"ملت ما به رهبري مرجع عاليقدر حضرت امام خميني قيام كرد، سالها مبارزه كرد، دهها هزار كشته داد تا بالاخره طاغوت را به زير كشيد و دست قدرتهاي خارجي را قطع نمود ... اما استعمارگران به هيچ وجه حاضر نبودند از اين كشور زرخيز بگذرند ... توطئهها شروع شد، گنبد قابوس و كردستان و خوزستان را به آتش كشيدند، سنندج، مهاباد و نقده را ميدان تاخت و تاز قرار دادند ... چه تهمتها، چه دروغها، چه شعبدهبازيها، چه جنايتها و چه خيانتها كه از اين بيوطنان بيدين، عليه ايران و اسلام به وقوع پيوست. اين نوكران اجنبي، اين وطنفروشان بيمايه، اين جانيان كافر و بيدين با پول و اسلحه استعمارگران خارجي و به دستياري صهيونيستها، علنا عليه انقلاب مقدس ايران قيام كردند، علنا رهبر انقلاب ايران را زير طوفان تهمت و ناسزا گرفتند، با كمال بيوجداني و بيشرمي مردم بيگناه را به خاك و خون كشيدند و روي سياستبازان كثيف معاويهاي را سفيد كردند ...
اينان سنگ ستمديدگان و محرومين را به سينه ميزنند، عليه استثمار و استعمار شعار ميدهند و خواستار جنگ مسلحانه براي انقلاب ميشوند، ولي به جاي آن كه با رهبر انقلاب همآهنگ شوند و قواي خود را عليه ابرقدرتها به كار اندازند و از انقلاب معجزهآساي خود دفاع كنند، در عوض تيشه برداشته، ريشه انقلاب خود را ميزنند ...
مگر ضدانقلاب شاخ و دم دارد؟ خيانت و جنايت چيزي جز اين نيست ... و چقدر پررو و بيانصاف و مغرضاند آن احزابي كه دولت را قاتل و ديكتاتور و فاشيست ميگويند و به ارتش نسبت خيانت و جنايت ميدهند! و روزنامهها و شبنامههاي خود را از اين اراجيف پر ميكنند! بيآبرويي و كينهتوزي و غرضورزي را بنگريد كه خود خيانت و جنايت ميكنند، آنگاه ديگران را به خيانت و جنايت متهم مينمايند! ... زهي بيشرمي! زهي خيانت!"
شايد با خواندن اين جملات قضاياي فتنه 88 در ذهن خوانندگان تصوير شود، اما اينها بخش كوچكي از دستنوشتههاي شهيد چمران درباره وقايع كردستان است.
نهال انقلاب اسلامي، به موازات قد كشيدن و رشد روزافزون، گرفتار فتنهها و امتحانات كوچك و بزرگي شده كه هر يك در باليدن اين انقلاب شكوهمند، سهم به سزايي داشتهاند. به فاصله 8 روز بعد از پيروزي انقلاب، توطئهگران، پادگان مهاباد را محاصره ميكنند و كمكم با تطميع مردم و كشتار مخالفان، به مناطق ديگري نيز سيطره پيدا ميكنند و بعد از 7 ماه سكوت و مدارا و مذاكره، حضرت امام خميني قدس سره بعد از انفجار پاوه، فرمان بازپسگيري كردستان را صادر ميفرمايند و در عرض دو هفته، همه شهرها و راهها و مواضع استراتژيك به دست ارتش فتح ميشود.
