پایگاه خبری مرصاد- منافقین با جمعآوری ضد انقلاب های سرخورده، از کشورهای مختلف اروپایی، نیرویی به استعداد تقریبی ۱۵ هزار نفر فراهم و با بهره گیری از جنگ افزارهای اهدایی صدام و دیگر اربابان خود، حمله خود را از غرب کشور به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.
نیروی هوایی عراق با حمایت مقدماتی، آنها را برای ورود به عمق خاک ایران و در نهایت، فتح تهران، ترغیب میکند. ملت سلحشور و مسلمان ایران، پس از اطلاع از تجاوز منافقین به میهن اسلامی، به خروش آمده و به جبهههای جنگ اعزام میشوند. سرانجام عملیات مرصاد در پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷، به منظور مقابله با منافقین در منطقه اسلامآباد و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز شد.
منافقین خلق، خوشحال از پیروزیهای مقدماتی و در یک اقدام عجولانه، راهی باختران (کرمانشاه) شده و به خیال باطل خود، قصد حرکت به سمت تهران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را کردند. رادیو منافقین، با ارسال پیام به مردم باختران، از آنها میخواهد که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادی بخش مهیا سازند و آماده جذب در گردانها و لشکرها باشند.
رجوی با خیال خام خود در آرزوی فتح تهران بود، شکست منافقین نتیجه درایت سپهبد صیاد شیرازی و بصیرت مردم بود
خلاصه آنچه قبل از عملیات فروغ جاویدان در قرارگاه اشرف برنامه ریزی شده بود:
عصر روز جمعه ۳۱/۴/۶۷، حدود ساعت ۶ بعدازظهر به قسمتهای مختلف مستقر در قرارگاه اشرف و اردوگاههای دیگر ابلاغ شد که همه برای سخنرانی رجوی رأس ساعت ۸ در سالن عمومی حضور داشته باشند. ساعت در حدود ۱۱:۳۰ شب بود که مسعود و مریم وارد سالن شدند ، رجوی شروع به سخنرانی کرد .
حدود نیم ساعت از شروع صحبتش گذشته بود که ناگهان حرف هایش را قطع کرد و گفت: کارهای بزرگ در پیش داریم. مگر ما نگفته بودیم که « اول مهران بعدا تهران »؟ [دست زدن حضار همراه با شعار «امروز مهران، فردا تهران»] در همین زمان دو نفر نقشه بزرگی از ایران را آوردند و در سمت چپ او، در کنار نقشه دیگری که قبلا وجود داشت، نصب کردند و رفتند. پس از ساکت شدن جمعیت، رجوی به جلوی نقشه رفت و جلسه بدین گونه ادامه یافت:
رجوی: دیگر وقت آن رسیده است که به ایران برویم. طرح عملیات بزرگی را کشیدهایم که در نهایت منجر به فتح تهران و سقوط رژیم میشود. (هورای جمعیت) این عملیات باید در عرض ۲ یا ۳ روز انجام شود چون فقط اگر عملیات با این سرعت انجام شود رژیم فرصت بسیج نیرو پیدا نخواهد کرد؛ چون اصلا به فکرش هم نمیرسد که ما بتوانیم در عرض این مدت به تهران برسیم و احتمالا نمیتواند هیچ عکسالعمل مؤثری انجام بدهد.
البته در عملیات چلچراغ (۲) از شما خواستم که سرعتتان در آن حد باشد. پس از جریانات عملیات چلچراغ با فرماندهان نشستیم و به جمعبندی و بررسی پرداختیم که عملیات بعدی چه باشد؟ پس از بحث و بررسیهای زیاد دیدیم در عملیات قبلی که مهران بوده است و از مشکلترین عملیاتهای مرزی بود، بعد از گرفتن ستاد لشگر میتوانستیم جلوتر برویم و هیچ نیرویی هم بر سر راهمان نبود. با توجه به اینکه همیشه در عملیاتها به صورت تصاعدی عمل کردهاید، یعنی وسعت هر عملیاتتان از قبلی بیشتر بوده است ـ آفتاب از پیرانشهر وسیعتر و مهران از آفتاب ـ حالا باید این عملیات هم نسبت به چلچراغ تفاوت کیفی داشته باشد.
بنابراین فکر کردیم که در عملیات بعدی ـ هر چه که باید باشد ـ حداقل این است که باید یک مرکز استان را بگیریم. در این صورت مگر ما دیوانهایم که پس از گرفتن مرکز استان آن را ول کنیم و برگردیم؟ خوب، یا همان جا میمانیم ، یا به طرف تهران حرکت میکنیم. ولی باز در مقایسه با کار قبلی دیدیم استان خیلی کم و کوچک است و (با لحن طنزآلود) آخر شما دیگر بچه نیستید که بروید یک شهر را بگیرید! اگر بخواهید وسیعتر از عملیاتهای قبلی عمل کنید هیچ راهی غیر از فتح تهران ندارید (دست زدن حضار و ابراز احساسات) البته یک سری میگفتند برویم اهواز را بگیریم و یک سری میگفتند برویم کرمانشاه را بگیریم. ما نشستیم و فکر کردیم و دیدیم باید از طریق کرمانشاه برویم زیرا اولا تا حدودی وضع و شرایط مسیری که انتخاب کردهایم نسبت به قبل مناسبتتر و بهتر است، چون عراق تا قصرشیرین و سرپل ذهاب پیش رفته است و این بار نیاز به خط شکنی نداریم و به راحتی میتوانیم تا کرمانشاه برویم. ثانیا نزدیکترین نقطه مرزی برای رسیدن به تهران کرمانشاه است.
از آن به بعد بر اساس تقسیمات انجام شده ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید. البته روی لشگر ۸۴ و ۸۸ شناسایی انجام دادهایم اگر موقعیت سیاسی مثل قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت از طرف ایران پیش نمیآمد شاید فقط در همان جا (کرمانشاه) عمل میکردیم ولی حالا ایران خیلی ضعیف شده است و ما یک راست میرویم تهران را میگیریم. باید بدانید که ما از قبل تصمیم انجام این عملیات بزرگ را داشتیم و میخواستیم آن را دیرتر انجام دهیم اما پذیرش قطعنامه کار ما را تسریع کرد؛ یعنی به دلیل شرایط سیاسی جدید مجبوریم یکی دو ماه آن را زودتر انجام دهیم.تصمیمی که ما گرفتیم تصمیم بسیار حساس و مشکلی بود و ما چارهای جز عمل نداریم و اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل میشویم و دیگر نمیتوانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل میشویم.
نشه سازمان منافقین در عملیات فروغ جاویدان که شکست مفتضحانه ای خوردند
مسعود رجوی در آغوش دشمنان ایران ، دیده بوسی متجاوزین به خاک ایران
جلسه رجوی با گارد ریاست جمهوری عراق ، رییس استخبارات در این جلسه کنار رجوی نشسته است
پیشروها در عملیات فروغ جاویدان سازمان منافقین اکثرا زن بودند
قرارگاه اشرف صبح عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) منافقین زن در حال سوار شدن به خودروی نظامی
کوردلان منافق توسط فرقه رجوی شستشوی مغزی داده شده اند
سرانجام سراب منافقین در مدت کمتر از ۴۸ ساعت به جهنمی برای فرقه رجوی تبدیل گشت ، منافقان شکست خورده، در این تجاوز نابخردانه، متحمل تلفات و خسارات عظیمی شدند که بیش از ۱۲۰ دستگاه تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۹۰ قبضه خمپارهانداز ۸۰ میلیمتری، ۱۵۰ قبضه خمپارهانداز ۶۰ میلیمتری و ۳۰ قبضه توپ ۱۰۶ میلیمتری منهدم شد. علاوه بر آن دهها دستگاه تانک، نفربر، خودرو و نیز صدها قبضه سلاح سبک و نیز مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی به غنیمت نیروهای رزمندگان اسلام درآمد.در این عملیات، ۴۸۰۰ نفر از منافقان نیز کشته و زخمی شدند.
چرا مسعود و مریم مجاهدین را همراهی نکردند! سوالی که همیشه در ذهن بازماندگان عملیات فروغ جاویدان مطرح است
شعار از مهران تا تهران در زیر گام غیور مردان کرمانشاه و رزمندگان اسلام دفن شد