انقلاب در چنبرهٔ اشرافیت سیاسی نمیماند. دوقطبی راست - چپ در اوایل دههٔ هشتاد و با انتخاب شورای شهر دوم و مجلس هفتم جای خود را به دو قطبی اصولگرا - اصلاح طلب داد و با انتخابات ریاست جمهوری نهم اشرافیت سیاسی رسماً منزوی شد اما اصولگرایان طی این ۱۰ سال، خودشان با اتّکای به کانونهای قدرت و ثروت بار دیگر به بیماری اشرافیت سیاسی مبتلا شدند.
انتخابات ریاست جمهوری اخیر اثبات کرد گفتمان انقلاب، اشرافیت سیاسی را برنمی تابد و نسخههای اصل و بدل اصولگرایی را از هم باز میشناسد. معتقدم دو قطبی اصولگرا - اصلاح طلب هم با این انتخابات به پایان رسیده و امروز میلیونها جوان انقلابی که فریب اشرافیت سیاسی را نمیخورند با یک «نخ تسبیح» و نه با اتکای به قدرت و ثروت بهم پیوستهاند.
هرچند این گفتمان پویا و سرزنده برنده انتخابات نشد امّا حتی گفتمان رقیب هم میداند که این جبهه موثرترین نیروی سیاسی و فرهنگی را برای ساختن آینده دارند. گفتمان انقلاب در چنبره اشرافیت سیاسی نمیماند و هر جریانی - حتی جبههٔ پایداری - اگر سازمان را بجای آرمان بنشاند، به سرنوشت جریان راست و شبه اصولگرایان دچار خواهد شد.