غائله كردستان از فتنههاي پيچيده اوايل انقلاب است كه در آن حزب دموكرات و كومله و ضدانقلاب و سلطنتطلب دست به دست هم ميدهند تا با تجزيه نقاط مرزي ايران و با ايجاد شكاف بين مردم و رهبري كمكم انقلاب اسلامي ايران را بيتاثير كنند. همانطور كه شهيد چمران در كتاب كردستان مينويسد احزاب چپ با سوءاستفاده از نبودن دولت قدرتمند مركزي و با دستاويز قرار دادن اهداف انقلاب و نيز فقر و مشكلات مردم و ايجاد تعصبهاي قومي و مذهبي و دست آخر به زور اسلحه مردم را به جدايي و تجزيه كردستان راضي ميكنند كه در اين مسير عملكرد منافقانه اين گروهها فضا را براي تجزيه فراهم كرد. يكي از نكات حائز اهميت در اين قضيه، نامه سرگشاده حزب دموكرات يك هفته قبل از انفجار پاوه است. شهيد چمران در اينباره مينويسد:
"در تاريخ 14/8/58؛ يعني يك هفته قبل از شروع انفجار پاوه، حزب دموكرات نامه سرگشادهاي به حضرت امام خميني نوشت و در آن به شدت به ارتش حمله كرد:" حضرت آيت الله! با صراحت و مسئوليت تمام اعلام ميكنيم كه كردستان در آستانه فاجعه بزرگي قرار دارد و توطئه گستردهاي عليه مردم ستمديده كردستان در شرف تكوين است ... قرائن و شواهد نشان ميدهد كه فاجعه نزديك است ... ما نميخواهيم اين حقيقت تلخ از نظر رهبر عاليقدر انقلاب پنهان بماند، اگر نيروهاي ضدانقلابي كه اكنون دارند از هر طرف به سوي كردستان ارتش گسيل ميدارند به دستاوردهاي انقلابي ما حمله كنند، اگر به روي خلق ما اسلحه بكشند، يقين داشته باشيد كه خلق ما و زحمتكشان كردستان يكپارچه و متحد از انقلاب و دستاوردهاي آن دفاع خواهند كرد. حضرت آيت الله! شخص آن حضرت به مردم ايران ياد دادهايد كه براي دفاع از حق مسلم خود از هيچ ارتشي نهراسند. مطمئن باشيد مردم كردستان اين درس رهبر انقلاب را فراموش نكردهاند ..." آري درست است كه فاجعهاي عليه كردستان و عليه مردم ستمديده در شرف تكوين بود، اما نه به دست ارتش، بلكه به دست حزب دموكرات!"
اين مقاله درصدد بررسي اين حوادث نيست _كه البته بررسي آن نيز خالي از لطف نخواهد بود_ نيز نقش بيبديل شهيد چمران در شناسايي فتنه و فتنهگران، آگاهيبخشي و بصيرتدهي و نيز ولايتمداري اين شهيد بزرگوار كه به حق و انصاف ميتوان به ايشان لقب عمار انقلاب داد، چيزي نيست كه در اين سطور بگنجد، اما وصف اين شهيد در كلام رهبر معظم انقلاب خواندني است: "يك نوارى از مرحوم چمران در مشهد دست ما رسيد كه اين اولين رابطه و واسطهى آشنايى ما با مرحوم چمران بود. دو ساعت سخنرانى در اين نوار بود كه توضيح داده بود صحنهى لبنان را كه لبنان چه خبر است. براى ما خيلى جالب بود؛ با بينش روشن، نگاه سياسىِ كاملاً شفاف و فهم عرصه ... رفت آنجا و تفنگ دستش گرفت. بعد معلوم شد كه نگاه سياسى و فهم سياسى و آن چراغ مهشكنِ دوران فتنه (بصيرت) را هم دارد ... آنجا جنگيد؛ بعد كه انقلاب پيروز شد، خودش را رساند اينجا."1 " یک لحظه من دکتر چمران را متخطی از خط ولایت فقیه نیافتم. ایشان فرمان امام را، امر امام را، عشق به امام را از همه صبغهها و رنگهایی که در عالم سیاست و خطوط سیاسی وجود دارد مرجح میدانست و این خصوصیت دکتر چمران بود." 2
نگاه دكتر چمران به غائله كردستان و مريوان و ... و نيز جنگ تحميلي، نگاهي بصيرانه است همراه با روشنگري و اين قوت فكر و انديشه در كنار قدرت و صلابت جهادي ايشان نيز همراه با روح عارفانه و بلندش و نيز در كنار مديريت متعهدانه و مخلصانه چگونه قابل جمع است؟!
دكتر چمران را ميتوان همانگونه خواند كه رهبر كبير انقلاب، امام خميني قدس سره در پيام تسليت شهادتشان، توصيف فرمودند: "هنر آن است كه بىهياهوهاى سياسى و خودنماييهاى شيطانى براى خدا به جهاد برخيزد و خود را فداى هدف كند نه هوى و اين هنر مردان خداست."
و به راستي او مرد خدا بود و مردان خدا زمين را با همه گستردگياش قفسي تنگ ميبينند و راه آسمان پيميگيرند آنچنان رفتني كه ماندگاري ابدي را به دنبال دارد.
۱. بيايانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید بسیجی دانشگاهها 3/4/89
2. بيانات نماينده عالي امام در شوراي عالي دفاع(حضرت آيت الله خامنهاي)در جلسه علنی مجلس در اول تیر