به گزارش 598 به نقل از فارس، عملیات مرصاد از جمله عملیاتهایی بود که پس از پذیرش قطعنامه 598 با تهاجم منافقین در سال 67 به وقوع پیوست.
این عملیات که با حمله منافقان کوردل به مرزهای غربی کشور آغاز شد، پس از چند روز درگیری میان طرفین با پیروزی رزمندگان اسلام در تنگه چهارزبر و قتل عام و فرار منافقان پایان یافت.
با توجه به اهمیت این عملیات با سردار سالار آبنوش فرمانده سپاه صاحبالامر (عج) قزوین که در زمان عملیات مرصاد جانشین فرمانده ستاد لشکر 32 انصارالحسین بوده است، به گفتوگو نشستیم که در ادامه میآید.
* اوضاع کرمانشاه هنگام ورود شما به این شهر چگونه بود؟
کرمانشاه مانند شهر ارواح، خالی از سکنه بود و افرادی مشکوک در داخل شهر حضور داشتند که قطعاً شهروند کرمانشاهی نبودند و نمیدانستیم آنها چه کسانی هستند. البته هیچ گونه درگیری نیز بین ما و آنها به وجود نیامد؛ ولی بعدها فهمیدیم آنها منافقانی بودند که از سراسر کشور برای ملحق شدن به منافقان به سمت کرمانشاه آمده بودند.
وقتی از کرمانشاه به چهارزبر رسیدیم تازه متوجه شدیم جنگ واقعی در اینجاست؛ چراکه درگیری شدیدی در دهنه مرصاد رخ داده بود.
ما نیز در همان زمان که ستادمان در چهارزبر بود، مستقر شدیم و خبر رسید که منافقان اسلامآباد را فتح کرده و از گردنه حسنآباد سرازیر شدهاند.
* سرعت حمله منافقان چگونه بود؟
نخستین نیروها که خبر حمله منافقان و وارد شدن آنها از قصرشیرین را میشنوند، از سمت همدان حرکت میکنند تا با حضور در مرز اوضاع را ارزیابی کنند؛ ولی سرعت حرکت منافقان آن قدر بالا بوده که در کرند به هم میرسند.
کرند تا مرز 80 کیلومتر فاصله دارد و فاصله محل حرکت نیروها تا کرند نیز همین میزان است؛ یعنی سرعت حرکت نیروهای رزمنده ما با سرعت منافقان یکی بوده است.
*با ورود منافقان به شهرها چه جنایتهایی انجام میشد؟
پس از سقوط کرند منافقان هر بسیجی و حزباللهی که میدیدند، سر میبریدند و برای بالا بردن روحیه خودشان پیکر این شهدا را در جاده رها میکردند.
کرند سقوط کرده و آب و برق شهرهای سقوط کرده نیز قطع شده بود.
ما نیز چون همه نیروها را به اهواز منتقل کرده بودیم در چهارزبر نیرو نداشتیم؛ به طوری که تنها نیروی نظامی در چهارزبر یک گردان به فرماندهی شهید بهرام مبارکی بود که همه نیروهایش نیز پاسدار بودند و نیروی بسیجی نداشت.
* این گردان چگونه وارد مرز شد؟
پیش از حمله منافقان و حرکت به سوی اهواز، به بهرام مبارکی گفتم به محض اینکه نیروی بسیجی گردان از همدان تکمیل شد، به سمت جنوب بیاید.
با ورود بسیجیها به گردان، بهرام در حال سازماندهی نیروها و حرکت به سمت جنوب بود که خبر حمله منافقان به وی رسیده و پیش از ورود ما به کرمانشاه تنها نیروی رزمی و جنگی در آن منطقه یعنی گردان حضرت علیاکبر به فرماندهی شهید بهرام مبارکی در مقابل نیروهای منافقان ایستادگی میکردند.
شهید هادی فضلی که در آن زمان مسئول اطلاعات ستاد بود، برای شناسایی به سمت منافقین میرود و نرسیده به اسلامآباد با نخستین تویوتای منافقین درگیر میشود.
