به گزارش 598، خبرگزاری فارس به نقل از شبکه لبنانی المنار، تحقیقات به عمل آمده درباره انفجار تروریستی منطقه «بئر العبد» در حومه جنوبی بیرورت چه عامل این جنایت خود داوطلبانه خود را معرفی کند یا محققان طی تحقیقات خود به آن برسند، به نتایج آشکار و روشنی خواهد رسید. اگرچه با توجه به شرایط حاکم بر لبنان شرط عقل این است که پیش از وارد آوردن هرگونه اتهامی به هر طرفی منتظر نتایج تحقیقات باقی ماند.
این فرضیهای بسیار صحیح و درست است که نباید پیش از اطمینان اتهاماتی را به طرفی وارد کرد، چون یکی از اهداف این انفجار وارد آوردن اتهامات بیپایه و اساس طرفهای لبنانی به یکدیگر است تا دشمنان پس از آن به بررسی اوضاع جاری در عرصه سیاسی لبنان بپردازند و چون فرصت را مهیا دیدند، دست به جنایتهای دیگری در مناطق دیگر بزنند و عرصه سیاسی لبنان را به رویارویی مستقیم و آشکار طرفهای مخالف مقابل یکدیگر با بمب و خودروهای بمبگذاری شده سوق دهند.
آیا این بدین معناست که دیگر نباید در اینباره سخن گفت
بدون تردید خیر، چون منطق امور و دادهها و برآوردهای سیاسی و امنیتی و محاسبات صورت گرفته همه ما را به این نتیجه رهنمون کردند که «یکی از طرفهایی که هویت آن برای ما چندان هم ناشناخته نیست، شروع به اجرای مجموعه و سلسله جنایاتی در لبنان کرده است و در این میان مناطق تحت نفوذ و کنترل سیاسی و مردمی و نظامی و امنیتی حزب الله هدف مستقیم این عملیاتهای جنایت آمیز خواهد بود. اگرچه این پیش بینی نمیتواند، به طور کامل سناریو نهایی و پایانی این موج جنون آمیز را ترسیم کند، اما آشکارا میتوان گفت که سناریویی در لبنان درحال پیاده شدن است که نمونه آن را روز گذشته در منطقه «بئر العبد» مشاهده کردیم.
این تنها برآورد و پیش بینی مقاومت نیست، بلکه موضوعی است که بسیاری دیگر از طرفهای فعال در عرصه سیاسی لبنان بر آن اتفاق نظر دارند و طرفهایی که به چنین اقدامات جنون آمیزی اعتراض نمیکنند، این اقدامات را مجازاتی برای حزب الله چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی میدانند.
این موضوعی است که حزب الله آن را نیز پیش بینی کرده بود و به همین دلیل از دو ماه پیش اقدام به انجام سلسله اقدامات و اتخاذ مجموعه تدابیر نه چندان آشکار و عیان گرفته بود که در گشتها و بازرسیهای روزانه در بسیاری از مناطق تحت نفوذ خود از جمله مناطق گرفته در حومه بیروت و اقدامات پیشگیرانه برای مقابله با اجرای چنین عملیاتهایی یا کاستن از خسارات آنها نمود پیدا میکرد، اما هر انسان عاقل و منطقی به خوبی در مییابد که هیچ طرفی نمیتواند، به طور کامل مانع وقوع چنین عملیاتهایی شود.
سوال این است که چرا؟
یک: حزب الله هیچگاه از پرداخت بهای سنگین به خاطر موضع گیریش در قبال بحران سوریه شانه خالی نکرده و به خوبی میداند که به خاطر این موضع گیری بهای سنگینی را پرداخت خواهد کرد. این موضوعی است که «سید حسن نصر الله»، دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی اخیر خود نیز به آن اشاره و تاکید کرد که حزب الله در محاسبات خود برخی واکنشها به خاطر نقش نظامی و مستقیم این حزب در سوریه و نقش مرکزی و اصلی آن در محور مقاومت و مقابله با بازگشت تسلط آمریکاییها بر لبنان را مد نظر دارد و سرانجام اینکه حزب الله به خوبی میدانست که طرفهای عربی و بین المللی و حتی لبنانی چه از لحاظ اطلاعاتی و چه از لحاظ تکنیکی و تجهیزات و نیروهای انسانی اقداماتی از این دست را حمایت خواهد کرد و هنگامیکه اجرای عملیاتهای جنایت بار علیه حزب الله به مزایده گذاشته شود، مشتریها و داوطلبانهها برای اجرای آن بسیارند و در راس طرفهایی که خواهان اقدام علیه حزب الله هستند، «اسرائیل» در راس خواهد بود تا دست یاری و کمک خود را به سمت هر طرفی دراز کند که خواهان ضربه زدن به حزب الله است، به ویژه اینکه در این اقدام هدف ضربه زدن به مقاومت است.
