کد خبر: ۱۴۸۶۶
زمان انتشار: ۱۶:۵۱     ۰۶ تير ۱۳۹۰
پاسخ به شبهه ی ولایت تکوینی ولی فقیه
کیوان عزتی نوشت :


پاسخ به شبهه ی ولایت تکوینی ولی فقیه


مقدمه :

دوست عزیزی بنام « م . ش » ذیل یکی از مطالب وبلاگ پیرامون مسأله ی ولایت فقیه به طور خصوصی سؤالی را مطرح کرده اند که به دلیل مطرح بودن این شبهه ، بهتر دیدم پاسخ را در یک پست مستقل و به طور علنی مطرح کنم تا تمام خوانندگان وبلاگ از آن استفاده ببرند. این شما و این شبهه و پاسخ آن :

شبهه :

اگر ولی فقیه جانشین پیامبر است ، پس معجزاتی را که رسول الله داشته اند مانند علم غیب ، شفا دادن مریض ، زنده کردن مرده و ... و از همه مهم تر بدون رفتن به مکتب باید عالم به همه امور باشد .
آیا ولی فقیه مثل « امام خمینی » و « امام خامنه ای » همین طور هستند ؟

پاسخ شبهه :

ولایت‌ به‌ دو دسته ی : « ولایت‌ تکوینی‌ » و « ولایت تشریعی‌ » تقسیم‌ می‌شود.

« ولایت‌ تکوینی‌ » به‌ معنای‌ تصرف‌ در عالم وجود ، موجودات‌ و امورتکوینی‌ است. روشن‌ است‌ که چنین‌ ولایتی‌ از آنِ‌ خداست. اوست‌ که‌ همه‌ ی موجودات ، تحت‌ اراده‌ و قدرتش‌ قراردارند. اصل‌ پیدایش ، تغییرات‌ و بقای‌ همه‌ موجودات‌ به‌ دست‌ خداست ؛ از این‌ رو او ولایت‌ تکوینی‌ بر همه‌ چیز دارد. خدای‌ متعال‌ مرتبه‌ای‌ از این‌ ولایت‌ را به‌ برخی‌ از بندگانش‌ اعطا می‌کند كه به واسطه ی آن مى توانند دخل و تصرّفاتى در موجودات عالم انجام دهند. معجزات و كراماتى كه از انبياء و اولياى الهى صادر مى شود از همين باب است. به اعتقاد ما شيعيان ، وسيع ترين حدّ ولايت تكوينى در ميان بندگان ، به پيامبر اسلام و امامان معصوم بعد از آن حضرت داده شده است. به هر حال در بحث ولايت فقيه صحبت از تصرّف در نظام خلقت و قانون مندى هاى مربوط به طبيعت نيست ؛ گر چه ممكن است احياناً فقيهى از چنين ويژگى نيز برخوردار بوده داراى كراماتى باشد. لذا آنچه‌ در ولایت‌ فقیه‌ مطرح‌ است ، به هیچ وجه مسأله ی ولایت‌ تکوینی‌ نیست و نباید از ولی فقیه انتظار معجزه داشت ، آن گونه که پرسش کننده ی محترم گمان کرده است.

اما مسأله اى كه در ارتباط با اداره ی امور جامعه ، هم براى پيامبر و امام معصوم و هم براى فقيه وجود دارد بحث « ولايت تشريعى » آنهاست ؛ يعنى همان چيزى كه در آياتى از قبيل : « اَلنَبِىُّ اَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ » و در رواياتى از قبيل : « مَنْ كُنْتُ مُولاَهُ فَهَذَا علىٌ مَوْلاَهُ » به آن اشاره شده است. ولايت تشريعى يعنى ولايت قانونى ؛ يعنى اين كه فردى بتواند و حق داشته باشد از طريق جعل و وضع قوانين و اجراى آنها در زندگى مردم و افراد جامعه تصرّف كند و ديگران ملزم به تسليم در برابر او و رعايت آنها باشند. معناى « النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم » اين است كه تصميمى را كه پيامبر براى يك فرد مسلمان يا جامعه ی اسلامى مى‌گيرد لازم الاجراست و بر تصميمى كه خود آنها درباره مسائل فردى و شخصى خودشان گرفته باشند مقدّم است و اولويّت دارد. به عبارت ديگر ، جامعه احتياج به يك نقطه ی قدرتى دارد كه در مسائل اجتماعى اين قدرت و حق را داشته باشد كه حرف آخر را بزند ؛ در اين آيه خداوند اين نقطه ی مركزى قدرت را كه در رأس هرم قدرت قرار دارد مشخّص نموده است. بنابراين ، ولايت فقيه به معناى حقّ تصرّف و حقّ تشريع و قانون گذارى و تصميم گيرى و اجرايى است كه در مورد اداره ی امور جامعه و مسائل اجتماعى براى فقيه قائل مى شويم و از اين نظر او را بر ديگران مقدّم مى دانيم و از آن جا كه حقّ و تكليف با يكديگر ملازم و هم آغوشند ، وقتى چنين حقّى را براى فقيه اثبات مى كنيم ديگران ملزم و مكلّف به رعايت اين حق و اطاعت از تصميم ها و دستورات و قوانين او هستند. اين ، حقيقتِ معناى ولايت فقيه است كه در فرهنگ ما جا افتاده و تا اين اواخر هم شبهه اى در مورد آن وجود نداشته و مرد و زن ، پيرو جوان ، روستايى و شهرى ، همه و همه آن را مى دانسته اند و قبول داشته اند. شواهد متعدّدى هم در اين باره وجود دارد كه يكى از معروف ترين آنها قضيه ی تنباكو و حكم مرحوم ميرزاى شيرازى است. همه شيعيانى كه در آن زمان زندگى مى كردند چون اعتقادشان بر اين بود كه علما و مجتهدين جانشين امام زمان عليه السلام هستند و اگر جانشين امام چيزى بگويد اطاعت آن لازم است ، وقتى كه مرحوم ميرزاى شيرازى فرمود « اليوم استعمال تنباكو حرام و مخالفت با امام زمان عليه السلام است » همه قليان ها را زدند و شكستند. و حتّى همسر ناصر الدين شاه نيز قليان را از دست او گرفت و انداخت و شكست و به ذهن هيچ كس نيامد كه چطور شد؟ تا ديروز كه استعمال تنباكو حلال بود و اشكالى نداشت ؛ مگر حلال و حرام خدا هم عوض مى‌شود و... بلكه همه ، حتّى علما و مراجع و كسانى كه خودشان صاحب فتوا بودند خود را ملزم به رعايت اين حكم ميرزاى شيرازى دانستند.

در طول‌ تاریخِ‌ تشیع‌ هیچ‌ فقیهی‌ یافت‌ نمی‌شود که‌ بگوید فقیه‌ هیچ‌ ولایتی‌ ندارد. آنچه‌ تا حدودی‌ مورد اختلاف‌ فقهاست ، مراتب‌ و درجات‌ این‌ ولایت‌ است. / والسلام


تذکر ضروری : در تنظیم پاسخ این سؤال از افادات حضرت علامه مصباح یزدی استفاده شده است.


بجای پی نوشت : سلسله دروس اخلاق آیت الله قرهی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها