بارها نوشته و گفته ام که فرقه پژاک ، از ۲۰۰۳ تاکنون نه تنها برای کرد و کردستان، مفید و مثمر ثمر نبوده است بلکه برعکس ، کاملا کردستیز و عامل تخریب زیستن و حیات آرام و آزاد در کردستان بوده است . برخلاف ادعاهای توهم آلود و احساسی ، وقتی اسم پژاک مطرح می شود کلمات و عبارات " ترور، بمب، اعدام، چپاول، انفجار و..." در ذهن تداعی می شود. تحت عنوان جعلی "حرکت آزادیخواهی کرد"، حیات و زیستن را در کردستان نشانه رفته است. اما به قول نویسنده یک وبلاگ " هرجا سخن از ترور و کشتار است، نام پژاک می درخشد"، هرجا سخن از اغتشاش و آشوب و ترور باشد حتما پاي اين فرقه درميان است
پژاك هميشه تلاش دارد تا خود را چهرهيي معصوم و دموكراتيك معرفي نمايد، ولي رفتارو كردار اين فرقه فرزندخواندهي پ.ك.ك بيشتر نشانگر تروريست بودن آن است تا دموكراتيك بودن. این فرقه ، به هیچ عنوان ارزشی برای آزادی و حقوق بشر قائل نیست هر جنبش آزادی بخشی دارای ویژگی و مولفه مشخص است اما در چارچوب فکر و فعالیت این فرقه این مسایل نمی گنجد. برای تبیین و مطرح کردن مواردی در خصوص پژاک که در افکار عمومی کردستان وجود دارد، می توان – بدون اثبات صحت و سقم آن- متذکر شد ؛ حال تبغیات حکومت و یا شایعه مخالفان پژاک است یا خیر ، به هر حال در افکار عمومی کردها این مسایل مطرح می شود که خواه ناخواه ۷-۸ میلیون نفرند و ۱۰/۱ جمعیت کل ایران را تشکیل می دهند.
۲. وادار کردن مردم به همکاری، آنهم به زبان گلوله و تهدید ؛ که در صورت عدم همکاری از طریق عوامل خود به دولت خبر می دهند که نامبرده با پژاک همکاری داشته و دارد و فرد در بن بست قرار گرفته، راهی جز پذیرش خواسته هایشان ندارد. در جامعه افرادی جوان را فریب داده و جذب گروه می کنند ، زیرا از نظر آنها هدف وسیله را توجیه می کند.ادعای برابری، حق و حقوق می کنند اما عوامل شان به خاطر انتقامگیری گزارش کرده اند که فلانی همدست دولت است و وی را بدون دلیل و دادگاهی در برابر دیدگان زنان و کودکان در روستاهای مناطق کردنشین به گلوله بسته اند.
۴. خودکامگی اوجالان، رهبر خودخوانده امی ، سرمنشاء و رهبر این فرقه است ، فردی خود - انتصاب و تحمیل گر است که برای خود ماموریتی خاص قائل است و می خواهد که همه تکریم و ستایش مخصوص رهبر برایش قایل باشند و او حق و درستی مطلق است و هرچه او بگوید صحیح و مطلق است. خود را مامور آزادی کرد و کردستان دانسته و خود را خدای واجب التکریم و مظهر مطلق ستایش در بین اعضاء و هواداران می داند. در پژاک هیچکس، حق اظهار مخالفت با نظر اوجالان را ندارد حتی اگر به یقین بداند که او اشتباه می گوید باید اسیر ادعاهای پوچ و توخالی این فرقه باشند. روابط درونی ساختار تشکیلاتی، عین خودکامگی است. در روابط درونی خود مرزهای غیرقابل عبور ترسیم نموده و اعضای خود را به طرق مختلف کنترل می نمایند و به افرادی که از فرقه جدا می شوند تحت عناوین بریده، مزدور و خائن یاد می کنند. اوجالان را رهبر کاریزماتیک و دارای ۵۰۰ کتاب می نامند، اوجالان قبل از دستگیری دشمن سر سخت مصطفی کمال آتاتورک بود و بعد از دستگیری به تعریف و تمجید از وی پرداخت ، با ادعای استقلال برای کردستان جنگ را شروع کرد و اکنون مخالف سرسخت تجزیه ترکیه است اما ننگ آور این است که این رهبر خودخوانده کرد، نه کردی بلد است نه برای یادگیری آن تلاش کرده و تمام نوشته هایش به ترکی بوده و هست . زبان متداول در میان فرقه اش یعنی پ ک ک و پژاک نیز ترکی است . اما جای شرم آنجاست که وقتی اوجالان می گوید: من به ترکی فکر می کنم و به ترکی خواب می بینم . چنین فردی چگونه به خود اجازه می دهد به نام کرد این همه جنایت مرتکب شود ؟ آیا یادگرفتن کردی برای کسی که ادعای نبوغ می کند کار خیلی سختی است ؟ کسی که همیشه ادعا می کند نابغه است.
