کد خبر: ۱۵۲۳۵۶
زمان انتشار: ۱۵:۴۶     ۰۵ مرداد ۱۳۹۲
علي دايي در تصميمي انتحاري عذر تمامي مشوق‌هاي قديمي پرسپوليس اعم از پير، جوان، كوچك و بزرگ را خواست.

به گزارش 598 به نقل از 90: علي دايي در تصميمي انتحاري عذر تمامي مشوق‌هاي قديمي پرسپوليس اعم از پير، جوان، كوچك و بزرگ را خواست. 48 ساعت قبل از بازي با تراكتور وقتي حسين فريدوني ليست مشوقان معتمد كانون. هواداران باشگاه را مقابل ديدگان دايي قرارداد، با يكي از غيرمنتظره‌ترين تصاوير كاري‌اش در پرسپوليس مواجه شد و آن قلم سرخي بود كه دايي از بالا تا پايين روي اسامي درج شده داخل ليست كشيد.

اپيزود اول؛
ليگ دهم حرفه‌اي: علي دايي دوشادوش مديرعامل وقت وارد درفشي‌فر مي‌‌شود. مربي ناكام تيم‌ملي، دوباره مي‌‌توانست جريان گردش بالاي خون را در رگ‌هايش حس كند. نيمكت پرسپوليس دقيقا حكم آدرنالين را براي دايي داشت. هنوز تصوير رقص شمشير عربها در آزادي مقابل ديدگانش نمايان بود. اما اوعلي دايي بود. مردي با اعتماد به نفسي فولادي، او حالا مرد اول پرسپوليس روي نيمكت بود. وقتي دوروبرش را برانداز كرد مشوق‌هاي استخوان تركيده‌اي را مي‌‌ديد كه هرازگاهي براي عرض ادب تا نيمه خم مي‌‌شدند. روزگاري به كام بود. به كام مردي با اعتماد به نفس فولادي، مردي كه دوباره طعم خوش زندگي را چشيده بود.

اپيزود دوم؛
برخلاف تصور شرايط به گونه‌اي كه مدنظر دايي بود پيش نرفت. يكي دو باخت و مساوي آرام، آرام شهريار را به گوشه رينگ فرستاد. تنش در سكوها بالا گرفته بود. ديگر نه خبري از عزت و احترام بود و نه احدي حوصله خم و راست شدن داشت. دنيا مي‌‌رفت تا جلوي چشم دايي تيره و تار شود. خوشبختانه خبري از رقص شمشير نبود، اما اين بيانيه‌هاي لعنتي كاغذي كه از روي سكو‌ها خوانده مي‌‌شد حتي از زخم شمشير هم بدتر بود! زخمي كه مي‌‌گفتند خط‌مشي دارد و سمت و سو. مي‌‌گفتند جيره و مواجب به پايش ريخته شده و مي‌‌خواهند او را فراري دهند. ماجرا با زخم كاغذ پايان نيافت تا كبودي پاي چشم شهريار زخمي عميق و بي‌‌مرهم را پاي تاريخ فوتبال ايران بكوبد!

اپيزود سوم؛
تاريخ هميشه دوبار تكرار مي‌شود و البته بار دوم كلي‌ جدي‌تر. دايي دوباره به پرسپوليس رسيد. مردي با اعتماد به نفس فولادي براي بنيان نيمكتي فولادي. وقتي پيش‌شرط‌هاي حضور دايي جدا از درخواست‌هاي مالي‌اش از رويانيان را مرور مي‌‌كنيم، به اين نكته مي‌‌رسيم كه دايي نيز پيشگيري را بر علاج ارجح‌تر‌ مي‌‌داند. مي‌‌توان با قاطعيت گفت كه دايي، دايي ليگ دهم نيست. او سه سال بالغ‌تر شده و برخلاف گذشته مي‌‌داند كه براي مهار حواشي بايد از چه كانالي وارد شود يا مشخصا از چه سكوهايي بالا برود. هنوز حسين فريدوني نمي‌‌تواند غلظت قلم سرخ دايي را روي ليست حاوي اسامي مشوق‌هاي مورد نظرش هضم كند. اما واقعيت امر اين است كه شايد اگر رئيس كانون هواداران كنوني پرسپوليس شرايط ليگ دهم را از سر مي‌‌گذراند، چه بسا براي انتخاب مشوق‌ها همين قلمي را به دست مي‌‌گرفت كه حالا دايي در دست دارد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها