و به چه
دلیل؟ معلوم نیست!
از سویی دیگر، نظام و در رأس آنها رهبر انقلاب همه تلاش خود را کردند تا
موسوی و کروبی از نظام عدول نکرده و اعتراضات خود را در چارچوب مکانیسم های
قانونی پیگیری کنند. درخواست مهلت یک هفته ای رهبر انقلاب از شورای نگهبان
مبنی بر رسیدگی به اعتراضات، و همین طور برگزاری جلسه چند ساعته با
نامزدهای معترض و سپس با اعضای ستادهای انتخاباتی نامزدها در همین راستا
بوده است. اما متأسفانه سران فتنه گویا از قبل، پروژه آشوب و اردوکشی های
خیابانی را کلید زده بودند و به هر طریقی هم می خواستند آن را اجرا کنند.
در پایان شاید بد نباشد گوشه ای اقدامات رهبر انقلاب برای عدم سقوط موسوی و
کروبی و فتنه گران را بیان کنیم. احمد توکلی در مصاحبه چند روز پیش خود در
این باره چنین می گوید:
«روز دوشنبه قبل از آن کشمکش ها و قشون کشی ها، آقای مهندس موسوی خدمت آقا
رسیدند و آقا به ایشان تاکید کردند که من کمکت میکنم، تو قانون را رعایت
کن، من از تو حمایت میکنم و به او تذکر دادند که اگر لشگرکشی خیابانی شروع
شود از دست تو خارج میشود. ایشان قبول کرد از آقا و بعد رفت دنبال نظر
خودش. یا مثلاً فرض کنید در آن جلسه ای که همان آقای آخوندی که شما به
ایشان اشاره کردید و آقای زنگنه که اسم بردید آنها در جلسه بودند نمایندگان
نامزدهای بازنده رفتند خدمت آقا. آقای آخوندی نماینده آقای موسوی بود و
ایشان اول جلسه گفته با تجربهای که دارم (چون رئیس ستاد انتخابات دوم خرداد
بودند و معاون وزیر کشور) شهادت می دهم که تقلب نشده است و تقلب بی
معناست.
بعد آقای زنگنه خیلی باحرارت صحبت کردند. آقا فرمودند که من هر چیز شما
بگویید که بازرسی کنید من قبول دارم. شما تعداد صندوقهایی را که شکایت
دارید بگویید، من میگویم بازشماری کنند، اگر صندوق مورد شکایت ندارید به
صورت رندوم تعدادی صندوق را بازشماری کنند، اگر حدس شما درست بود حتی تا
بازشماری همه صندوقها هم اگر لازم شد میگوییم بازشماری کنند. خانم کروبی
حضور داشت و از آقا خواست که ما هم در بازشماری حاضر باشیم. آقا موافقت
فرمودند. ولی فرمودند اینکه شما بگویید بدون سیر قانونی من اجازه دهم که
انتخابات باطل شود، محال است. این تو دهن مردم زدن است و من هرگز چنین کاری
نمیکنم. این رای، رای مردم است. همین کار را همهجا انجام دادند در حمایت
از رای مردم.
شما مرا میشناسید آدمی نیستم که دروغ بگویم. من شهادت میدهم آقای خامنه ای و
آقای هاشمی دو جور استراتژی داشتند در انتخابات. آقای هاشمی همیشه می گفت
انتخابات باید دموکراسی کنترل شده باشد و آقا می گفتند نه همه باید شرکت
کنند. چون مردم شرکت می کنند و خود این مشارکت اصل است و این مشارکت در
قوام حکومتی که پشتیبانی جز مردم را ندارد آنقدر مهم است که اهمیت انتخاب
شدن این یا آن نامزد را کاهش میدهد. در واقع هر کسی که از راه برسد که
نمیشود نامزد رئیس جمهوری. پس اجمالاً ویژگی های اصلی را دارد. هر کدام می
خواهند بشوند، بشوند. آقای آخوندی که در انتخابات دوم خرداد 76 رئیس ستاد
انتخابات کشور بود در همان جلسه در خدمت رهبری گفته بود من ساعت 12:30 زنگ
زدم به آقای ناطق و گفتم نتیجه معلوم است و 5:30 رفتم خانه اش متن پیشنهادی
را نوشتم ایشان متن را امضا کردند و هشت صبح تبریک گفتند به آقای خاتمی.
همین زیبنده بود. آقای موسوی نمی خواست این کار را کند.»