اگر برخی بیانیههای صادره در محکومیت و انتقاد از این اقدام از سوی این طرف یا آن طرف را به کناری نهمیم و در واکنشهای واقعی تامل و دقت کنیم، در مییابیم که گروهی در لبنان در حال همکاری با دشمنان مقاومت جهت تعرض و تعدی علیه آن است و به نظر میرسد که جنون و دیوانگی این گروه حد و مرزی نمیشناسد، چون برای مجازات مقاومت پیکره آن را هدف نمیگیرد، بلکه مردم بیپناه و بیگناه آن را هدف قرار میدهد.
مقدمه سازی برای اجرای جنایت
این گروه ساده لوحانه بر این باور است، وقتی نمیتوان به پیکره حزب و یا مقاومت به طور مستقیم نمیتوان ضربه زد یا وقتی نمیتوان به صورت مستقیم با حزب و مقاومت رو در رو شد، چرا نباید به نیرنگ و فریب و بازیهای دیوانهوار از طریق موارد زیر روی نیاورد:
یک: روی آوردن به افزایش و تشدید گفتمان فتنه انگیزانه علیه حزب و القا کردن این امر که حزب منبع خطر علیه حامیان خویش و تمام لبنانیهاست و القای دروغهای بسیار بزرگتر با هدف ضربه زدن به سلاح مقاومت و اینکه این سلاح به سمت مردم لبنان و نه دشمنان آن نشانه گرفته شده و تلاش برای تبیین حزب به عنوان طرفی تروریستی و مسئول تمام عملیاتهای تروری که در کشور صورت گرفته تا به این حد که حزب به عنوان طرفی دشمن علیه میهن بیان شود که درصدد تسلیم کشور به اشغالگران و غصب حقوق و آزادیهای مردم است.
دو: همراه کردن این حملات در پوششهای بیسابقه مذهبی و دینی که هدف آن از بین بردن هرگونه ارتباط و همکاری اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و شخصی میان اهل تسنن و شیعیان لبنان است و در این تردید نیست که چنین افرادی برای تحقق اهداف خود از هیچ امری فرو گذاری نمیکنند، از مساجد و موسسات و نهادهای مذهبی گرفته تا موسسات و نهادهای حکومتی و دولتی و رسانههای ارتباط جمعی و مراکز و نهادهای مردمی و دامن زدن به اختلافات موجود بین دو گروه تا سرحد تهیه فهرستها و لیستهایی از نام بازرگانان و تجاری برای تحریم و قطع رابطه با آنها تنها به این دلیل که شیعی هستند.
سه: کمک خواستن از طرفهای خارجی برای گرفتن کمک جهت ضربه زدن به حزب و مقاومت. پس از خیانت سال 2006 این گروه، عناصر آن از روی آوردن به هر طرف خارجی برای کمک به آنها جهت تحقق اهداف مورد نظرش علیه حزب و مقاومت دریغ نکرد و هم اکنون حمایت غرب و اسرائیل و تمام گروههای جهادی – تکفیری و گروههای تروریستی مسلح و دست داشتن این گروه در بازی فراهم کردن شرایط برای برهم زدن اوضاع و متشنج کردن فضای کشورهای و منطقه به امری عادی تبدیل شده است. به همین دلیل عجیب نیست، اگر این گروه پا را از این هم فراتر نهد و تبدیل به مزدوری برای دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی برخی طرفهای خارجی تبدیل شود و هرآنچه در این ارتباط درباره آنها گفته شود، مهم نیست، چون آنچه مهم است، مجازات مقاومت و مردمان آن در هر نقطه از کره خاکی است.
