کد خبر: ۱۴۸۷۸۹
زمان انتشار: ۱۶:۰۳     ۲۴ تير ۱۳۹۲
به عقيده مهدوي کيا کلاس کار قوچان نژاد بالاتر از فوتبال ايران است.

خبرورزشي :مهدي مهدوي‌کيا، بازيکن محبوب فوتبال ايران، حالا پا به عرصه مهمي گذاشته است. او مي‌خواهد در فوتبال ايران تأثيرگذار باشد. برخلاف خيلي از هم‌سلفان خويش، مهدي پس از خداحافظي، به دنبال نيمکت ليگ‌برتر نرفت. او مي‌خواهد دودستي به فوتبال پايه ايران بچسبد. استارت کار او جالب بوده و بي‌شک مي‌تواند موجي را براي بازسازي فوتبال پايه به راه بيندازد. مهدوي‌کيا سفير فوتبال پايه ايران است و مي‌گويد از نهادهاي بين‌المللي کمک مي‌گيرد. مهدي مهدوي‌کيا شنبه به موسسه خبر آمد و حرف‌هاي تازه‌اي درباره فوتبال ايران به زبان آورد.

*آقاي مهدوي‌کيا، مدتي است طرفداران را بي‌خبر گذاشته‌‌ايد. برخي نگران هستند که نکند شما هم مثل برخي از بازيکنان قديمي فوتبال، پس از خداحافظي بخواهيد دور باشيد و...

ما که از فوتبال نمي‌توانيم جدا باشيم. بعد از 20 سال و خرده‌اي حضور، جدايي سخت است ولي به‌هر‌حال اعتقاداتي داشته‌ام که دوست دارم با همان‌ها جلو بروم. وقتي از فوتبال خداحافظي کردم، اتفاق خوبي افتاد و من به عنوان سفير فوتبال پايه آسيا انتخاب شدم. درپي برنامه‌هايي هستم براي رشد و توسعه فوتبال پايه، مخصوصاً که حالا مشکل اصلي فوتبال ما هم در همين فوتبال پايه است. اميدوارم بتوانم حرکاتي انجام بدهم و خدماتي داشته باشيم تا نتيجه‌‌اش را در چند سال آينده ببينيم.

*چه اقداماتي در اين زمينه انجام داده‌ايد؟

در قدم اول من چند سفر به کشورهاي مختلف داشتم. به مالزي و ويتنام رفتم تا جشنواره‌هاي فوتبال پايه را ببينم. در ادامه قرار است در شهريورماه جشنواره فوتبال پايه بين سنين 8 تا 12 سال را در تهران برگزار کنيم. اين کار نيز با کمک اداره کل ورزش و جوانان استان تهران انجام مي‌شود. بالاخره بايد از يک‌جا کار را شروع کرد، بحث استعداديابي و آموزش را انجام داد. بايد از سنين پايين روي اين بچه‌ها کار شود. آنها بايد به‌طور صحيحي فوتبال را ياد بگيرند. بتوانيم از همين سنين روي بچه‌ها کار کنيم تا در آينده بتوانند پشتوانه خوبي براي فوتبال ما باشند. اميدواريم بتوانيم اين کار را در استان‌هاي ديگر هم انجام و به کل کشور تعميم دهيم. با توجه به روابطي که دارم، سعي مي‌کنيم از AFC و FIFA هم کمک‌هاي لازم را بگيريم. چه بهتر است که اقدامات اصلي را از کشور خودمان شروع کنيم. من سال‌ها در فوتبال اروپا بوده‌ام و اعتقاد دارم که بايد اين تجربيات را به جوانان و نوجوانان منتقل کرد. بالاخره بايد سطح کيفي بازيکنان را بالا برد تا بتوانند در آينده به فوتبال‌مان کمک کنند.

*برخلاف خيلي از بازيکنان فوتبال که وقتي خداحافظي مي‌کنند، سريعاً به دنبال نيمکت مربيگري هستند، شما قصد داريد به فوتبال ايران کمک کنيد تا اينکه براي خودتان کارنامه بسازيد.

من معتقدم فوتبال اين ممکلت بايد تکاني بخورد. من با توجه به چيزهايي که در سطح پايه ايران مي‌بينم، نگران تيم‌ملي و باشگاه‌ها هستم. دوست دارم در فوتبال کشور تغيير و تحولي اساسي ايجاد شود. بهتر است از سنيني که بچه‌ها هنوز بازي‌شان شکل نگرفته، روي ساختارشان کار کرد. اميدواريم در همين جشنواره‌هايي که برگزار مي‌کنيم، بتوانيم نخبه‌ها را جدا کنيم. قطعاً هم اين اتفاق مي‌افتد. همين واليبال ما چطور پيشرفت کرده است؟ 10، 15 سال قبل اگر مي‌گفتيد کوبا و ايتاليا را مي‌بريم، همه مي‌خنديدند ولي ديديد که توانستيم اين دو تيم را شکست بدهيم. بحث الان بحث استعداديابي و سرمايه‌گذاري روي بازيکنان در فوتبال پايه است. ما دوست داريم کاري که در واليبال انجام شده، در فوتبال هم انجام شود. من و قطعاً همه دوست دارند ما در سال‌هاي آينده يک تيم‌ملي قوي داشته باشيم و بازيکنان نيز در سطح بالايي بازي کنند. اگر مي‌خواهيم اين‌طور شود، بايد از بچگي روي آنها کار شود. اميدوارم با روابطي که دارم و همين‌طور کمک‌هايي که خواهم گرفت، در اين زمينه کمک کنم. در کنار اين نيز مي‌خواهم به آلمان بروم و مدارج مربيگري را طي کنم تا ببينم در آينده چه پيش خواهد آمد.