۶. حامی هميشگی اغتشاشات و آشوب ها و ترورها ، که آنها را جنبش دموكراتيك ملتها ميخواند. اگر پژاك هرگونه آشوب و اغتشاش را نشان دموكراتيك بودن ميداند چرا خود به هيچ طرز فكر و رفتار بغيراز خود اجازه نميدهد و با وحشتناكترين شيوه سركوب ميكند؟ آيا كسي در اين فرقه حق دارد حتي يك انتقاد كوچك از اوجالان داشته باشد؟ مسلما نه. هركس بايد تفكرات اوجالان را قبول داشته باشد و بدون چون و چرا عملي كند. هيچ كس اجازه ابراز وجود و نظرات متفاوت را ندارد. قانون (يا با من يا علیه من) بر اين فرقه حاكميت دارد. يا بايد هرآنچه كه تحميل ميشود بدون قيد وشرط مورد پذیرش و عملی شود يا اينكه بعنوان مخالف و دشمن معرفي ميگردي كه شايد شانس توبه كردن هم نباشد. اينها گوشه یی از موارد نقض دموكراسي و حاكميت سيستم خودمحور و ديكتاتوري اوجالان است. ترور فیزیکی یا شخصيت يكي از كارآمدترين روشهاي فرقه براي به خدمت گيري انرژي افراد است. آیا اين رفتارو سياست ، دموكراسي است؟ پژاك تنها به ترور فكري و شخصيتي اعضاي خود بسنده نكرده و آنرا در ميان جامعه نيز اجرا ميكند به نحوي كه منتقد نظرات و افكار آنها ، محكوم به نابودي است.
۷. توهم و دروغی به نام زندانی سیاسی ، آنهم در ساختن
کمپین های امضا " دفاع از حقوق زندانیان سیاسی " و مخالفت با " سرکوب
اوپوزیسیون " . اما زندانی سیاسی در قوانین هر کشوری تعریف مشخصی دارد و افرادی
که این گروهک ها ، آنها را زندانی سیاسی می نامند ، در واقع اعضای آنها هستند که حین
عملیات تروریستی مسلحانه دستگیر شده اند . آیا یک تروریست مسلح می تواند زندانی سیاسی
تلقی شود ؟ اگر این فرد دستگیر نشود و افراد بی گناهی را ترور کند آیا همین گروهک های
طرفدار حقوق زندانیان سیاسی آنها را برای محاکه تحویل مقامات قضایی می دهند ؟ یا تشویق
به ترور بیشتر می کنند ؟.شاید اگر روزی دادگاهی منصف برای دادخواهی، تشکیل شود باید
سرکردگان این فرقه های تروریستی در آن محاکمه شوند که با فریب گروهی از جوان های بی
سواد و ساده لوح آنها را وادار به ترور افراد بی گناه کرده اند و به هنگام دستگیری
آنها را زندانی سیاسی می نامند . وقتی ترکیب این فرقه ها فاقد سواد است چگونه می توانند
الفبای سیاست را بدانند چه رسد به این که زندانی سیاسی باشند ؟ مثلا حسین خضری خانیک
برای انجام عملیات و فعالیت های تروریستی در کرمانشاه دستگیر می شود و خود نیز به اعمالش
اعتراف نمود اما پژاک پیش از اجرای حکم اعدام حسین ، را فعال مدنی و حقوق بشری معرفی
می نمود، اما پس از اجرای حکم ، با آب و تاب به عضویت او در این فرقه اعتراف کردند
تا شهید سازی کنند و حسین مظلومش بخوانند [ و اكنون دیگر درليست شهداي گروه قرار ندارد!
]. در واقع ، پژاک بسیار مشتاق و علاقمند به اعدام افراد دستگیر شده است که از طریق
آن اعدام شدگان، برای خود نام و نانی، در بین دیگر جریان های سیاسی کردستان پیدا کرده
و خود را بزرگ نشان دهد. خود در اروپا می نشینند و برای کسب شهرت و مال اندوزی مشتی
جوان بی سواد را روانه کوه ها می کنند تا در حین عملیات تروریستی دستگیر شوند و آنها
را زندانی سیاسی می نامند ؟ اگر واقعا به حرف خود اعتقاد دارند چرا خود در عملیات شرکت
نمی کنند و افتخار" زندانی سیاسی بودن " را نصیب خود نمی کنند ؟ بعدها عبدالله
اوجالان - رهبر فرقه های تروریستی پژاک و پ ک ک - در دیدار با وکلایش در زندان ایمرالی
( هتل ایمرالی ) به اعدام حسین خضری اشاره کرد و از او دفاع کرد. مدعی طرفداری از
"دموکراسی آزادی و انسانیت " ، از یک تروریست دفاع می کند و از " مردم
" هم خواسته است تا چنین کنند!. پژاک اگر فرستادگانش پس از ترور، موفق به فرار
بشوند که خوش شانس بوده اند و اگر هم دستگیر شوند باید در برابر دادگاه پاسخگو باشند
و طبق قانون ایران عملیات مسلحانه علیه کشور و مردم ایران در حکم محاربه است و اعدام
می گردند
.
