598: در واژگانزبان فارسی، التهاب را «زبانه کشیدن و برافروختن
آتش» معنا کردهاند.این زبانه کشیدن شعلههای آتش، اگر به موقع کنترل و
اطفاء نشود، هر آنچه از سوختنی و روییدنی در اطراف باشد را سوزانده و به
خاکستری بیحاصل بدل میسازد. در ساحت سیاسی و اجتماعی نیز اگرچه شور حاصل
از برخورد و تضارب آرای گوناگون باعث حرکت و پویایی جامعه میشود، اما اگر
این گرما و پویایی به «التهاب سیاسی» بینجامد، پیامدی جز اتلاف سرمایههای
مادی و معنوی کشور نخواهد داشت.
تاریخ
سیاسی پس از انقلاب گواه این مدعاست که هر گاه منازعات تند و خشونتآمیز و
مطالبات غیرقانونی جایگزین رقابت مشروع و در چارچوب قانون شده، نتیجهای
جز کند شدن قطار پیشرفت و توسعه و دور شدن از اهداف عالیهی انقلاب در پی
نداشته است. در صورتی که با حاکمیت عقلانیت و ثبات، گروههای مختلف سیاسی
میتوانند مواضع و آرای خود را در فضایی آرام و بدون تنش ارائه کنند و به
محک نقد بگذارند؛ اما زمانی که این فضا با وقوع اتفاقات بههمپیوسته به
التهاب سیاسی برسد، احساسات بر منطق غلبه میکند و آلوده شدن فضا، راه را
برای فعالیت معاندان بدخواه باز مینماید. نتایج منفی این «التهابسازی»
با ایجاد لایههای گوناگون ابهام، دوستان غافل را نیز به ورطهی تصمیمات
عجولانه و مشکلآفرین میاندازد.
سال
1378 را که طلیعهی دههی سوم انقلاب نیز بود میتوان سال «التهاب» نامید.
ریشهی شکلگیری این التهاب سیاسی در رشتهای از رویدادها بود که با جریان
قتلهای زنجیرهای آغاز شد و با تداوم زنجیروار به وقایع 18 تیر 1378
انجامید.
قلمهای التهابساز: زمینهساز ایجاد بحران
با
روی کار آمدن دولت اصلاحات در سال 76 و تأکید فراوان بر گسترش آزادیهای
سیاسی و فرهنگی از سوی کارگزاران این دولت، شاهد ظهور روزنامهها و نشریاتی
همچون «جامعه»، «خرداد»، «صبح امروز»، «عصر آزادگان»، «نشاط»، «فتح»،
«توس» و «آریا» هستیم که در کنار نشریات باسابقهتر همچون «سلام»، «بیان» و
«ایران فردا» که از سالهای قبل منتشر میشدند، همسو با جریان دوم خرداد،
توسعهی سیاسی و گسترش آزادیهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را بزرگترین
مطالبهی جامعه معرفی میکردند.
انتشار
مطالب تحریکآمیز و بعضاً خلاف واقع از سوی این نشریات، به تدریج حوزهی
سیاسی کشور را به جای پیگیری منطقی روند توسعهی سیاسی، وارد چرخهای از
آشفتگی و منازعات بیحاصل نمود. حادثهی قتلهای زنجیرهای در پاییز سال 77
از مهمترین دستاویزهای این نشریات بود تا با آنچه خود «افشاگری و
شفافسازی دربارهی مسببین این قتلها» مینامیدند، آتشبیار معرکهای شوند
که شرارههای آن در تابستان گرم سال بعد دامنگیر کشور شود.
اتخاذ
سیاست تساهل و تسامح، به بهانهی آزادی بیان، باعث شد تا بسیاری از
نویسندگان و فعالان مطبوعاتی بیپروا بر اصول و ارزشهای انقلاب بتازند. با
توجه به این شرایط و اوضاع نامطلوب فرهنگی کشور که مورد اعتراض بسیاری از
علما، مراجع و دلسوزان نظام قرار داشت، در دومین ماه از بهار سال 1378،
نمایندگان مجلس پنجم سیاستهای بیضابطهی عطاءا... مهاجرانی، به عنوان
متولی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برنتافتند و طرح استیضاح او را کلید
زدند.