*اين کارها را به تنهايي انجام مي‌دهيد؟

فعلاً اداره کل ورزش جوانان به ما کمک مي‌کند و ان‌شاءا... در مرحله نهايي از تجربيات آقايان علي دوستي، غلامحسين پيرواني، محمود بيداريان و مصطفي قنبرپور استفاده خواهيم کرد. با کمک هيأت فوتبال تهران فعلاً يک کميته استعداديابي تشکيل داديم و اميدوارم اين امر فراگير شود. يک فراخوان عمومي هم داريم تا همه بچه‌هاي سنين 8 تا 12 سال بتوانند بيايند و شرکت کنند. همان‌طور که مي‌دانيد بحث مدارس فوتبال از اين بحث ما جداست. دوست داريم در اين جشنواره بچه‌هايي باشند که استعداد دارند ولي بضاعت نداشته‌اند که در مدارس فوتبال شرکت کنند. دوست داريم اين بچه‌هاي محروم هم بتوانند به حق واقعي‌شان برسند.

*البته شما بهتر از ما خبر داريد که در فوتبال پايه چه خبر است.

بله، به خاطر همين چيزهاست که وارد شده‌ايم و مي‌خواهيم روي فوتبال پايه کار کنيم.

*مکانيزم کار به چه شکل خواهد بود؟ اين بچه‌ها در کجا بازي خواهند کرد؟

به طور قطع بچه‌هايي که انتخاب مي‌شوند، زير نظر مربيان پايه قوي قرار مي‌گيرند. آنها به اين بازيکنان طرز صحيح فوتبال بازي کردن را آموزش خواهند داد. در مرحله بالاتر حتي نوع تغذيه نيز به آنها آموزش داده مي‌شود. با کمک آقاي دوستي هم اقداماتي کرده‌ايم تا ان‌شاءا... باشگاه بانک ملي دوباره باز شود تا بتوانيم استعدادها را پرورش دهيم. اين بچه‌ها قطعاً زير نظر مربيان تيم زير 14 سال هم قرار مي‌گيرند و اميدواريم بتوانيم آنها را به باشگاه‌ها هم معرفي کنيم تا ان‌شاءا... تغيير و تحويل بزرگي در فوتبال ما ايجاد شود.

*درباره همين موضوع، مثلاً به قوچان‌نژاد اشاره مي‌کنيم. اين بازيکن گلي به کره زد که...

ببينيد، همين قوچان‌نژاد اگر چيزي ياد گرفته، از بچگي بوده است. او توپي را تعقيب کرد که يک توپ مرده بود. او از بچگي آموزش صحيح ديده. در کمترين زمان ممکن ديديد که چه کرد. چطور رفت دنبال توپ، مدافع اشتباه کرد و از همه مهمتر چطور با يک ضربه صحيح و به موقع گل زد.

*قبول داريد اگر يک مهاجم ليگ‌برتري بود، دنبالش نمي‌رفت يا اصلاً خيلي از مهاجم‌هاي ديگر؟

قبول دارم، شايد اصلاً توپ را تعقيب نمي‌کرد ولي ديديد که او تا آخرين لحظه دنبال توپ رفت. با يک ضربه به هجده‌قدم رفت و گل قشنگي زد. اين خوش‌شانسي نيست، بلکه آموزش است. بازيکن آموزش ديده است.

*البته برخي مي‌گفتند او با دلالي به تيم‌ملي آمده است!

(خنده) بابا قوچان‌نژاد کلاس کارش بالاست. بالاتر از سطح ايران. اين يک واقعيت است. او در استانداردليژ بازي مي‌کند. در ليگ بلژيک 3، 4 تيم هستند که سطح‌شان بالاست و استاندارد يکي از آنهاست. امثال قوچان‌نژاد و دژاگه در سطح بالايي بازي مي‌کنند. بايد اين چيزها را قبول کنيم. حالا اين بحث‌هايي که در کنارش به وجود مي‌‌آيد، جدي نيست. نبايد به اين چيزها توجه کرد.

*خيلي‌ها مي‌گويند نسل فوتبال ما تحليل رفته است. شما چقدر اين حرف را قبول داريد؟

وقتي پشتوانه‌اي نباشد، قطعاً نسل فوتبال ما ضعيف مي‌شود. سال به سال هم ضعيف‌تر.

