نصیحتی از حضرت امام باقر علیه السلام:
حضرت سه بار تکرار کردند که برای دیگران، پشت سرشان دعا کن تا روزی برایتان سرازیر شود!
مقدمه:
از
ماندگارترین و مفیدترین و هدایتگرترین گنجینههای معنوی تشیّع، وصیّت ها و
نصیحت هایی است که از امامان معصوم علیهالسلام به یادگار مانده است، این
وصیّت ها، وصیّت های اصطلاحی که درباره مال و اموال باشد، نیست، بلکه وصیّت
های معنوی و اخلاقی است که جنبه موعظه و هدایتگری دارد، و این هدایتگری
میتواند در طول تاریخ ادامه داشته باشد.
این وصیّت ها از تک تک
معصومان و امامان، از پیامبر گرفته تا علی و امامان به دست ما رسیده است
آنچه در این مقال به دنبال ارائه آن هستیم، گوشههایی از وصیّت های حضرت
باقر علیهالسلام است که نسبت به برخی افراد داشته. امید که بتواند مفید و
راهنما و راهگشا باشد.
یک
از
ارزشمندترین سفارشاتی که از امام محمد باقر علیه السلام رسیده است وصیّتی
است که به درخواست یکی از دوستان ایشان ارائه شده است. امام در پاسخ آن مرد
فهیم تنها به گفتن سه جمله اکتفا کرده است. اما سه جملهای که یک دریا سخن
در آن و یک زندگی سعادت در آن نهفته است.
1ـ «اوصیک بتقوی اللّه؛
این
جمله هر چند کوتاه است ولی اگر نگاه و نظری به قرآن داشته باشیم به خوبی
میفهمیم که از جایگاه با عظمت و با اهمیّت برخوردار است. در یک نگاه
اجمالی به قرآن به این نکات درباره تقوا برمی خوریم:
تقوا، ملاک
برتری فرد بر انسانهای دیگر: «انّ اکرمکم عند اللّه اتقیکم»(1تقوا، زمینه
پذیرش هدایت الهی را فراهم میکند: «هدی للمتّقین»(2)
تقوا، وسیله برای دریافت علم الهی و ویژه است: «اتقواللّه و یعلّمکم اللّه»(3)
تقوا، وسیله دریافت رحمت الهی است: «اتقوا لعلّکم ترحمون»(4)
تقوا، معیار قبولی اعمال و طاعات: «انّما یتقبل اللّه من المتّقین»(5)
تقوا، وسیله دریافت رزق از طرق غیر منتظره: «و یرزقه من حیث لا یحتسب»(6)
تقوا، وسیله برای در بن بست قرار نگرفتن: «و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً»(7)
تقوا، عامل توجه و حمایت و همراهی خاص خداوند: «ان اللّه مع المتّقین»(8)
تقوا، عامل عاقبت به خیری است: «والعاقبة للمتّقین»(9)
تقوا، فلسفه عبادت(10) و بسیاری از دستورات اسلامی چون روزه(11) و... میباشد.
2ـ
«وَ اِیّاکَ وَ المِزاح فَاِنَّه یُذهِب هَیبةَ الرّجُل وَ ماءَ وَجهِه؛
از شوخی بپرهیز، زیرا شوخی هیبت مرد و آبروی او را میبرد.»
البته باید به نکاتی درباره "شوخی" توجّه داشت:
یک:
شوخی اگر از دائره حق خارج نشود ممدوح است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیه
وآله فرمود: «انّی امزح ولا اقول الّا حقّاً؛ من مزاح میکنم ولی جز حق
نمیگویم»(12). باید توجه داشت که در شوخی دروغ گفته نشود، غیبت کسی نشده و
موجب آزار و تمسخر کسی نگردد و...
دو: اصل شوخی و مزاح نمودن
ممدوح است حضرت صادق علیهالسلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر این که در او
از "دَعابه" وجود دارد، عرض کردم: دعابة چیست؟ فرمود: «المزاح».(13) این
مطلب بیانگر این است که مومن باید در روابط اجتماعی خود بشاش و اهل بگو و
بخند باشد.
سه: مزاح ممدوح نیز نباید از حَد و مرز عبور کند و زیاد
شود و گرنه مذموم میشود، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
«کَثرَةُ المِزاح یُذهب بماءِ الوجه؛ زیاد مزاح کردن آبروی انسان را
میبرد.»(14)
با این نکات روشن شد که در کلام حضرت باقر علیهالسلام نیز مقصود زیاد شوخی کردن و از حق و اندازه خارج شدن است.
3ـ
«و علیک بالدّعاء لاخوانک بظهر الغیب فانّه یهیل الرّزق، بقولها
ثلاثاً؛(15) بر تو باد به دعا کردن برای برادرانت (از اهل ایمان) در غیاب
آنها، زیرا که این کار روزی را سرازیر میکند، حضرت این جمله را سه بار
فرمود».
دعا گاه برای مسائل دنیوی است و گاه مسائل معنوی و آخرتی،
دعا برای دنیا گاه برای خود انسان است و گاه برای دیگران، و همین طور دعا
در مسائل معنوی یا برای خود شخص است و یا دیگران.
از بین اقسام
دعا، بهترین دعا آن است که در حق برادران دینی و دیگران باشد. در این باره
زیاد شنیدهاید. یکی از معروف ترین آنها ماجرایی است که امام حسن و امام
حسین علیهماالسلام از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل میکنند.
پیامبر
اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اذا دعا احدٌ فلیعمّ فانّه اوجب للدّعاء
و من قدّم اربعین رجلاً من اخوانه قبل ان یدعوا لنفسه استجیب له فیهم و فی
نفسه؛(16) هرگاه کسی خواست دعا کند دعای خود را عمومیّت دهد (و برای
دیگران نیز دعا کند) زیرا فراگیری لازمتر است برای دعا نمودن، و کسی که جلو
اندازد چهل نفر نفر از برادران (مؤمن) خود را قبل از دعا کردن برای خودش،
دعایش در حق آنان و خودش مستجاب میشود.»
پینوشتها:
1. سوره حجرات، آیه 13.
2. سوره بقره، آیه 2.
3. سوره بقره، آیه 282.
4. سوره انعام، آیه 155.
5. سوره مائده، آیه 27.
6. سوره طلاق، آیه 3.
7. سوره طلاق، آیه 2.
8. سوره توبه، آیه 36.
9. سوره اعراف، آیه 128.
10. سوره بقره، آیه 21.
11. سوره بقره، آیه 183.
12. منتخب میزان الحکمه، ص 464، ش 5797.
13. همان، ش 5801.
14. همان، ش 5804.
15. میزان الحکمه محمدی ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، دارالحدیث، اوّل، 1377، ج 14، ص 6820.
16. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، داراحیاء التراث، ج 93، ص 313، ح 17، منتخب میزان الحکمه، همان، ص 184، ج 1، حدیث 2143