۸. فریب افکار عمومی و شهید سازی در فرقه پژاك ، خوره ای که به جان جوانان كرد ایرانی افتاده، امری رایج است زیرا هيچ ابايي هم از دروغ گفتن و وقاحت ندارد. يكي از سياستهاي مداوم و كارآمد پژاك، پروژه شهيدسازي است. با دست خود جوانان خام و ناآگاه، اين مرز و بوم را به كُشتن ميدهد و بعدا آنان را شهيد ميخواند. زماني كه يكي از جوانان ساده لوح و فریب خورده و شتشوی مغزی داده شده، برای عملیات تروریستی به ایران می فرستد و كشته ميشود؛ پژاك با تمام نيرو و با اوج بزرگنمايي، شخص را قهرمان و بُتي می سازد و به مردم تحميل ميكند كه پرستش كنند. در سایت های اینترنتی، مرثیه ها نوشته می شود... که مغز جوانان كٌرد را شستشو دهند و جذب كنند. پژاك با اين راهكار خواهان جای گرفتن در افکار عمومی است زیرا معتقد است كه هرچه تعداد اعضاي كشته شده و "شهيد" بيشتر باشد به همان اندازه در ميان ملت محبوب می شود و پایگاه قوي براي سياست در جامعه پيدا ميكند و جایگاهی در میان سازمان های حقوق بشری. به همين خاطر پژاك باتمام وجود خواستار كشته شدن اعضاي جوان و فریب خورده است تا سران آن بيشتر به جاه و مقام و نام برسند. تا با احساسات مردم بازي كنند و بعد خود را طرفدار حقوق بشر و آزادي جلوه دهند. خون ريختن افراد جوان و شهيد و قهرمان جلوه دادنشان، روشي است كه سران ترور از آن سود ميجويند. اما از اين خون ريختنها چه كسي سود ميبرد؟ آيا كُردها بهرهمند ميشود؟ مردم ایران ؟ نمونه بارز، شيرين علم هولي - با كد سازماني روناهي – سال گذشته به اتهام عضويت در پژاك و همراه با بمب در تهران دستگير شد- پژاك تاكيد مي كرد كه شيرين، عضو اوست، بي سواد است و فارسي را به زور صحبت می كند و بازجويي وي فاقد وجاهت قانوني است . اين كه شيرين بيسواد بود و ناآشنا به زبان فارسي ، خود حقيقت است اما پژاك در ماجراي شيرين بر روي نامه اي مانور داد كه گویی شيرين در زندان نوشته و در آن از درد و رنج و شكنجه خود بحث كرده و متن كامل نامه را كه به نام شيرين و به كام پژاك نوشته شده ، نامه هایی که حتي عبدالرحمان حاجي احمدي ، نيز نه سواد نوشتن آن را ندارد و نه توان روخوانی آن را، چه رسد به شيرين بيسواد كه قرباني جاه طلبي هاي پژاك شد و امروزه در وب سایت خود درباره اش مرثیه نوشته اند.
۹. موج سازی و مرثیه های احساسی ، امری است که پژاك براي اصالت غیرواقعی، در سايت رسمي خود، عكس و مشخصات افرادي را منتشر نموده، با این ادعا که از كشتهشدگان اين گروه اند؛ اما برخي ازآنها اصلا ايراني نبودهاند، یا برخي از آنها قبل از تاسیس پژاك كشتهشده اند، یا بعضيها در ايران كشته نشده بلکه در درگيري با نيروهاي تركيه كشته شدهاند. مثلا افرادي چون فرزادكمانگر، فرهادوكيلي و علي حيدريان كه – رسانه های دولتی اعلام کردند که درسال ۸۵ براي انجام ماموريت بمبگذاري كه از سوي پژاك به آنها محول شده بود؛ به تهران ميآيند و تقريبا با ۱۰ كيلو TNT - دستگير و بعد اعدام ميشوند، که همانا اعدام چاره درد نبوده و نیست، اما. ( شيرين علمهولي - به تهران ميآيد و پس از انفجار بمب در اوايل خرداد ۸۷ ، دستگير و بعدا اعدام ميشود).نکته قابل تامل اینکه، پژاك مسئوليت بمبگذاري را برعهده ميگيرد و در سایت خود ميگويد و حتی حاج احمدي باافتخار در مصاحبه با روزنامه ايتاليايي ميگويد: ما مدتي قبل در تهران اقدام به بمبگذاري موفق نموديم. در واقع پژاك، اين افراد سادهلوح را پس از بهرهبرداري ، همچون دستمالی بيارزشي به گوشهايي پرتاب می کند و سوءاستفاده ابزاری و فريب پژاك براي همگان فاش می شود. آیا کردها نباید پرسش کنند که اين افراد قرباني مي شوند تا پژاك، در برابر رسانه ها و افکار عمومی مظلوم نمايي كند و خود را حامي حقوق بشر و حقوق كردها معرفي كند؟. چرا پژاک دست از خشونت برنمی دارد ؟ چرا این همه تناقض در عمل و گفتار دارند ؟ نمونه دیگر مورد پرسش ، فرزاد کمانگر ، که حکومت اظهار داشت " سال ۱۳۸۵ به دستور فرقه پژاک قصد داشت یک بمب را با هدف انفجار جابجا کند، قبل از انتقال آن به داخل شهر، همراه با بمب مذکور دستگیر شد. او هم مانند عبدالمالک ریگی شوکه شده بود و باور نمی کرد اما به مقامات قضایی تحویل داده شد و مانند هر مجرم دیگر به دار آویخته شد" اما بعد پژاک و هوادارانش – و افراد مشهور به فعال حقوق بشری در کردستان - در سایت های اجتماعی و عمومی و رسانه ها و ... فریاد زدند و مرثیه ها نوشتند که " فرزاد، فعال حقوق بشر و معلمی ساده بیش نیست و بی گناه است" و هنوز هم واقعیت امر بر کسی روشن نشده است ، گروهی منتقد می گویند " اگر چنین است چرا هزاران معلم در این سرزمین اعدام نمی شوند ؟ او معلمی بود که همراه با بمب دستگیر شد، مگر در دادگاه بر اساس شایعه، حکمی را می پذیرد؟ [ پیش از اعدام فرزاد صراحتا اعلام کرد که وی عضو آن بوده است و با این کار بر ادعاهای قبلی اش خط بطلان کشید . چون دستگیری و اعدام فرزاد کمانگر پرسروصدا بود و این فرقه را از نظر تبلیغاتی تغذیه کرد، البته خانواده کمانگر هم بهره ها بردند . مهرداد کمانگر برادر فرزاد، پناهنده فرانسه شد و در پاریس در یک کازینو کار می کند. شیرزاد کمانگر برادر دیگر فرزاد بلافاصله به عضویت شورای رهبری فرقه پژاک در آمد] " ، حال جدای از طرح این مسائل خصوصی بی مورد – و بدون در نظر گرفتن صحت و یا سقم اش و یا بی توجه به موج احساسی که او را همسنگ معلم های جان باخته ای چون فرخ رو پارسا، خانعلی، پرویز ناتل خانلری و ....می خوانند !- می توان پرسید که براستی چه کسی برنده و ذینفع این اعدام بود؟ ... جز پژاک، هیچ کس !
۱۰. استفاده ابزاری از کودکان ، نشانه دیگری از اینکه پژاک برای اهداف خود ، حد و مرزی را نمی شناسد و حتی به کودکان نیز رحم نمی کند. در اساسنمامه پژاک با نوشتن موارد فریبنده ۱۸ سال سن تمام، می خواهد حتی تروریسم خود را در چارچوبی حقوقی جلوه دهد اما کودکان چه می کنند ؟ فرقه ای که حتی به اساسنامه خود نیز معتقد نیست چگونه می تواند ادعای " مبارزه " برای کرد کند ؟ چند نمونه از موارد متناقض مربوط به سن اعضا هنگام عضویت و پایین تر از ۱۸ سال بودن آنها می آوریم وبعضی از افراد حتی هنگام کشته شدن نیز پایین تر از ۱۸ سال سن داشتند . یکی از روزنامه دانمارک نوشت که " پ ک ک از کودکان برای جنگ استفاده می کند" و یاعکس هایی که منوچهر زنوزی - مدیر سابق روز تی وی – منتشر کرد که کودکانی را نشان می دهد که بین ۱۴ الی ۱۶ سال دارند و حتی خودش نیزگفت که " کودکان ۸ الی ۹ ساله را نیز در اردوگاههای پ ک ک دیده است و بیشترین کودکان اردوگاهها از ایران و اروپا هستند بدون آنکه والدین شان همراه آنان باشند. کوچک ترین آنها آموزش نظری و بزرگترها آموزش استفاده از اسلحه می بینند و تاریخ کرد - با تاکید بر آشنایی با عبدالله اوجالان رهبر پ ک ک – می خوانند. در یک اردوگاه پناهندگان در عراق یک خانواده کرد سوریه را دیدم . آنها به دنبال دخترشان آمده بودند که پ ک ک وی را فراری داده بود . نیروهای امنیتی لبنان یک گروه از اعضای پ ک ک را در بیروت دستگیر کردند که در لبنان برای اسرائیل جاسوسی می کردند . قبلا فریب شعارهای خیالی پ ک ک را خورده بودند" و کسی هم تکذیبش نکرد !
۱۱. پ ک ک . پژاک ، هر دو یکی است . فرقه پژاک - به سرکردگی عبدالرحمن حاج احمدی - در سال ۲۰۰۳ زیر چتر پ ک ک تاسیس شد . گرچه همیشه ادعا کرده اند که جدای از همدیگرند و هیچ ارتباطی با هم ندارند اما تمامی شواهد خلاف این امررا ثابت می کند . دلایلی متعددی برای این وجود دارد : ۱. تمامی اعضای هر دو فرقه ، بر این واقعیت صحه گذاشته اند که هر دو فرقه یکی است و تبادل اعضا در میان این دو امری متداول. ۲. در سال ۲۰۰۳ پژاک به صورت شاخه ای از پ ک ک با هدف ایجاد خشونت و ترویج ترور در کردستان ایران تاسیس شد و تمامی اسناد و مدارک و بیانیه های این فرقه نشان می دهد که اعضای اولیه تشکیل دهنده آن همان اعضای پ ک ک و بیشتر از کردهای ایرانی می باشند. ۳. . پژاک و پ ک ک همیشه بر شخص اوجالان به عنوان رهبر مطلق و بلامنازع خود تاکید داشته و دارند . پژاک و پ ک ک ،یک فرقه با دو نام متفاوت اند. علی رغم ادعای فرقه پژاک و چتر حامی اش پ ک ک به رهبری عبدالله اوجالان که همیشه با بوق و کرنا اعلام آتش بس می کنند، خود را طرفدار دموکراسی و آزادی مردم کرد می دانند، هر روز شاهد خشونت و ترور توسط این فرقه هستیم که بعد خود رسما مسئولیت آن را برعهده می گیرند و پژاک و پ ک ک مخل امنیت مردم کرد شده اند. ۴. تامين دارايي پژاك از كميته مركزي بودجه و دارايي پ.ك.ك صورت مي گيرد. هركدام از احزاب هر چقدر درآمد ماهيانه داشته باشند بايد در نشست كميتهي مركزي بودجه و دارايي تحويل داده و آنان بودجه ماهانهي گروه را مشخص و تحويل دهند. وابستگي فكري، سياسي، مالی. لجستيك به پ.ك.ك آيا نشانه استقلال پژاك است؟ ۵. پ.ك.ك ، سرمجموعه و صاحب اين گروههاست، كه پژاك يكي از آنهاست و هيچ كاري بدون اطلاع و دستور او عملي نخواهد شد. ۶- جابهجايي اعضا در بين هردو گروه. معمولا افراد جذب شده مستقيما در كمپهاي HPG ( شاخهي نظامي پ.ك.ك ) آموزش ميبينند و بعد از اتمام دوره با مدنظر گرفتن نكات امنيتي، سياسي و فكري تعدادي را براي كار در پژاك اعزام ميكنند در واقع سيستم آموزشي واحدی را دارا هستند. ۷. پيروي از يك شخص بعنوان رهبر واحد. اين در حاليست كه پژاك و پ.ك.ك هردو خود را دو حزب مجزا از هم ميدانند كه تنها با همديگر همكاري دارند؛ آیا دو حزب متفاوت، يك شخص را بعنوان رهبر خود قبول دارند؟ ۸. ايدئولوژي ماركسيست – لنينيستي - ريشهي فكري و كاري پژاك و پ.ك.ك - که خود آن را ايدئولوژي آپوچيتي مينامند. ۹.اساسنامه و برنامه كاري همسان بر مبناي كنفدراليزم دموكراتيك. [ ارائه شده از جانب اوجالان بعنوان خط مشی فكري تماميه احزاب منشعب از پ.ك.ك. و پژاك هم بدون هيچ كم و كاستي خواهان اجرای آن در ايران است. یعنی استراتژي سياسي هردو براساس اجراي سيستم كنفدراليزم دموكراتيك در هر چهار بخش كردستان. و کردهای عراق که پرسیدند: اوجالان که سالها با جمهوری اسلامی ایران همکاری کرد، کمک سازمان امنیت سوریه بود و علیه صدام حسین گلوله ای شلیک نکرد، چگونه می تواند مدعی ۴ کردستان باشد ؟ ] و من کرد ایرانی ، چرا باید دنبال و پیرو اوجالان باشم ؟
علی رغم وجود دلایل متعدد مبنی بر این که پژاک شاخه ای از پ ک ک است ( پژاك = پ ک ک )، حسین ماهر ( از شورای رهبری پ ک ک ) از فرقه تروریستی پژاک خواست که امسال در قبال ایران خشونت بیشتری به خرج بدهد. در اظهارات وی - منعکس شده در سایت پژاک- نکاتی کاملا ضد و نقیض به چشم می خورد. زیرا می گوید :" خلق مان در شرق كردستان تابحال مطالباتش را به شكلي دموكراتيك برزبان آورده است. در سال هاي گذشته كماكان آن را برزبان آورده و امسال نيز PJAK منشور چارهيابي دموكراتيك حل مسئله كرد را ارائه داد که" پژاک ميبايست تصميات راديكالتري را در زمینه عملیات نظامی اتخاد كند. " .باید توجه داشت که پس از حملات یازده سپتامبر، پ ک ک برای این که شامل لیست تروریستی آمریکا نشود، اسم خود را به کنگره دموکراسی کردستان ( کادک ) تغییر داد . پ ک ک گروه های کوچکی از خود ایجاد کرد تا از حملات ترکیه و حملات احتمالی آمریکا مصون بماند. این تقسیم اعضا به صورت گروههای کوچک در عراق، سوریه و ایران انجام شد . در کردستان عراق به نام حزب راه حل دموکراتیک کردستان و در ایران حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) تشکیل شد . افرادی مانند عبدالرحمان حاج احمدی، احسان واریا،آکف زاگرس و گلستان دوغان که از سران پژاک هستند از اعضای مهم و سابق پ ک ک بودند" . حاج احمدی در پاسخ به سوال روزنامه یونانی گفت : " ما دو حزب برادر و از یک هسته هستیم " . اما جمیل باییک گفت : " پ ک ک پژاک را تاسیس کرد و از آن حمایت می نماید " . این دو فرقه هر دو از رهبری مشترک عبدالله اوجالان پیروی می کنند .
