به گزارش 598، خلاقيت كه نم ميكشد به سراغ كارگري ميروند؛ محل جولان شان گوشه زمين است و تقريبا در نزديكي پرچم كرنر اكثر قريب به اتفاق توپها را لو ميدهند؛ آنها خيرين هيات اهداي توپ هستند. مهاجمان زيادي در فوتبالمان داريم كه خصوصيت شان مشابه آن چيزي است كه مرقوم شد.
در پرسپوليس هم چند تني هستند كه تقريبا چند سالي است در اين متد به
استادي رسيدند. تيم علي دايي استعداد شگرفي در زندگي روي خط تساوي دارد.
براي او اولويت حفظ دروازه است و سپس استفاده از موقعيتهاي بهوجود آمده.
از اين رو اگر حملهوران تيمش از جنس"سوءاستفاده" از كمترين موقعيتها
نباشند آن وقت مساوي معقولانهترين نتيجهاي است كه ميتوان رويش با
اطمينان شرط بست.
در مورد غلامرضا رضايي و هادي نوروزي نميشود لقب بازيكن "بد" را به كار
برد اما اين دو ويژگيهاي خاصي را دارند. نقاط مشتركشان اين است كه به هيچ
عنوان شم گلزني مادرزادي ندارند؛ بيشترين بهره را از نيروي بدنيشان
ميبرند و تنها زماني مثمرثمر واقع ميشوند كه يك پروسه نيمكت نشيني چند
هفتهاي را پشت سر گذاشته باشند. چند فصل اخير پرسپوليس را مرور كنيد. اين
دو مهاجم در طول چهار پنج سال گذشته آمار تقريبا نا اميد كنندهاي را از
حيث گلزني بجا گذاشتند اما هرگاه با يك دوره طولاني مدت بي مهري از سوي
سرمربي مواجه شدند ناگهان نقش بهترين پاسور و بعضا گلزن را ايفا كردند. اما
حالا فصل نزول شان است چون در هر حالتي فيكس هستند.
پرسپوليس در اصفهان با تيمي سر و كله زد كه همه توان خود را به كار بسته
بود تا نهايتا يك امتياز خانگي را كسب كند، لوكا ميداند شايد با 8 تساوي
متوالي ماندگار شود اما با چهار باخت پشت سرهم تقريبا نه.
در چنين فضايي پرسپوليس مجبور بود يك نيمه را احتياط كند و بي محابا به آب
و آتش نزند اما در نيمه دوم كه ميدانست ذوب توان و شهامت جلو كشيدن را
ندارد آنها جسورتر شدند اما باز هم جنس فوتبالشان به گونهاي بود كه دنبال
استفاده از حداقلها بودند. درست شبيه به بازي نخست برابر تراكتور. دايي
نميخواهد به حريف موقعيت گلزني بدهد و در آن سو انتظار دارد مهاجمش
قدرشناس باشد. با اين وجود مثلث هادي نوروزي، سيد صالحي و غلامرضا رضايي
هيچ شباهتي به آن چيزي نداشت و ندارد كه دايي براي آن نقشه كشيده است.
در اين بين جرم سيد صالحي كمتر است چون او در نوك هرم است و محتاج توپ
خوب. اما نوروزي و رضايي كه وظيفه درگيري با مدافع حريف را دارند و صد
البته «گلسازي» تقريبا در دو بازي اخير از ضعيف ترينهاي پرسپوليس بودند.
180 دقيقه و تنها يك گل زده. نوروزي كه وظيفه سازمانياش زمين خوردن، گرفتن
پنالتي و خطا در نقاط حساس زمين است در فولاد شهر يك موقعيت تك به تك خاص
را به آسمان زد تا دست كم به علي دايي ثابت شود با چنين مهاجماني براي گريز
از مدار تساوي، به غير از تمرين، دعا و فرياد محتاج چند تُن شانس هم هست.
اما براي برون رفت از اين وضعيت دست دايي بازتر از تمامي مربيان چند سال
اخير پرسپوليس است. حتي نسبت به سه فصل قبل كه خودش سكان هدايت را در دست
داشت. عملكرد 5 دقيقهاي عباس زاده به مراتب بهتر و مثبتتر از 88 دقيقه
حضور رضايي بود و در آن سو به زمين آمدن صادقيان چنان جاني به خط حمله
قرمزها داد كه گويي پاي نوروزي55 دقيقه تمام روي مجاري تنفسي تيم بود.
عملكرد پرسپوليس دايي در پنجاه متر زمين خودي تقريبا اصلاح شده و ديگر
خبري از اشتباهات فردي چند فصل گذشته نيست. آنها با حضور دهنوي و حقيقي تا
حد زيادي خيالشان از ميدانداري و گل نخوردن آسان، راحت است اما در خط حمله
(مخصوصا در بازيهاي خارج از خانه) با اين تركيب ثابت دو بازي اخير سخت
ميشود به پيروزي اميدوار بمانند. حالا زمان آن رسيده تا از ابتداي بازي
پيام صادقيان (بهترين خريد قرمزها در نقل و انتقالات) را در تركيب اصلي خود
ببينند. به عباس زاده بيشتر اعتماد كنند و با اضافه كردن بازيكناني مثل
عاليشاه و غريبي به ارنج، تيم زهردار تري شوند.
دست دايي روي نيمكت به اندازه كافي باز است حتي بازيكنان نزول كردهاي مثل
نوروزي و رضايي نشان دادند با چند بازي نيمكت نشيني به مهرههايي غير قابل
پيشبيني و برنده تري مبدل ميشوند. فاصله پرسپوليس كه تيم برتر مصاف
فولادشهر بود با سه امتياز كامل بازي همان تك به تكي بود كه نوروزي به
مثابه همه تك به تكهاي چند فصل گذشته آن را حواله آسمان حسرت و افسوس كرد.
پرسپوليس براي رهايي از ناكاميهاي سريالي مجبور به عوض شدن است؛ اين تيم
بازيكناني را ميخواهد كه حركاتشان براي بازيكنان حريف و همه تماشاگران
حاضر در ورزشگاه قابل حدس نباشد. وقتي مهاجمش با دروازهبان حريف تك به تك
ميشود هوادار نيم خيز شود نه اينكه مطمئن باشد اگر داور پنالتي نگيرد خبري
از لرزيدن تور دروازه نيست.