با درگیری شهید فضلی با منافقان در روستای کریمحاصله خط آتش نیز در این منطقه مشخص میشود.
* نیروی نظامی دیگری در منطقه حضور پیدا نکرد؟
سه یا چهار اتوبوس سپاه بدر متشکل از مجاهدان عراقی با تجهیزات و حمایل کامل که مانند ما به سمت خوزستان در حرکت بودند نیز به لطف خدا و معجزه الهی در گردنه حسنآباد با شهید هادی فضلی برخورد میکنند که شهید فضلی که در درگیری با منافقان از ناحیه سر مجروح شده بود، آنها را از حضور منافقان در منطقه مطلع میکند.
*درگیری بین نیروهای بدر و منافقان چگونه آغاز شد؟
نخستین اتوبوس که در پایین گردنه پیاده میشوند منافقان نیز از بالای گردنه سر رسیده و نخستین درگیری میان منافقان و نیروی نظامی در همان نقطه رخ میدهد.
نیروهای این سه اتوبوس چنان جانانه مقاومت میکنند که منافقان در فاصله سه کیلومتر تا چهارزبر پیاده شده و یک لودر فرصت مییابد تا خاکریز 1.5 متری را در منطقه چهارزبر و در وسط جاده ایجاد کند که هم تردد ماشینها را بگیرد و هم نیروهای شهید مبارکی پشت خاکریز سنگر بگیرند.
معجزه دیگری که بنده به عنوان یک کارشناس نظامی عرض میکنم حضور نیروهای بدر در آن لحظه و در آن منطقه حیاتی بود که واقعاً چیزی جز معجزه نمیتوانست باشد.
اگر این زمان را نیروهای بدر از منافقان نمیگرفتند با سرعتی که بدریها داشتند، بیتردید نیروهای ایرانی فرصت ایجاد خاکریز را نداشتند.
* از حضور نیروهای سمنان در عملیات مرصاد نیز صحبتهایی شده است. در این خصوص بفرمایید؟
در همین حین نیروهای تیپ قائم سمنان نیز که در غرب مستقر بودند، برای تحویل امکانات خود در اردوگاهی در چهارزبر مراجعه میکنند که تازه متوجه حمله منافقان شده و بار دیگر معجزه الهی رقم میخورد و این دو گردان تازهنفس با پس گرفتن سلاح و تجهیزات خود در کنار نیروهای گردان علیاکبر به فرماندهی شهید مبارکی قرار میگیرند.
نصف خاکریز را نیروهای سمنان پدافند میکنند و نصف دیگر را نیروهای گردان شهید مبارکی و جبههای به استعداد سه گردان بدون هیچگونه هماهنگی قبلی در تنگه مرصاد پیش از ورود منافقان ایجاد میکنند. نیروهای بدر تا آخرین نفر مقاومت کرده و تا آخرین نفرشان نیز به شهادت میرسند.
هر کدام از بدریها سه تا چهار منافق را به درک واصل کردند و همین توان نیروهای بدر بود که توانست برنامه منافقان و صورت ستون آنها را بر هم بزند.
* چگونه منافقان در محاصره قرار گرفتند؟
نیروهایی که در خوزستان مستقر شده بودند به سمت غرب و کرمانشاه آمدند و تیپ 57 حضرت ابوالفضل نیز در جادهای که به سمت پلدختر میرود و در لرستان، به سمت اسلامآباد در حرکت بود؛ اما اسلامآباد در اختیار منافقان قرار داشت و تیپ 57 ابوالفضل از پشت به منافقان برخورد کرد و عملاً آنها در محاصره قرار گرفتند.
پس از این نیروهای لشکر 27 محمد رسولالله (ص) و یگانهای دیگر نیز در همین یکی دو روز از سمت کرمانشاه و اسلامآباد اضافه شده و با حضور ایلامیها و دیگر نیروها منافقان در محاصره قرار گرفتند.
در پایان از سرهنگ علی ناصریکیا معاون بازرسی فرماندهی سپاه صاحبالامر (عج) استان قزوین برای هماهنگی این گفتوگو تشکر میشود.