اگرچه مهاجرانی موفق به
کسب رأی اعتماد از مجلس شد، اما دغدغهی نمایندگان ملت و دلسوزان عرصهی
فرهنگ، که شاهد مخدوش شدن ارزشهای گرانسنگ انقلاب بودند، همچنان باقی
ماند. آنان بر این باور بودند که بسیاری از ناهنجاریها و تخلفات موجود در
حوزهی مطبوعات ناشی از خلأهای قانونی و نواقص قانون مطبوعات مصوب سال 1364
است. از این رو، تصمیم گرفتند بخشهایی از این قانون را اصلاح کنند. این
تصمیم از همان ابتدا با فضاسازی گسترده و سنگین روزنامههای دوم خردادی
مواجه شد. در حالی که اصلاحیهی قانون مطبوعات همچنان بر آزادی بیان و قلم و
لزوم دفاع از حقوق آحاد ملت تأکید داشت و تنها بر عدم وابستگی جریانات
فرهنگی کشور به خارج از کشور تأکید میکرد، اصلاحطلبان نوای دیگری را ساز
کردند و به بهانهی ایجاد محدودیت، خواستار لغو این قانون شدند. همزمان با
ارسال اصلاحیهی قانون مطبوعات به هیئت رئیسهی مجلس، «مجمع روحانیون
مبارز» با صدور اطلاعیهای در تاریخ 12 تیرماه، که در روزنامهی ایران (به
عنوان ارگان رسمی دولت) به چاپ رسید، اعلام کرد: «طرحی توسط تعدادی از
نمایندگان مجلس در دستور کار قرار گرفته که فقط تحدیدکنندهی مطبوعات است و
سایهی استبداد را بر فضای مطبوعات کشور میگستراند. محدودیت و ممنوعیت
همان طور که در گذشته نتیجهای مطلوب در پی نداشته، اینک نیز چنین دستاوردی
نخواهد داشت.» روزنامهی «نشاط» در روز چهاردهم تیر، با انتشار بیانیهی
شورای شهر تهران و سردبیران ده نشریهی جناح موسوم به دوم خرداد، اعتراض
خود را نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس اعلام کرد.
جرقهی
اصلی اتفاقات کوی دانشگاه را باید در توقیف روزنامهی «سلام» دانست. این
روزنامه که نام سید محمد موسی خوئینیها را به عنوان مدیرمسئول بر شناسنامه
خود داشت، در پانزدهم تیرماه و یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیهی قانون
مطبوعات در صحن علنی مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانهای منتسب به وزارت
اطلاعات نمود که تیتر درشت و جنجالی با این عنوان بر تارک آن دیده میشد:
«سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»
اما
جرقهی اصلی اتفاقات کوی دانشگاه را باید در توقیف روزنامهی سلام دانست.
این روزنامه که نام سید محمد موسی خوئینیها را به عنوان مدیرمسئول بر
شناسنامهی خود داشت، در پانزدهم تیرماه و یک روز مانده به مطرح شدن
اصلاحیهی قانون مطبوعات، در صحن علنی مجلس، اقدام به انتشار سند
محرمانهای منتسب به وزارت اطلاعات نمود که تیتر درشت و جنجالی با این
عنوان بر تارک آن دیده میشد: «سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را
داده است.»
با انتشار خبر توقیف
روزنامهی «سلام»، دفتر تحکیم وحدت، در بعدازظهر پنجشنبه هفدهم تیرماه،
تجمعی اعتراضآمیز در دانشگاه تهران برگزار کرد که تا پاسی از شب به طول
انجامید. در ساعات پایانی این برنامه، جمع صدنفرهای از معترضین اقدام به
راهپیمایی در کوی دانشگاه کردند و با سر دادن شعارهای ساختارشکنانه خطاب به
مسئولین و نهادهای نظام، از کوی دانشگاه خارج شدند.
