به گزارش 598 به نقل از کیهان، جمشید اسدی در گویا نیوز مدعی شد: «انتخاب
حسن روحانی برای حاکمیت نه غافلگیرنده بود و نه ناخواسته. حسن روحانی یکی
از گزینههای مورد پذیرش بود. تفاوت مهندسی و تقلب در انتخابات در همین
جاست. پایوران نظام به مهندسی هوشمندانه انتخابات دست یازیدند تا مگر بدون
تقلب در شمارش آرا رئیس جمهوری هماهنگ با حاکمیت نظام داشته باشد.
از
همین رو، مهندسی انتخابات به گونهای شد که نتیجه آن غافلگیرانه نباشد و
نیازی هم به تقلب در شمارش آرا نباشد. با فرستادن هشت نفر نامزد دست چین
شده به مبارزه انتخاباتی، دیگر نگرانی خواب نداشتند که کی برنده خواهد شد.
چه همه آنها مورد پذیرش بودند. گیرم کمی بیشتر یا کمتر. یادآور میشویم که
او یکی از گزینههای نظام بود در شرایطی که حتی هاشمی رفسنجانی هم رد
صلاحیت شد.»
وی میافزاید: حالا با این حساب جای آن است که
اپوزیسیون هموند نظام کف دست بر هم بساید که دیدید که در شمارش آرا تقلب
نشد؟ نظام چه نیازی به تقلب در شمارش آرا داشت؟ همه نامزدها از یاران گزیده
شده نظام ولایی بودند! اصولگرایان سرسخت از این مهندسی دو سود دیگر هم
بردند. یکی اینکه به مشروعیت دست یافتند و دیگر این که رهبری اصلاحطلبی به
دست یکی از شخصیتهای مورد اعتماد نظام سپرده شد. مگر نه این که حسن
روحانی که هرگز ادعای اصلاحطلبی نداشت، امروز رهبر اصلاحطلبی است؟
وی
که خود از حامیان اصلاحطلبان و پیوند آنها با اپوزیسیون است،مینویسد:
«پیروزی حسن روحانی در انتخابات پیروزی اصلاحطلبی نبود و نیست. وی که
اصلاحطلب نبود! روحانی تاکنون برای دموکراسی و گشایش جامعه چه گفته و چه
کرده،که نشانهای از اصلاحطلبی باشد؟ این قبول که انتخاب او بهتر از
انتخاب سعید جلیلی بود. این هم قبول که مصلحتاندیشی و اعتدال او بهتر از
تندروی محمود احمدینژاد است. اما اینها که اصلاحطلبی نمیشود! نخستین
اصلاحطلب برآمده از نظام محمد خاتمی بود که دست کم در گفتار مرزی برای
آزادی نمیشناخت. رهبری نمادین اصلاحطلبی سپس به میرحسین موسوی و مهدی
کروبی رسید که هر دو در گفتار و کردار کمتر از خاتمی در پی آزادی بودند.
امروز اما، کار اصلاحطلبی بدان جا رسیده که درفش آن در دست حسن روحانی
است! او کی و کجا گفت که اصلاحطلب است. نیز جای یادآوری است که حکم حصر
موسوی و کروبی از همان شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران آمد که
روحانی عضوش بود.»