*مثلاً بعضي مي‌گويند تيم‌ملي شانسي به جام‌جهاني‌ رفته ولي اين را به همان تحليل رفتن نسل فوتبال ما ربط مي‌دهند.

من کاري ندارم که تيم‌ملي شانسي به جام‌جهاني‌ رفته است يا نه. ولي وقتي ما سه بازي پشت‌سر هم را برده‌ايم، اين‌ نشان مي‌دهد ايران هنوز در آسيا قدرت دارد. شايد ما در بازي با کره، دفاع مطلق کرديم ولي آنها هم موقعيت زيادي نداشتند. از سويي، شايد اگر ما هم به شکل ديگري بازي مي‌کرديم، اصلاً نمي‌شد برنده مسابقه باشيم. استراتژي کروش اين بود که ما اين‌طور بازي کنيم و به هدفمان هم رسيديم. پس اين درست نيست که حرف از شانس يا بدشانسي بزنيم. به‌هر‌حال اميدوارم بتوانيم سال خوبي در فوتبال‌مان داشته باشيم. بازيکنان تيم‌ملي آماده بمانند و بازي تدارکاتي خوبي نيز برگزار کنيم. بايد ببينم هدف ما در جام‌جهاني‌ چيست اينکه از گروه بالا برود يا نه. ولي به نظرم اگر هدفي هم هست، بايد منطقي باشد. ما بايد ببينم در چه گروهي قرار مي‌گيريم. بايد برنامه‌ريزي منظمي داشته باشيم تا ان‌شاءا... موفق باشيم.

*فکر مي‌کنيد هدف ما در جام‌جهاني‌ چه بايد باشد؟ الان خيلي‌ها مي‌گويند صعود به جام‌جهاني‌ يک کار گلخانه‌اي است و باعث نمي‌شود فوتبال ما پيشرفت کند.

اول از همه بايد بگويم ما بايد با واقعيت‌ها جلو برويم. در جام‌جهاني‌ 2006 در گروه مکزيک و پرتغال بوديم و مي‌گفتند ما بالا مي‌رويم! من نفهميدم معيار و فاکتورشان چه بود ولي خب فوتبال ما اين پتانسيل را دارد که جلوي تيم‌هاي خوب، عملکرد خوبي داشته باشد. ما مقابل مکزيک، پرتغال و آنگولا بد بازي نکرديم ولي بالا نرفتيم چون واقعيت فوتبال ما همين بود. در اين دوره هم بايد منتظر بمانيم و ببينيم در چه گروهي قرار مي‌گيريم. بايد ببينيم هدف مربي تيم‌ملي چيست. به هر حال کروش يک مربي روز دنياست و قطعاً با شرايط نيز آشناست. طبيعتاً ليگ امسال هم مي‌تواند کمک زيادي به تيم‌ملي ما بکند. برگزار کردن يک ليگ منظم در سالي که به جام‌جهاني‌ رفته‌ايم، کمک خواهد کرد ولي بايد قبول کنيم مشکل اصلي فوتبال ما مشکل فوتبال پايه است. بايد استعدايابي کنيم. مثل ژاپن سرمايه‌گذاري کنيم. آنها چندين و چند سال است که برنامه‌ريزي کرده‌اند. مي‌بينيد که به جمع چهار تيم نهايي المپيک رفته‌اند. هميشه جزو اولين تيم‌هايي هستند که به جام‌جهاني‌ مي‌روند. ليگ آنها قوي است. حتي مي‌تواند با ليگ‌هاي اروپايي برابري کند. شما سرعت بازي ليگ ژاپن را ببينيد. امکانات را ببينيد. چرا سرعت بازي در ليگ ما پايين آمده است؟ به خاطر همين زمين چمن‌هاست. الان فقط زمين چمن ورزشگاه آزادي استاندارد است و متأسفانه زمين‌هاي ديگر ما مناسب نيستند. همين، سرعت بازي را پايين مي‌آورد و باعث مي‌شود تيم‌ها بزنند زيرش و روي هوا بازي کنند. زمين‌هاي تمريني ما هم مناسب نيست. حالا کاري به خصوصي‌سازي و اين چيزها نداريم. ما اوليه‌ترين امکانات از جمله زمين اختصاصي، بليت‌فروشي و... را نداريم به خاطر همين است که نتوانسته‌ايم پيشرفتي کنيم.

*بعضي از کارشناس‌ها معتقدند تيم‌ملي ايران بايد جوانگرايي کند و به جام‌جهاني‌ برود. حتي به بازيکنان اميد ميدان بدهد.

اين بحث درست نيست. جام‌جهاني‌ ويترين فوتبال کشورهاست. همه مي‌آيند که فوتبال‌شان را عرضه دهند، آن‌وقت ما تيم اميدمان را بفرستيم تا زنگ تفريح کشورهاي ديگر شود؟ اتفاقاً ما بايد با تمام قدرت برويم.

*و ممکن است در دور اول حذف شويم.

اين ديگر واقعيت فوتبال ماست. بايد قبول کنيم.

*خيلي‌ها معتقدند تيم‌ملي ما بايد در يک‌سال باقي‌مانده با تيم‌هاي بزرگ بازي کند تا بتواند براي جام‌جهاني‌ آماده شود.