۱۲. رجز خوانی ، شانتاژ ، عقده گشایی در سایت ها و وبلاگ ها و آخر الامر هم کسی گفتار و نوشتار حضرات را متوجه نمی شود که فرقه پژاک به دنبال چه می گردد؟ جز اتهام و شانتاژ و عقده گشایی ، هنری دیگر دارد ؟ اما در برابر نقدها، اعضا یا طرفداران این گروه به جای ارائه پاسخی منطقی و مستند برای تایید یا رد مطالب، به فحش و ناسزا روی می آورند که این خود نشانه سطح پایین آگاهی و دانش اعضا یا طرفداران آن است. البته پژاك از روز تاسيس اش تا به حال، هزاران بار اين حرفهاي عوامفريبانه را تكرار كرده. پژاكيها خود به آنچه ميگويند، باور و اعتقادی ندارند چون حقيقت و و اقعیتی نیست که درراستاي خدمت به بشر و انسانیت باشد. انگاه جامعه کردها، اين حرفهاي بياساس و دروغ را باور می كنند؟ به همین علت ، مردمان آگاه و با شناخت، پژاک، را پژواک خیانت می نامند و آنان را فرقه ای منزوی و بی ماهیت می دانند.
۱۳. مواد مخدر منبع عمده مالی پ ک ک و پژاک است. زیرا سازمان های تروریستی بر دو پایه استوارند : ایدئولوژیکی – سیاسی و دومی اقتصادی . به هر حال در جاهایی که خلا قدرت دولت ها وجود دارد این سازمان ها خیلی زود رشد می کنند . آنها برای خرید اسلحه،مواد منفجره و نیازهای روزانه خود به پول نیاز دارند . در بین روش های درآمدزایی، قاچاق مواد مخدر بهترین آنهاست . یکی از مهم ترین مناطق حوزه پخش مواد برای پ ک ک اروپا می باشد که ۸۰ در صد پخش را در آن بر عهده دارد . پ ک ک به یکی از اربابان واقعی مواد مخدر تبدیل شد که در میان هلال طلایی ( از پاکستان، افغانستان ، ایران و ترکیه ) تا اروپا رقیبی ندارد. هزاران هواخواه پ ک ک در اروپا شبکه بزرگ پخش مواد مخدر را بر عهده دارند . به گزارش اینترپل ( پلیس بین الملل ) در سال ۱۹۹۲ پ ک ک ۸۰ کنترل مواد مخدر اروپا را در دست دارد . پژاک نیز به عنوان شاخه ایرانی پ ک ک نقش اساسی را به ویژه در مرز های ایران ایفا می کند . در گزارشات سالانه پلیس بین الملل ( اینترپل ) چنین آمده است : " بین ۶۰ الی ۷۰ درصد مواد مخدر وارده به اروپا از طریق استانبول انجام می شود . ۱۷۸ تشکیلات کردی تحت کنترل پ ک ک و پژاک مستقیما در ترانزیت مواد مخدر دخالت دارند . دادستان کل آلمان نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت : " ۸۰ درصد مواد مخدر مصرفی در آلمان توسط اعضای پ ک ک و پژاک تامین می گردد ". اما عبدالرحمان حاجی احمدی سرکرده پژاک در آلمان زندگی می کند . بسیاری از اعضای دستگیر شده فرقه ها ی پژاک و پ ک ک نیز در بازجویی ها به این نکته اعتراف کرده اند که در آمد حاصله از مواد مخدر را برای تامین هزینه های فرقه های خود صرف می کنند . این فرقه ها ادعای باصطلاح " مبارزه " برای کردها را می کنند اما با نگاهی به این گزارشات، ماهیت واقعی آنها مشخص می گردد . در گزارشی در سایت وزارت دفاع انگلیس نیز بر لزوم برخورد قاطع با فرقه پژاک برای جلوگیری از ترانزیت و پخش مواد مخدر تاکید شده است .
