به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، در آخرین روز تیر ماه احمدی نژاد در دیدار مسئولین نظام با رهبر معظم
انقلاب، گزارشی از عملکرد 8 ساله دولت ارائه کرد. در این گزارش که به صورت
پرسش و پاسخ تنظیم شده بود ریئس جمهور 21 سوال را طرح و سپس با ارائه آمار و
ارقام بانک مرکزی و مرکز ملی آمار ایران به این سوالات پاسخ داد. احمدی
نژاد در ابتدای گزارش خود به جریان جنگ رسانه ای مخالفان دولت اشاره کرده و
گفت: " به موازات فشارهاي بيسابقه خارجي يک جريان سازمان يافته تبليغاتي
اصرار داشته است که وضع کشور را سياه و بحراني بنمايد و اصولاً خدمات را
ناديده انگارد. حتي آمارهاي رسمي کشور را زير سوال ببرد. اين حجم از
تبليغات منفي در تاريخ کشور بي سابقه است."
برای بررسی صحت این ادعای ریئس جمهور، باید نگاهی به وضعیت رسانه ها در
دولتهای گذشته انداخت. در دولت سازندگی و دوران ریاست جمهوری هاشمی
رفسنجانی، تقریبا هیچ صدای مخالفی از حلقوم مطبوعات کشور بیرون نمی آمد و
اگر هم رسانه ای جسارت به خرج داده و پایش را بیش تر از گلیمش دراز می
کرد!! به سرنوشت روزنامه جهان اسلام مبتلا شده و با توقیف و کارشکنی دولت
روبرو می شد. شاید به همین علت هم باشد که اطلاعات زیاد و دقیقی از وضعیت
اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور در آن دوران در دست نیست.
در دوران اصلاحات و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، داستان کاملا متفاوت بود.
دوران اصلاحات را می توان دوران سونامی رسانه ای در کشور نامید. در این
دوران حجم زیادی از روزنامه و مجلات منتشر شد اما از آن جایی که تقریبا همه
این رسانه ها وابسته به جریان اصلاح طلبی بودند و دغدغه اساسی آنها
مدرنیزه کردن ایران و پالایش بنیانهای انقلاب اسلامی بود. نقد افکار و
اندیشه های امام خمینی (ره) حمله به احزاب و جریانهای سیاسی مخالف اصلاح
طلبی و زیر سوال بردن مبانی اعتقادی مردم دیگر فرصت و انگیزه ای برای بررسی
عملکرد دولت باقی نمی گذاشت. اگر چه باز هم در آن شرایط گاهی نیم نگاهی به
عملکرد دولت انداخته می شد و مشکلات اقتصادی آن صدای دوستان را هم در می
آورد . برای نمونه بهزاد نبوی که یکی از پر سرو صدا ترین اصلاح طلبان بود،
در همان دوره اول ریاست جمهوری خاتمی گفت: "ما قبل از دوم خرداد اعلام
کردیم که خاتمی مرد اقتصاد نیست."
با روی کار آمدن احمدی نژاد و پایان دوران اصلاحات، رودخانه رسانه در کشور
جریان یافته بود ولی باز هم مانند گذشته بیشترین سهم را در خوراک خبری مردم
رسانه های اصلاح طلب داشتند. آنها که دوران احمدی نژاد را یک بازگشت به
عقب ایدئولوژیکی و یک شکست گفتمانی تلقی کرده بودند سعی در تخریب دولت و
شخص احمدی نژاد کردند تا بتوانند شرایط را برای حضور مجدد در عرصه قدرت
سیاسی آماده کنند. ایجاد شبهه و ابهام در اذهام عمومی نسبت به عدم کفایت
رییس دولت، جنجال آفرینی و شانتاژ رسانه ای در برابر عملکردها و تصمیمات
دولت از برنامه های آنها بود. اگر چه خود احمدی نژاد نیز در برخی موارد با
اشتباهات و حاشیه هایش خوراک خوبی را برای آنها مهیا می کرد. اما پروژه
احمدی نژاد ستیزی در حقیقت جنگ سرد اصلاحات با جریان آرمانگرای انقلابی
بود. که هدف آن را می توان دلسرد کردن مردم نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی و
ایجاد میل دوباره به جریان اصلاح طلبی ارزیابی کرد. سیاه نمایی رسانه ای
در دوران احمدی نژاد، با هدف فاصله گرفتن مردم از دولت اتفاق افتاد و این
در حالی بود که مردم اقدامات مثبت و رو به جلوی دولت را حداقل در 4 سال اول
به طور کامل لمس می کردند.