پیوستن
عدهای از عناصر فرصتطلب و ضدانقلاب به این جمع و افزایش تحرکات آنها،
به دخالت نیروی انتظامی انجامید. در روز بعد، دامنهی این تخریبها و
درگیریها به خیابانهای مرکزی شهر کشیده شد و حوادث تلخی نظیر حمله به
خوابگاه دانشجویان، درگیری میان نیروی انتظامی و آشوبگران، تخریب اموال
عمومی و به آتش کشیدن وسایل نقلیهی عمومی و دولتی در روزهای بعد، به وضوح
حضور دستهای شیطانی پشت پرده را نشان میداد. فرآیندی که این واقعه را از
یک اعتراض دانشجویی ساده متمایز کرد و پایتخت ایران اسلامی را به مدت دو
روز با بحران و التهاب مواجه ساخت. در این میان، تدابیر بهموقع و کارساز
رهبر معظم انقلاب خوابهای آشفتهی بدخواهان نظام را به کابوس تبدیل کرد و
از تعمیق و گستردگی حادثهی 18 تیر جلوگیری نمود. در ادامه به برسی مواضع و
تدابیر ایشان در قبال این واقعه میپردازیم:
1. تأکید بر برخورد قاطع توسط نهادهای قانونی
بند
سوم اصل 109 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «شجاعت» را یکی از شرایط و
صفات رهبر میداند. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در بخشی از پیام خود در
روز 22 تیر و در اوج بحران کوی دانشگاه، بر لزوم برخورد قاطع با اخلالگران
و تخریبگران اموال عمومی تأکید کردند: «به مسئولان در دولت و به خصوص
مسئولان امنیت عمومى تأکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب
را بر جاى خود بنشانند.»
2. حفظ آرامش و پرهیز از جانبداری از یک جناح خاص
در
شرایطی که رقابت و اختلاف سیاسی میان دو جناح اصلاحطلب و نیروهای
راستگرا، چه در عرصهی سیاست رسمی و چه در سطح مطبوعات و دانشگاهها به
اوج رسیده بود، رهبر معظم انقلاب با نگاهی دوراندیشانه در خطبههای
نمازجمعه، در تاریخ 8 مرداد 1378، پایبندی به ارزشهای اسلامی و مصالح ملی و
پیروی از خط امام را معیار اصلی حرکت در مسیر صحیح انقلاب معرفی نمودند:
«من خطوط سیاسى را از یک منظر نگاه مىکنم. براى من اسمها اهمیت ندارند؛
براى من مغزها و دلها و عملها اهمیت دارند. هر کسى که به اسلام و
ارزشها، به امام، به مصالح ملى و به سرنوشت این کشور بیشتر علاقه نشان
دهد، او براى من عزیزتر است؛ متعلق به هر خطى باشد؛ متعلق به هر جماعتى
باشد؛ متعلق به هر جریان سیاسىاى باشد. سعى کنید خودتان را با این معیارها
تطبیق دهید. ملت این را از شما مىخواهد.»