در این دو فرقه واحد " گمرک " وجود دارد که وظیفه دارند در نقاط مرزی و محل تردد قاچاقچیان مواد مخدر، مستقر شود، و تضمین ترانزیت مواد مخدر را برعهده بگیرند، یعنی نگهبانی دهند تا قاچاقچیان عبور کند. از قبل با قاچاقچیان هماهنگ هستند. هنگامی که محموله به نقطه مرزی محل عبور می رسد واحد گمرک پس از ارزیابی و بازرسی ، متناسب با ارزش و میزان بار، به صورت علنی "حق گمرک " دریافت می کند . کردهای مناطق مرزی از این موضوع مطلع هستند . ترانزیت مواد مخدر از طریق عوامل پ ک ک هم در ترکیه ادامه می یابد تا به اروپا می رسد . عوامل این فرقه در اروپا - بویژه در میان کردهای آلمان و بلژیک- وظیفه فروش مواد به اروپائیان را بر عهده دارند . گزارشات متعدد پلیس کشورهای اروپایی موید این مطلب است. پول حاصله از این راه مواد مخدر، منبع اصلی درامد فرقه پژاک می باشد . حتی بعضی از اعضا گاهی پول کلانی را بر می دارند و فرار می کنند مانند هه وال مانشت که اصالتا ایلامی بود .
۱۴. جامعه کردها ، تروریست نیست، بلکه کردهای شریف و نجیب، ملتی هشیار و آگاه و بیدارند و به جای احساساتی بودن، واقع بین هستند. در خاورميانه ، تفکر غالب بر جامعه با ترور و تروريسم همپيمان نمی شوند. اكنون اين فرقهي تروريستي با اين وعده و وعيدهاي خيالي خويش، گمان ميكند كه مردم انسان دوست و اهل زیبایی و زندگی كُرد و ايراني، ملتي با هزاران سال تاريخ شرافت و كرامت، اجازه نفوذ ترور در زندگيشان را خواهند داد. اما کرد ها خاطرات تلخی از جنگها ونا آرامی ها دارند. از روز نخست تا امروز، مردم کرد را با مصیبت ها و مشکلات فراوانی روبرو کرده است، حتی اعضای فریب خورده آن نیز دچار سردرگمی اند . این فرقه که با ترور و خشونت شکل گرفت، همواره می خواهد خود را با تبلیغات و پرخاش در برابر نقدها، تبرئه کند و خود را تشکیلاتی با اهداف سیاسی در راستای کرد قلمداد کند اما آیا چنین است ؟ ... پژاک ادعا می کند ، یکه تاز میدان مسائل کردی است و خود را نماینده کردها می داند اما امروزه در موضع ضعف قرار دارد که حتی احزاب کردی مخالف ایران هم حاضر به گفتگو با آن نیستند و این یعنی عدم مشروعیت پژاک حتی در نزد مخالفان ایران. احزابی مانند کومله و دموکرات - که سابقه سال ها فعالیت دارند - در بیان علل مخالفت خود با پژاک همیشه عنوان کرده اند که " پژاک یک فرقه مشکوک و بی پایه است که با حمایت اسرائیل و آمریکا و توسط پ ک ک جهت پیشبرد اهداف پ ک ک وفشار بر ایران تاسیس شده و به محض این که پ ک ک به اهدافش برسد این فرقه را منحل خواهد کرد چرا که این جریان برخاسته از اراده مردم کرد نیست"، یعنی نمی خواهند که با این فرقه ، مذاکره و همکاری داشته باشند. [ البته رحمان حاج احمدی از اعضای اخراجی حزب دموکرات است ] و در پاسخ به اینکه " چرا پژاک با دیگر احزاب کرد مخالف ایران متحد نمی شود ؟ " ، شیرزاد کمانگر گفت : " ما در این زمینه تلاش های زیادی انجام داده ایم اما متاسفانه احزاب دموکرات و کومله همیشه به ما جواب رد داده اند ".
پس از این که فرقه پژاک طی چند عملیات تروریستی تعدادی سرباز و غیر نظامی کرد را در مناطق کردنشین ایران هدف قرار داد تمام انسان های آزاده و رسانه های مختلف این حرکت را ترور وحشیانه قلمداد کرده و آن را محکوم کردند . روزنامه انگلیسی زبان ترند چاپ باکو پژاک را یک" باند راهزنان " نامید و نوشت : با این گونه رفتارهای غیرانسانی به چهره مردم کرد لطمه وارد می سازد در حالی که هیچ وقت نماینده مردم کرد نیست " . پژاك در توجيه ترورمرزبانان مريوان اعلام كرد: « اين عمليات، مقابل به مثل در برابر اعدام حسين خضري بوده است.» پژاك در سايت رسمي خود مسئوليت اين ترورها را برعهده گرفت. اما چه فرقي بين مقابله به مثل پژاك و ترور وجود دارد؟ پژاك اصطلاح مقابله به مثل را راهكاري براي توجيه عملكردهاي تروريستی خويش بيان ميدارد. در چه قالبي ميتوان تعريف كرد؟ جز اینکه گفت : پژاک تهدیدی بزرگ علیه کردها است بیشترین کشته در کردستان، ناشی از درگیرهای گروهک ها بود که مردم غیر نظامی فدا شدند . این گروهک ها بیشترین تعداد کردها را خودشان اعدام کرده اند . بیشترین میزان ترانزیت و پخش مواد مخدر در کردستان توسط این فرقه ها ( به ویژه پژاک ) انجام شده است . این فرقه ها مدارس ساخت دولت در مناطق کردنشین را تخریب می کرند و معلمان را کشتند تا نشانه ای از حضور دولت در منطقه نباشد . در داخل شهر در نوروز ترور کردند تا مانع توسعه توریسم در منطقه شوند ... یکی از بنیانگذاران فرقه پژاک عثمان جعفری است که بلافاصله از این فرقه جدا شد و به یکی از مخالفان سرسخت آن تبدیل شد. عثمان جعفری - از سرکرده های سابق و از بنیانگذاران پژاک- ضمن انتقاد شدید از عملکرد تروریستی پژاک می گوید: " تا این لحظه هم پژاک هیچ برنامه ای " برای کردها ندارد و فقط اسباب دست دیگران شده است. قشر دارای درک و فهم هیچ وقت از اسلحه برای مطرح کرده خواسته های خود استفاده نمی کند. ما کردها بیش از ۵۰ سال است با اسلحه ره به جایی نبرده ایم. استفاده از زور و اسلحه علیه قدرتی مثل ایران کار اشتباهی است "در سال ۱۹۹۶ به عضویت پ ک ک در آمدم و این اشتباه بزرگی در زندگی من بود. اولین انگیزه ما این بود تا بتوانیم از آمریکا به عنوان مکانیسمی خارجی که در منطقه است استفاده کنیم و این فرصت تاریخی را از دست ندهیم . عثمان اوجالان از سران پ ک ک با من تماس گرفت و از طرح پ ک ک برای ایجاد پژاک مطلع کرد. چون پ ک ک اختصاصا به کردهای ترکیه می پرداخت لذا قرار بر این شد که آمریکا از طریق پ ک ک اما با عنوان پژاک بر ایران فشار وارد شود. اما در پژاک همه چیز یا سیاه است یا سفید ، کاملا دُگم و غیر قابل انعطاف " . دیری نپایید که بسیاری از آن جدا شدند، تعدادی بدست پژاک کشته شدند مانند هوال سیپان که قویترین رقیب احتمالی دیگر اعضا برای بدست گرفتن سرکردگی این فرقه بود . افرادی مانند بهروز و حسین شجاعی یا عثمان جعفری هم از کاندیداهای احتمالی برای این پست بودند . هر یک به نوعی کناررفتند . عثمان اوجالان راجع به نحوه آمدن این افراد و کنار رفتن آنها بحث می کند .
نتیجه : و این عوامل باعث شد که فرقه پژاک روز به روز ضعیف تر شود. جدا شدن روز افزون اعضای آن – به خاطر ترور، تبعیض شدید، تجاوز جنسی، دیکتاتوری افکار اوجالانی، سرخوردگی و بی هدفی در - به آغوش خانواده اش بازگشتن ، مشابه وضعیت مجاهدین خلق است. یکی از اعضای جوانش پس از فرار گفت: " انگار من تازه به دنیا آمده ام . ۶ سال از جوانیم هدر رفت ". اکنون زمان مصرف پژاک رو به اتمام است و هر روز اعضای آن تسلیم نیروهای دولتی می شوند . هرچند اعضاي خود را گريلا - به معناي جنگجو که در زبان فارسي چريك و در كردي پيشمرگه است - می نامند اما با توضیحاتی که نوشتم ، آیا گوريلای خونخوار نیستند؟ پژاك به غده ای سرطاني براي مردم ایران و كردستان تبديل شده و با سلب امنيت از مناطق كردنشين زمينه حضور هر گونه سرمايه گذاري در كردستان را از بين برده است خود را گريلا مي نامد [.كلمه ای که در دوران جنگ هاي استقلال طلبانه مردم آمريكاي جنوبي وارد اديبات سياسي - نظامي شد و در دوره اوج فعاليت هاي چه گوارا متداول گشت] . اما قشر روشنفکر و تحصیلکرده کرد مخالف اوجالان و فرقه های پژاک و پ ک ک هستند چرا که آنها را عامل نظامی – امنیتی شدن کردستان می دانند.