پوشش جنایت
از تمام آنچه گذشت، آنچه وحشتناکتر است، سبقت گرفتن طرفها و نیروهای دشمن مقاومت جهت توجیه این جرم و جنایت است و همانگونه که آنها از توجیه مسئولیت جرمها و جنایتهای پیشین به وقوع پیوسته در صیدا و جنوب و ارتش لبنان به حزب و مقاومت واهمه نداشتند، هم اکنون از هرگونه توجیهی برای اقدام جنایت بار روز گذشته و عاملان آن نیز کوتاهی نمیکنند و تلاش میکنند، این امر را القا کنند، حزب تا زمانیکه بنابر خواستههای منطقهای و لبنانی از مواضع خود عقب نشینی و در آنها تجدید نظر نکند، باید چنین تاوانی را پرداخت کند.
آنچه مهم مینماید، اینکه طرف لبنانی این گروه تمام مسئولیتهای خود را از یاد برده و هدف سابق خود را که در به قدرت رسیدن در عرصه لبنان بوده به فراموشی سپرده و هم اکنون تمام هم و غم این گروه تامین منافع و اهداف مورد نظر طرفهای خارجی در لبنان است و این موجب میشود تا لبنان به لبههای پرتگاه بزرگتر و خطرناکتری سوق پیدا کند.
تجربه و بازدارندگی
در این شرایط بد نیست، نگاهی به گذشته و روز 8 مارس 1985 داشت که در آن روز نیز انفجار بزرگی در خیابان اصلی «بئر العبد» روی داد. این عملیات تروریستی قصد داشت، علامه «سید محمد حسین فضل الله» را هدف قرار دهد، اما اهالی منطقه را هدف قرار داد تا در جریان آن 90 نفر به شهادت برسند و پس از مدتی از انجام تحقیقات مشخص شد که عاملان جنایت چه کسانی هستند. آنها گروهی از لبنانیهای در ارتباط مستقیم با سازمان سیا بودند و سالها بعد بخش دیگری از حقایق این امر در کتاب «باب ودوارد»، روزنامه نگار و پژوهشگر معروف آمریکایی که افشا کننده رسوایی «واتر گیت» بود، مشخص شد که در آن بسیاری از اسرار سازمان سیا طی دوره ریاست «ویلیام کیسی» بر این سازمان طی سالهای 1981 تا 1987 را افشا و بخشی از این افشا گریها با کشتار بئر العبد ارتباط پیدا میکرد.
این روزنامه نگار آمریکایی افشا میکند که سازمان سیا برای اجرای این عملیات در آن دوره مزدورانی از عربستان سعودی به کمک «ملک فهد»، پادشاه سابق این کشور را به خدمت گرفت و حلقه ارتباطی در این جنایت بین سازمان سیا و عربستان سعودی کسی جز «بندر بن سلطان»، رئیس کنونی سازمان اطلاعات و امنیت عربستان و سفیر وقت عربستان سعودی در واشنگتن نبود که 3 میلیون دلار را به یکی از حسابهای محرمانه در بانکهای سوئیس برای اجرای این عملیات و پس از توافق دو طرف آمریکایی و سعودی برسر اجرای آن واریز کرد و هنگامیکه ترور شیخ فضل الله با شکست مواجه شد، بندر بن سلطان «زخم معده» گرفت.
روز گذشته سهشنبه جنایت جدیدی در بئر العبد روی داد که تنها دهها متر با جنایتی که 28 سال قبل به اجرا گذاشته بود، فاصله داشت. حزب الله دشمنان خود را عادت داده که حزب از ارتکاب مجدد چنین اقداماتی از سوی دشمنان خود به هر طریق ممکن ممانعت خواهد کرد و این اقدام در دانش و علم نظامی و امنیتی «اقدام به بازدارندگی» خوانده میشود، به همین دلیل طرفهایی که روز گذشته دست به این جنایت زدند باید منتظر اقدامات باز دارنده حزب در هر نقطه از جهان باشند.