به گزارش 598 به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در این دلنوشته آمده است:
«سلام برادرم، خدا قوت، خستهنباشید نمیگویم چرا که تو خستگی را خسته کردهای، نه، باید گفت تو خستگی را شرمنده کردهای.
برادرم رییسجمهور مظلوم بدان که تاریخ درباره تو قضاوت خواهد کرد نه، این خداوند متعال است که درباره همه ما و درباره تاریخ قضاوت میکند.
اگر بر شهید بهشتی با واژه سرمایهدار بودن و مستبد بودن و بر شهید رجایی با برچسب بیسوادی تاختند، اما بر تو بدترین توهینها و تخریبها روا داشتند و تو را بزرگترین خطر از صدر اسلام تاکنون دانستند.
خواستم بگویم که تو غریبانه آمدی ولی نخواهم گفت که غریبانه رفتی چرا که غریبتر و مظلومتر از تو، غربت حق و عدالت است و غریبتر آرمانها و اهداف و ارزشهایی است که تو به خاطر آنها شهید تهمت شدی.
غریبتر از تو، قصه غربت رسول خداست که سالها با جاهلیت و نفاق مواجه بود در حالیکه رسول خدا بهانه خلقت بوده و هست.
غریبتر از تو، قصه علی، قصه چاه و سینه پردرد و آه و حرف و قصه حنجر کین و محراب و فرق شکافته است ولی او ادامه رسول خداست.
غریبتر از تو، قصه تنهایی حسن و زهر کین و تیر زهرآگین است اما او اهل کسا است.
غریبتر از تو، قصه امابیها و پهلوی شکسته و بازوی کبود است اما او حجت خدا بر اولیا و خیرنساءالعالمین است.
غریبتر از تو، قصه حسین و شمشیرهای عریان و آخته، سنگ و تیر، گودال، قتلگاه و لب تشنه و سر بریده است اما او خط سرخ شهادت است.
اما از همه غریبتر قصه فراق امام عصر است که هزار و اندی سال است که خانهنشین شده و ما چه خوشباورانه در این بازار مکارانه دنیای زر، زور و تزویر در انتظار اوییم حال آنکه او منتظر ماست. یار و یاوری از جنس همه حقطلبان، عدالتجویان و همه مظلومان و مستعضفان عالم میخواهد پس باید تلاش کرد و چهره از این غربت برگرفت و به این انتظار پایان داد که پایان این انتظار پایان همه زشتیهاست.
پس برادرم غمگین مباش و اندوه به دل راه مده و دل را به خدا بسپار. آمدهایم و آمادهایم تا این عصر به طلاییترین دوران تاریخ مبدل شود. الیس الصبح بقریب.»
پروین احمدینژاد در انتها سوره والعصر را قرائت کرد.