3. تکیه بر ملت حماسهساز و توجه و اعتماد به جوانان و قشر دانشجو
از
دیدگاه ایشان، نقش اصلی در خنثیسازی توطئههای دشمنان در برهههای مختلف
پس از انقلاب بر عهدهی ملت بوده و آناناند که با حضور بهموقع و مؤثر
خویش، مانع از به ثمر نشستن این نقشههای شوم میشوند: «دشمنان زبون و حقیر
اسلام و انقلاب گمان کردهاند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابى به آنان
اجازه خواهند داد که با فتنهانگیزى خود، راه سلطهى آمریکاى جنایتکار را
بر میهن عزیز ما هموار کنند... ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان
و پشتیبانان آنان اجازهى ادامهى شرارت را نخواهند داد و نظامِ مقتدر
اسلامى، آنان را به شدت منکوب خواهد کرد.»[1]
مقام
معظم رهبری با تمرکز بر جمعیت جوانان، آنها را به هوشیاری در برابر
دشمنان فراخوانده و همکاری آنان را با مسئولین و نیروهای انتظامی لازم
دانستند تا بدین ترتیب، عرصه بر عناصر مزدور و خودفروختهى دشمن، تنگ شود؛[2]
چرا که در آن دوران، سرمایهگذاری اصلی مخالفان نظام بر روی قشر دانشجو
متمرکز بود: «دانشجویان عزیز! ببینید که دشمن در محاسباتِ خود، عنصر دانشجو
را وارد مىکند. البته از مدتى پیش وارد کرده است؛ اما حالا دشمن به صورت
عملى مىخواهد با عنصر دانشجو بازى کند. هوشیارى شما، آگاهى شما، ایمان شما
و دقت نظر شما باید دشمن را ناکام کند. هر چه مىتوانید، در موضع یک انسان
آگاه و هوشیار عمل کنید... این شما هستید که باید خودتان را مجهز کنید و
کشورتان را نگه دارید. نگذارید این کشور، این منابع، این قدرت عظیم و این
منطقهی حساس به دست دشمن بیفتد. خودتان را آماده کنید.»[3]
ایشان
در دیداری که در تاریخ 4 مرداد 78 با برخی از مجروحین این حادثه داشتند،
توجه خویش را بر جامعهی دانشجویی کشور معطوف داشتند و این بخش را یک قشر
مغتنم در جامعه و فرزندان برگزیدهی خانوادههای ایرانی معرفی کردند تا بار
دیگر بر اعتماد نظام بر بدنهی دانشجویی کشور تأکید ورزند؛ اعتماد و
پیوندی که دشمنان در این رویداد سعی در مخدوش ساختن آن داشتند.
4. التیامبخشی
مقام
معظم رهبری با شناسایی آسیب وارده بر بدنهی اعتماد جامعه در راستای
التیام و کاهش این آسیب، سعی کردند تا به ایجاد حس همدردی بپردازد. ایشان
تلخی این حادثه را صحه گذاردند و با توجه به جمعی بودن آن، خواستار شناسایی
عاملین و مقابله با آنها شدند. افزون بر این، ایشان از بُعد معنوی این
حادثه را دارای فوایدی دانستند و آن را استفادهی روحیمعنوی دانشجویان از
این حادثه نامیدند و از سویی نیز خود و سایر مسئولین را موظف به رسیدگی به
این حادثه و برخورد با آن دانستند.[4]
5. هوشیاری و دشمنشناسی
رهبر
انقلاب بارها در مواضع خود پیرامون واقعهی 18 تیر، بر لزوم هوشیاری هر چه
بیشتر ملت و شناخت راهبرد استکبار برای ایجاد شکاف میان نیروهای سیاسی و
مردم یادآور شدند: «خطرناکترینِ این حوادث، حادثهاى است که فتنه باشد.
فتنه، یعنى حادثهی غبارآلودى که انسان نتواند بفهمد چه کسى دوست و چه کسى
دشمن است و چه کسى با غرض وارد میدان شده و از کجا تحریک مىشود. فتنهها
را باید با روشنگرى خاموش کرد. هر جا روشنگرى باشد، فتنهانگیز دستش کوتاه
مىشود. لذا مردم عزیز ما که بحمدالله در این بیست سال هوشیارى حقیقى
خودشان را در قضایاى گوناگون نشان دادند، در این قضیه هم باید هوشیارانه
مسائل را تحلیل کنند.»[5]
رهبر
انقلاب بارها در مواضع خود پیرامون واقعهی 18 تیر، بر لزوم هوشیاری هر چه
بیشتر ملت تأکید کردند و شناخت راهبرد استکبار برای ایجاد شکاف میان
نیروهای سیاسی و مردم را یادآور شدند: «خطرناکترینِ این حوادث، حادثهاى
است که فتنه باشد. فتنه، یعنى حادثهی غبارآلودى که انسان نتواند بفهمد چه
کسى دوست و چه کسى دشمن است و چه کسى با غرض وارد میدان شده و از کجا تحریک
مىشود...»