نمي‌توانيم يک‌ساله در فوتبال‌مان معجزه کنيم. مگر ما با برزيل بازي نکرديم؟ مگر با آلمان بازي نکرديم؟ مهم بازي کردن با آنها نيست. هيچ‌وقت با بازي با تيم‌هاي بزرگ مشکل فوتبال ما حل نمي‌شود بلکه بايد پروسه‌اي را پشت‌سر بگذاريم. مي‌خواهيم بدون سرمايه‌گذاري پيشرفت کنيم؟ ممکن نيست. بدون کار پايه بالا برويم؟ ممکن نيست. حالا با بهترين تيم‌هاي دنيا هم بازي کنيم، به جايي نخواهيم رسيد. از طرفي مگر فدراسيون ما پول دارد که 2 ميليون دلار براي بازي با برزيل بدهد؟ بهتر است فعلاً زياد درباره آينده حرف نزنيم و منتظر گروه‌بندي مسابقات باشيم.

*تيم‌ملي ايران 4 دوره به جام‌جهاني‌ رفته که سه دوره خارجي‌ها باعث اين صعود بوده‌اند ولي حالا شايعاتي هست. مثلاً مي‌گويند ممکن است کروش برود و يک مربي ايران بيايد. نظر شما درباره اين شايعات چيست؟

اين رويه درستي نيست. اشتباه بزرگي است که کروش را بردارند. او تيم‌ملي ايران را به جام‌جهاني‌ رسانده است. دو سال است که دارد با تيم‌ملي کار مي‌کند. روي بازيکنان شناخت پيدا کرده است. ما مسئول نيستيم ولي کار درستي نيست که به کروش دست بزنند.

*البته اين اتفاق قبلاً افتاده بود. مثلاً بر سر ايويچ...

به جرأت مي‌گويم اگر ايويچ در تيم‌ملي مانده بود، ما به مرحله دوم جام‌جهاني‌ صعود مي‌کرديم. يک بار با ايويچ همسفر بودم. 6 ماه مانده بود به جام جهاني. در هواپيما تمام تاکتيک‌هاي يوگسلاوي مقابل ما را گفت. حتي به من گفت يوگسلاوي تنها از يک راه مي‌تواند به ما گل بزند و آن هم کاشته‌هاي ميهايلوويچ است. همان اتفاق هم افتاد و از او گل خورديم. ما چنين مربي‌اي را از دست داديم، به همين راحتي. او براي تک‌تک لحظات بازي برنامه داشت. در همان تورنمنت هنگ‌کنگ قبل از جام جهاني، براي دقيقه به دقيقه بازي با نيجريه و شيلي برنامه داشت. من تا به حال چنين چيزي نديده بودم. برنامه بدنسازي او وحشتناک بود. در عمرم چنين چيزي نديده بودم. اينقدر درد داشتيم که سينه‌خيز مي‌رفتيم به اتاق‌مان و مي‌خوابيديم. فکر مي‌کنيد چطور ما جلوي يوگسلاوي 90 دقيقه دويديم؟ چطور جلوي آمريکا بازي کرديم. اميدوارم کاري که با ايويچ کرديم را با کروش نکنيم.

*کاش مثل قرعه‌کشي مقدماتي شما در قرعه‌کشي جام‌جهاني‌ هم باشيد و قرعه خوبي را برداريد!

(خنده) من خيلي اميدوارم اين دفعه در گروهي قرار بگيريم که بتوانيم از گروه‌مان صعود کنيم يا اگر صعود نکرديم، مردم دوباره خوشحال باشند. ببينيد، الان واليبال ايران صعود نکرده ولي مردم دارند لذت مي‌برند که تيم‌ملي اينقدر باقدرت بازي مي‌کند. ببينيد چطور روي تور دفاع مي‌کنند، چطور سرويس مي‌زنند. اين خيلي جالب است. مردم راضي‌اند. ما الان چند بازيکن در سطح کلاس جهاني داريم. بايد در فوتبال هم کار کنيم. ما الان زمان زيادي تا جام‌جهاني‌ نداريم و واقعاً 6 ماهه نمي‌شود چيزي را عوض کرد.

*مثلاً ما نمي‌توانيم مثل يونان يورو باشيم و قهرمان اروپا شويم؟

خب اين تيم با لايه‌هاي دفاعي کار کرد. ديديد که اتوره‌هاگل چه‌کار کرد با آن تيم ولي الان در فوتبال دنيا نمي‌شود اين‌طور بازي کرد. از سويي ما نمي‌توانيم ساختار تيم‌مان را در عرض 6، 7 ماه عوض کنيم. ساختار فوتبال، شخصيت فوتبال و... چيزهايي نيستند که به راحتي ساخته شوند. مثلاً برزيل هميشه برزيل است.

*ولي ما هم هميشه غير قابل پيش‌بيني هستيم.

دقيقاً. فوتبال ما با تمام دنيا و آسيا فرق دارد. مي‌رويم آلمان را مي‌بريم ولي در مقابل لائوس به مشکل مي‌خوريم. اين داستان‌ها را داريم ولي بعيد به نظر مي‌رسد در جام‌جهاني‌ بتوانيم اين‌طور کار کنيم.

بعد از صعود به جام‌جهاني‌ بود که برخي مي‌گفتند کروش با تفکر ما تيم‌ملي را به جام‌جهاني‌ برد.

يعني چه؟ منظورشان چه بود؟

*اينکه از تيم آنها مهره‌هاي بيشتري استفاده کرده‌اند. ولي مثلاً ما ديديم که روزنامه‌ها نقد کردند و نوشتند نوع تفکرات کروش با اغلب مربيان فرق دارد. مثلاً تصميمي که او درباره رحمتي و عقيلي گرفت، با تفکرات اغلب مربيان همخواني ندارد.

ببينيد، هر مربي‌اي براي خودش تفکرات يا تاکتيکي دارد. نظم و انضباط هم براي آنها مهم است. شايد هر مربي ايراني به جاي او بود رحمتي و عقيلي را برمي‌گرداند. اين هم از داستان‌هاي فوتبال ماست ولي به‌هر‌حال کروش به چيزهايي اعتقاد داشت و پايش ايستاد. ديديد که با همين تفکرات هم موفق شد و توانست تيم‌ملي را به جام جهاني ببرد. خيلي‌ها درصد موفقيت او را 30 درصد هم نمي‌دانستند و مي‌گفتند کار تمام است. مي‌گفتند حذف مي‌شويم ولي او نهايت امتياز را با ايران گرفت و توانست به عنوان تيم اول ايران را به جام‌جهاني‌ ببرد. هر مربي ديگري هم بود، قطعاً از بازيکنان استقلال استفاده مي‌کرد چون به‌هر‌حال از نظر روحي شرايط خوبي به خاطر قهرماني داشتند و همين‌طور در شرايط مسابقه بودند. به‌هر‌حال اين بازيکنان هم تأثيرگذار بودند.

*آيا شما موافق تصميم کروش درباره رحمتي و عقيلي بوديد؟

من که در جريان نبودم چه چيزي بين آنها گذشت ولي من به عنوان يک بازيکن معتقدم هميشه بايد به نظر مربي احترام گذاشت. خودم هميشه اين‌طور رفتار کرده‌ام. آقاي کروش هم اعتقاداتي داشت و موفق هم شد. رحمتي از گلرهاي خوب ماست. امسال هم براي استقلال کار کرد و اين تيم موفقيتش را مديون اوست. هادي عقيلي هم بازيکن خوبي است. من واقعاً نفهميدم چه مشکلي پيش آمد ولي بالاخره کروش سرمربي است و او تصميم گرفت و پاي اعتقاداتش هم ايستاد و موفق بود.

*بعد از تصميم کروش، علي دايي هم چنين تصميمي را درباره کريم انصاري‌فرد گرفت. اين در حالي است که معمولاً در ايران چنين اتفاقاتي نمي‌افتد.

خب مربي روي اعتقاداتش مي‌ايستد و با يکسري مسائل برخورد مي‌کند. شايد عده‌اي بگويند اين چيزها در کوتاه‌مدت درست نيست ولي شما در درازمدت خواهيد ديد که ديگر بازيکنان به خودشان اجازه نمي‌دهند هر کاري کنند. بازيکن حيطه دارد، وظيفه دارد و بايد طبق آن جلو برود. اين چيزي است که ما داريم در فوتبال حرفه‌اي مي‌بينيم. بازيکن فقط بازيکن است نه چيزي اضافه‌تر. اين رسم فوتبال دنياست. مثلاً اگر شما در بايرن باشي، نمي‌تواني به اولي هوينس بگويي که اين هتل را بگير، اين بازي تدارکاتي را بگذار، اينجا تمرين نکنيم و... اصلاً به بازيکن اين چيزها ربطي ندارد. در باور کسي هم نمي‌گنجد که بازيکن به خودش اجازه بدهد از اين کارها کند. بازيکن فقط وظيفه دارد تمرين و بعد بازي کند. باشگاه هم هرچه بگويد، بايد گوش دهد. بالاخره بايد از يک‌جايي در ايران هم استارت اين کار زده شود. بازيکنان ايراني بايد بدانند که فقط بازيکن هستند نه چيز اضافه‌تري.

*مثلاً درباره انصاري‌فرد بحث زياد است. او قرارداد بالايي بسته و حالا نيز پول زيادي طلب کرده است. اول از همه اين وسط شما چه کسي را مقصر مي‌دانيد؟

من يک سؤال دارم. آيا بازيکن پول زوري از باشگاه مي‌گيرد؟ زوري که نيست. پول مي‌دهند و او مي‌گيرد. من فکر نکنم بازيکني اينقدر زور داشته باشد که به باشگاه بگويد فلان قدر مي‌خواهم همين الان بده. رئيس يا مدير باشگاه است که مي‌گويد مي‌دهيم يا نمي‌دهيم، خداحافظ.

*شما موافق اين برخوردها هستيد؟

بالاخره بايد برخورد جدي صورت بگيرد ولي من دوباره تأکيد مي‌کنم مگر بازيکن مي‌تواند زوري از باشگاه پول بگيرد؟ باشگاه بگويد نمي‌دهيم. اگر هم داد که هيچ. در اين ماجرا شايد بازيکنان مقصر باشند ولي به نظر من مقصر اصلي باشگاه‌ها هستند. بازيکن مي‌گويد دو ميليارد مي‌خواهم وقتي هيچ باشگاهي به او ندهد، قطعاً رقمش را پايين مي‌آورد ولي کلاً حرف من در اين ماجرا چيز ديگري است. من معتقدم بازيکن بايد حد و حدود خود را بداند و بداند که اجازه دخالت در کاري را ندارد.

*چيزهايي که شما مي‌گوييد قاعده فوتبال اروپاست ولي اينجا ايران است. اينجا حتي مدير فلان کارخانه هم وسط مي‌‌آيد و شبانه يک ميليارد به حساب بازيکن مي‌ريزد!

ببينيد در اروپا که رقم مشخص است. اگر بازيکن تقاضاي نامعقول کرد، رد مي‌شود. بازيکن يک ميليون دلاري نمي‌تواند بگويد 5 ميليون دلار مي‌خواهم. اصلاً مدير برنامه‌هاي او به خودش اجازه نمي‌دهد اين پيشنهاد را بدهد. در اروپا بودجه مشخص است. در همين آلمان، شما بايد اول فصل به فدراسيون بگويي چقدر بودجه داري. اگر باشگاه بودجه درست و دقيق نداشت، اصلاً نمي‌تواند در ليگ حاضر شود. داشته‌ايم که بارها باشگاه را از دسته دو به دسته پنج انداخته‌اند. باشگاه مثلاً 100 ميليون يورو بودجه دارد. بايد 25 بازيکن بگيرد و پاداش‌ها، اردو‌ها و همه بازي‌ها را فيکس کند. وقتي همه چيز خوب باشد، فدراسيون هم يک مهر روي کاغذ مي‌زند و مي‌گويد اين ليسانس شما براي حضور در رقابت‌ها. اينطوري نيست که شما هر روز چک بکشي و به کميته انضابطي بروي! اصلاً اين چک‌ها در فوتبال ما داستاني است! من امروز خواندم که نوشته بودند قرارداد باشگاه‌هاي بدهکار ثبت نمي‌شود. اين يعني چه؟ در آلمان باشگاه 29 ماه با بازيکن تسويه کرده است. اصلاً غير‌طبيعي است که حقوق به آن‌ور ماه بيفتد. من در هامبورگ وقتي تيم رده دوم بود يا هجدهم، سر موعد حقوقم را مي‌گرفتم. همه بازيکنان هم همين‌طور. در آلمان بايد بودجه‌ات را اعلام کني و اصلاً از اين خبرها نيست که چک شخصي به بازيکن بدهند.

*يا ماشين بدهند و ميلگرد!

حالا... اين چيزها براي مديريت کوتاه‌مدت است. از سويي ما داريم درباره فوتبال ايران حرف مي‌زنيم ديگر!

*الان خيلي‌ها ايراد مي‌گيرند که چرا بازيکنان سوار ماشين‌هاي مدل بالا مي‌شوند.

اين ايرادي ندارد. ببين در اروپا هم اگر شما خوب باشي، ماشين خوب سوار مي‌شوي. اگر بهتر شوي، ماشين بهتر و خانه بهتر خواهي داشت. اين چيزها عادي است.

*بحث اين است که بازيکنان ايراني اغلب کيفيت بالايي ندارند.

ببينيد بحث درباره کيفيت بازيکنان را بايد به کارشناس‌ها سپرد. ولي شما از کجا مي‌دانيد؟ شايد يک بازيکن تمام زندگي‌‌اش را داده و يک پورشه خريده است. شايد بازيکني هم باشد که تمام سرمايه‌‌اش را در کار گذاشته و با پرايد مي‌رود و مي‌‌آيد. وقتي بازيکن توانسته به پرسپوليس برسد، حتماً کارهايي کرده است. هر کسي نمي‌تواند به اين باشگاه بيايد. واقعيتي هم که وجود دارد اين است که الان اين‌ها فوتباليست‌هاي ما هستند. بايد تلاش کنيم تا در فوتبال‌مان تغيير ايجاد کنيم.

***

پرسپوليس فصل جديد را چطور مي‌بينيد؟

در تيم تغييرات زياد نشده است. چند بازيکن جابه‌جا شده‌اند. اسکلت تيم، همان اسکلت قبلي است. تيم هم قرار است هفت، هشت بازي در تهران انجام بدهد و اين خوب است. البته از سويي مي‌تواند معضل هم باشد. اميدوارم پرسپوليس بتواند خوب نتيجه بگيرد و هواداران نيز از همان هفته اول کنار تيم باشند و حمايت لازم را انجام دهند.

*مشکل ژوزه براي دايي پيش نيايد.

قابل پيش‌بيني نيست. اول بايد ليگ شروع شود.