اما سال 88 با آن حواث تلخش شروع تلخ تری بود برای مردمی که بعد از یک فتنه
داخلی، دور جدیدی از فشار های اقتصادی را تجربه می کردند. فشارهایی که
ریشه های متعددی داشت مانند بحران اقتصاد جهانی، نوسان روزانه شاخص های ارز
و طلا (که واکنشی به وضعیت نامطلوب اقتصاد جهانی بود)، تحریم های بسیار
پیچیده و وسیع جهانی ( که در طول انقلاب بی سابقه بود)، کار شکنی برخی
مسئولین در داخل ( که باز ریشه در غرض ورزی های سیاسی داشت) و برخی
اشتباهات دولت که امر بی سابقه ای نبود و در تمام ادوار انقلاب با آنها
روبرو بودیم. در این برهه، لژنه رسانه ای اصلاح طلبی با گرفتن انگشت اتهام
به سمت دولت و معرفی کردن آن به عنوان تنها مقصر شرایط موجود، شکاف بین
دولت و ملت را ایجاد کرد. تا آنجا که رییس جمهور دولت یازدهم با شعار های
اقتصادی بر سر کار آمد و با وعده قفل گشایی از مشکلات اقتصادی کشور توانست
آراء مردم را بدست آورد.
این فشار های رسانه ای تا آخرین روز های دولت احمدی نژاد نیز ادامه دارد به
طوری که ظاهرا بی حیثیت کردن دولت و دروغگو جلوه دادن رئیس جمهور تبدیل به
یک عادت برای آنها شده که ترک آن موجب مرضشان می شود!
در گزارشی که احمدی نژاد ارائه کرد 21 سوال طرح و با آمار و ارقام رسمی
کشور به آنها پاسخ داده شد. اما فردای آن روز ، روزنامه های اصلاح طلب و بعضا اصولگرا! باز
هم عادت خود را دنبال کردند و در آمار های دولت تشکیک کردند. تیتر برخی از
این روزنامه ها " اعتراض به آمار های احمدی نژاد" و یا " آمار های غیر
واقعی دولت " بود که مخاطب با دیدن آن در ابتدای امر باز هم به این نتیجه
می رسید که دولت به دنبال عوام فریبی است. اما متن این مقاله ها هیچ
همخوانی به تیتر آنها نداشت زیرا برای نمونه در مقالهای که روزنامه بهار به
چاپ رسانده بود به صحبت یکی از نمایندگان مجلس اشاره شده بود که در خواست
بررسی پیرامون آمارهای احمدی نژاد را کرده بود و گفته بود" اگر این آمار ها
درست باشد باید به احمدی نژاد جایزه داد. در حالی که در یک سال گذشته کالا
ها افزایش قیمت داشته است !" همچنین تیتر اول این روزنامه عبارت " باطل شد
" بود که ماجرای بدهی های دولت اختصاص داشت و به باطل شدن مصوبه مجمع بانک
مرکزی در مورد بدهی های دولت توسط مجلس اختصاص یافت. این تیتر و مقاله
مربوطه پاسخی به ادعای احمدی نژاد مبنی بر تسویه کامل بدهی های دولت در
گزارشش بود.
احمدی نژاد زمانی این ادعا را کرد که هنوز دیوان عدالت اداری، مصوبات مجمع
بانک مرکزی را لغو نکرده و مجلس نیز آن طرح را ملغی اعلام نکرده بود. اگر
چه این اتفاق باعث شد تا احمدی نژاد در آخرین روزهای دولتش به بررسی مجدد
بدهی های دولت بپردازد اما این گونه برخورد روزنامه هایی چون بهار، تاییدی
است بر پروژه احمدی نژاد ستیزی آنها! زیرا به فرض هم که رییس دولت در گزارش
خود اشتباهاتی داشته باشد آیا این منطبق با منش و اخلاق رسانه ای است که
همه آمار ها نادیده گرفته شود و زحمات دولت دیده نشود و خدماتش زیر بار سیاه نمایی ها له شود؟!
دولت احمدی نژاد تمام می شود اما تمام این تیتر ها و تمام این آمار ها برای
همیشه در تاریخ ثبت خواهد شد و آیندگان قضاوت خواهند کرد نسبت به آنچه در
این دوران اتفاق افتاد.