در
این فرآیند پیچیده، نقش مسئولین و فعالین سیاسی نیز دارای اهمیت زیادی
است: «[دشمنان] به وسیلهی واسطههاى خبیث و بددل، شروع به تفتین بین
جریانهاى سیاسى داخلى کردند. البته جریانها و خط و خطوط سیاسى با هم
اختلاف سلیقه دارند؛ با هم بغض و کینه و دشمنى که ندارند. واسطههایى بودند
که شروع به این کار کردند؛ در تبلیغات بیرونى و در همین کارهایى که انجام
مىگرفت، انسان مىفهمید که اینها تصمیم دارند هر جناحى را علیه جناح دیگر
تحریک کنند؛ براى هر جناحى از جناحهاى داخلى کشور، این طور وانمود کنند
که دشمن واقعى شما بیرون این مرزها نیست؛ دشمن واقعى شما همین جاست و آن هم
آن جناح مقابل شماست! آتش منازعات جناحى را داغ و برافروخته کردند. اینکه
بعضى از دلسوزان به برخى از مطبوعات گله دارند، از این ناحیه است، والّا
هیچ کس با مطبوعات آزاد مخالفتى ندارد. فلسفهی این انقلاب، آزادى است
ـآزادى بیان و آزادى فکرـ اما طورى نباشد که حرف و خواست و تحلیل و
جهتگیرىِ دشمن را بر همهی حرفهاى دیگر مقدم کنند؛ آن را اصل و ملاک قرار
دهند. کسى که با دشمن دوست شد، دوست دیگر نمىتواند به او اعتماد کند.»[6]
فرجام سخن
تدابیر
سکاندار نظام جمهوری اسلامی ایران در واکنش به واقعهی 18 تیر 78 و حضور
حماسی ملت در جریان راهپیمایی 23 تیر همان سال، که در پاسخ به ندای ایشان
برای حضور هوشیارانهی مردم در صحنه شکل گرفت، مانع گسترش شرارههای این
التهاب سیاسی شد. تفکیک دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنان، که هدفی جز
براندازی نظام نداشتند، از دانشجویان و مردم عادی (حتی اگر اعتراضات و
انتقاداتی نیز به شرایط ادارهی کشور داشته باشند)، از ظرایف شیوهی تدبیر
ایشان بود که همواره بر رعایت آن توسط مسئولین و نیروهای امنیتی تأکید
داشتهاند.
در عین حال، حمایت
ایشان از نهادهای قانونی مسئول حفظ امنیت و برخورد با غارتگران و
اغتشاشگران فریبخورده نیز مورد توجه ویژه رهبری بود. لزوم هوشیاری هر چه
بیشتر جناحها، فعالین و خواص سیاسی نیز نکتهی دیگری بود که در این جریان
اهمیت وافری داشت. این گونه بود که ملت ایران بار دیگر در آزمونی دشوار و
پیچیده، سربلند بیرون آمده و میراث گرانقدر امام راحل و شهدای انقلاب را
از التهاب دامنگستر تابستان 78 به سلامت عبور دادند.(*)
پینوشتها:
[1]بخشی از پیام مورخهی 22 تیر 78 خطاب به ملت ایران.
[3]خطبههای نمازجمعه، 8 مرداد 78.
[4]بخشی از سخنان رهبری در دیدار با تعدادی از مجروحین حادثهی کوی دانشگاه، 5 مرداد 78.
[5]خطبههای نمازجمعه، 8 مرداد 78.
[6]همان.
منبع: برهان