اخيراً يک کارشناس در تلويزيون گفته بود امثال مهدوي‌کيا و هاشميان تجربه مربيگري ندارند. آيا اين حرف درست است؟ به ويژه اينکه شما با مربيان بزرگي کار کرده‌‌ايد.

احتمالاً درباره ميزان تجربه مربيگري گفته‌اند وگرنه همين وحيد هاشميان 365 روز سال تيم را تمرين مي‌دهد بدون اينکه يک روز تمرينات شبيه به هم باشد. او بالاي 10 سال در فوتبال آلمان کار کرده و با مربيان مختلفي برخورد داشته است. او کار مربيان زيادي را ديده و به اندازه کافي باتجربه است. روي نيمکت نشسته و ديده که مربي در سخت‌ترين لحظات چطور تصميم گرفته است. اين تجربه نيست؟

خيلي‌ها مي‌گويند امثال مهدوي‌کيا، هاشميان و نکونام آينده مربيگري ايران هستند و حداقل با آنها مي‌توانيم فوتبال پاکي داشته باشيم!

من اگر به اين بحث ورود کردم، قطعاً دوست دارم اين اتفاق‌ها بيفتد. ما هم بايد از جايي شروع کنيم تا به قول معروف فوتبال‌مان بتواند سر و سامان بگيرد. به‌هر‌حال ما بازيکنان تأثيرگذاري در فوتبال‌مان داشته‌ايم که مي‌توانند الان هم در فوتبال تأثير بگذارند. بايد ميدان برايشان باز شود. همين امثال هاشميان بايد بيايند و تيم بگيرند و کارشان را عرضه دهند تا همه بفهمند تفاوت‌شان چيست.

چرا شما مثل هاشميان براي مربيگري به آلمان نرفتيد؟

خب وحيد از من جلوتر است. در دوراني که بازي مي‌کرد مدارکش را گرفت. به‌هر‌حال مجرد بود و دغدغه کمتري نسبت به من داشت. از سويي شما وقتي مدرک مي‌گيري، بايد شروع کني به کار کردن. وحيد هم بايد يک‌سال در ليگ‌هاي پايين کار کند. آنجا قانون دارد ولي من هم در نظر دارم مدارکم را بگيرم. اميدوارم همين امسال استارتش را بزنم.

صحبت‌هايي هم با هامبورگ داشتيد، درست است؟

بله، آنها با من صحبت کردند و مشتاقند که همکاري کنيم. من با مدير اصلي هامبورگ هم حرف زدم. در سفر آخر حرف زديم و گفتند دوست داريم به تيم پايه بيايي و کار کني.

موضوع رفتن کريمي از پرسپوليس، همچنان براي طرفداران اين تيم مهم است.

خب بعضي وقت‌ها اتفاقاتي مي‌افتد که نمي‌تواني پيش‌بيني کني. الان ستاره در فوتبال ايران کم است و مي‌بينيد که هنوز مجيدي و علي کريمي به عنوان ته‌مانده‌هاي نسل 98 همچنان ستاره فوتبال ايران هستند. الان مثل اينها ما در فوتبال نداريم و بحث همين تقويت پايه‌هاست. مثل کريمي نداريم که در 20 سالگي هشت نفر را دريبل کند يا شم گلزني مجيدي را داشته باشد. مهاجمي مثل هاشميان هم نداريم. وقتي کريمي در اين سن و سال بازي مي‌کند و مي‌درخشد، مردم دوستش دارند و به خاطر همين به استاديوم مي‌روند. طبيعي بود که مردم دوست داشته باشند او بماند ولي بالاخره بعد از بازي با سپاهان، به خاطر فشاري که بود تصميمي گرفت. به نظر من تصميم او احساسي بود و همان موقع هم گفتم که زود است و علي مي‌تواند بازي کند. باشگاه پرسپوليس روي اين حرف او جدي فکر کرد.

آيا مي‌توان به علي دايي ايراد گرفت؟

کسي نمي‌تواند ايراد بگيرد. نه مي‌توانيم از کريمي خرده بگيريم و نه از علي دايي. دايي هم شايد روي او حساب باز نکرده و تاکتيکش شکل ديگري است.

مسئله اين است که جدايي کريمي از پرسپوليس به شکل بدي اتفاق افتاد. رويانيان حرف زد و کريمي هم چيزهايي در مطبوعات گفت که برازنده باشگاه نبود.

به نظر من مطرح کردن اين حرف‌ها در رسانه‌ها اشتباه است و درست نيست. مدير و بازيکن جايگاه خود را دارند. اشتباه از هر طرفي که بوده، نبايد اين اتفاق‌ها مي‌افتاد. در فوتبال دنيا اين چيزها را اصلاً نمي‌بينيم و به ندرت پيش مي‌‌آيد. اين رفتارها خوشايند نيست که براي باشگاه بزرگي مثل پرسپوليس بيفتد.

شما خيلي مظلومانه از پرسپوليس رفتيد، قبول داريد؟ مردم هنوز هم درباره‌‌اش حرف مي‌زنند.

اتفاقي بود که تمام شد ديگر. مي‌دانم خيلي‌ها درباره‌‌اش حرف مي‌زنند، شايد به خاطر اين بود که فکر مي‌کردند پرسپوليس قطعاً برنده مي‌شود.

يحيي گل‌محمدي را بخشيديد؟

آره، ما با هم هيچ مشکلي نداريم. ما رفاقت خوبي داشتيم و اتفاقاتي افتاد که يک مقدار اين مسائل را به وجود آورد. اگر پرسپوليس مي‌برد اين چيزها مطرح نمي‌شد. کسي هم پيش‌بيني نمي‌کرد پرسپوليس ببازد ولي خب اتفاقي بود که افتاد.

بعد از بازي فينال با اينکه خوش درخشيديد بحث‌هايي مطرح شد. اينکه اگر مهدوي‌کيا را به زمين نمي‌فرستادند و يک دفاع به زمين مي‌رفت، پرسپوليس نمي‌باخت!

ابتدا قرار شد که پيش از شروع بازي دو تيم به زمين بيايند، من چند دقيقه بازي کنم و نمادين بروم ولي بعد گفتند قانون عوض شده و اجازه نمي‌دهد. بعد گفتند در پنج دقيقه اول بازي به ميدان بروم که باشگاه گفت نه، شور و هيجان طرفداران گرفته مي‌شود و اين به ضرر ماست. بعد گفتند در ليست 18 نفره باشد و اگر مربي تکليف دانست از اول بازي کند و يا در ادامه به ميدان برود. باز گفتند بهتر است در پنج دقيقه آخر به ميدان برود و خلاصه اين حرف‌ها بود. يعني چنين پيش‌زمينه‌اي ايجاد شد. در اواخر بازي بود که من خودم به گل‌محمدي گفتم يحيي جان اصلاً فکر بازي کردن من نباش. از هر کس که دوست داري استفاده کن. حتي 90 دقيقه هم تمام شد اين را گفتم. گفتم اگر تيم جلو افتاد هر تعويضي که دوست داري انجام بده. اين صحبت‌هايي بود که من انجام دادم ولي حالا انگار خود يحيي دوست نداشت به خاطر بحث‌هاي ماه‌هاي گذشته اتفاق ديگري بيفتد و اواخر بازي من را به زمين فرستاد.

شما به زمين نمي‌رفتيد چه مي‌شد؟

نمي‌شود پيش‌بيني کرد. شايد يک دفاع مي‌آورديم هم مي‌باختيم. شايد هم من نبودم مي‌برديم. نمي‌دانم، قابل پيش‌بيني نيست.

تقصير شما بود که پرسپوليس باخت؟! اين حرف‌ها نيست، عده‌اي چنين ادعايي دارند.

اگر جريان بازي را ببينيد، متوجه مي‌شويد که سپاهان‌ برتر بود. چرا از واقعيت فرار مي‌کنيم. اين تيم در 120 دقيقه ‌برتر از پرسپوليس بازي کرد ولي اگر بعد از اينکه 2 بر يک جلو افتاديم، ضربه سر بنگر به جاي تير دروازه به گل مي‌رفت، 3 بر يک بازي را قطعاً مي‌برديم و اصلاً تمام مي‌شد. از طرفي الان همه چيز گذشته و تمام شده است.

البته خيلي‌ها بعد از بازي مي‌گفتند مهدوي‌کيا زياد گرم کرد و نزديک بود بسوزد! شايد بازيکني جاي شما بود بعد از آن همه گرم کردن، لباس مي‌پوشيد و حتي به رختکن مي‌رفت.

پرسپوليس است ديگر، آدم‌ها به خاطرش مي‌ايستند. من خيلي چيزها را در اين تيم تحمل کردم چون عاشقش بودم و هستم.

حتي خود هادي مهدوي‌کيا هم بعد از بازي در ورزشگاه نايستاد و مي‌گفت مهدي در اين شرايط خداحافظي نمي‌کند. به پيشکسوت‌هاي پرسپوليس هم مي‌گفت بروند ولي تو تصميمت را گرفته بودي.

تصميمي بود که يک‌ سال قبل گرفته بودم. هميشه عادت دارم سر حرفم بايستم و ايستادم.

بعد از آن اتفاقات با يحيي گل‌محمدي حرف زدي؟

نه، هيچ صحبتي از آن موقع تا به حال با هم نداشته‌ايم.

حتي شيريني هم نايستاد که با شما يک دوري در ورزشگاه بزند.

در آن شرايط همه ناراحت بودند. تماشاچي رفته بود. همه به هم ريخته بودند. در طول فصل فشار زيادي روي تيم بود و انتظار داشتند مقابل سپاهان برنده شويم و جام را بگيريم. فکر مي‌کرديم برنده‌ايم ولي اتفاق نيفتاد و طبيعي بود که همه بعد از بازي ناراحت باشند.

خيلي تراژيک بود. البته خداحافظي کريمي هم همين‌طور.

علي هم فشار زيادي رويش بود و احساسي تصميم گرفت.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها