کد خبر: ۱۴۵۶۳۲
زمان انتشار: ۱۱:۱۹     ۱۲ تير ۱۳۹۲
سلیمی‌نمین:
در شرایطی که جریان اصلاحات سعی دارد با مصادره به مطلوب حجت‌ا‌لاسلام حسن روحانی، از کابینه دولت آینده سهم‌خواهی کند، باید به بررسی رفتار سیاسی این طیف سیاسی درسطح جامعه و راهبرد رسانه‌‌ای‌شان پرداخت.

در شرایطی که جریان اصلاحات سعی دارد با مصادره به مطلوب حجت‌ا‌لاسلام حسن روحانی، از کابینه دولت آینده سهم‌خواهی کند، باید به بررسی رفتار سیاسی این طیف سیاسی درسطح جامعه و راهبرد رسانه‌‌ای‌شان پرداخت و از سویی دلایل عدم موفقیت نامزدهای اصولگرا را هم در انتخابات یازدهم مورد ارزیابی دقیق قرار داد. آنچه در ادامه می‌آید گفت‌وگوی «جوان» با عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، با همین محوریت است.

*از روز پس از اعلام نتایج انتخابات یازدهم، جریان اصلاحات سعی دارد این را القا کند که جامعه دیگر تمایلی به روی کارآمدن گفتمان اصولگرایی ندارد، آیا می‌شود این نظریه را قبول داشت و اساساً می‌توان پذیرفت که گفتمان اصولگرایی شکست خورده است؟

در عرصه سیاسی باید این را به عنوان یک اصل پذیرفت که قدرت چرخش می‌کند و سرعت این چرخش هم بستگی به عملکردها دارد، ضمن اعتقاد به این اصل نباید از عوامل ناکامی اصولگرایان و موفقیت دکتر روحانی به سادگی گذشت و این عوامل مختلف هستند.

شکست اصولگرایان به آن معنا که اصولگرایان جایگاه خودشان را در جامعه از دست داده باشند، خیر قبول ندارم. اصولگرایان جایگاه‌شان و اعتماد جامعه نسبت به خودشان را از دست نداده‌اند اما خطاهای فاحشی را مرتکب شده‌اند که این خطاهای فاحش موجب سرگردانی جامعه شد و جامعه سرگردان آرا خود را متوجه دیگران ساخت. بنده خیلی این موضوع را قبول ندارم که عملکردها موجب بی‌اعتمادی نسبت به کلیه خطوط فکری جریان اصولگرایی شده باشد، کما اینکه اصولگرایان در انتخابات شوراها بیش از70 درصد آرا را تصاحب کردند. این به آن معناست که اصولگرایان پایگاه خوبی در جامعه دارند. بنابراین معتقد به این نیستم که اصولگرایان پایگاه‌شان در جامعه ضعیف شده است اما خب خطاهای چهره‌های اصولگرایان باعث سرگردانی جامعه شد.

*به‌صورت مصداقی چه خطاهای فاحشی اصولگرایان را به سمت ناکامی برد؟

اولین خطای فاحش سیاسی تکثر غیرقابل توجیه در میان کاندیداهای اصولگرایان قبل از زمان ثبت‌نام بود و هر چند تعدادی از افراد اصولگرا توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند اما خود این موضوع جای بحث دارد که چرا هر کسی از هر محله‌ای ادعای کاندیدای ریاست جمهوری داشت.

به هر حال تعداد کاندیداها واقعاً فاجعه بود مثلاً 1+5 یا 1+2 یا خیلی از ائتلاف‌ها و گردهمایی‌ها مناسب نبود. این به هیچ وجه از سوی افرادی که خود را اصولگرا می‌دانند قابل فهم و درک نیست که اینگونه در عرصه رقابت سیاسی حضور پیدا کنند که گویا هیچ رقیبی درصحنه وجود ندارد.

اگر فهم درستی از عرصه سیاسی وجود داشت قطعاً اینگونه عمل نمی‌شد و رقیب را قدرتمند می‌پندارید و به سوی همگرایی پیش می‌روید نه واگرایی.

*این دلیلی است که به قبل از زمان ثبت‌نام کاندیداها برمی‌گردد، بعد تأیید صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان چه مسائلی باعث عدم موفقیت اصولگرایان در انتخابات شد؟

خطای دیگر صورت گرفته از سوی اصولگرایان این بود که شعارهای متناسب با شناخت از جامعه عرضه نشد؛ یعنی اینکه مسائل جامعه را باید درک کرد و به نوعی به مطالبات جامعه باید از سوی اصولگرایان پاسخ مناسبی داده می‌شد. یعنی اصولگرایان باید با شناخت از مشکلات جامعه گفتمانی را طرح می‌کردند و شعارهایی را ارائه می‌دادند که جامعه به این نتیجه برسد که یک فرد اصولگرا را انتخاب کند.

*چه خطای دیگر را می‌توان تأثیرگذار در نتیجه انتخابات دانست؟

سومین مسئله بی‌توجهی به نقش دولت آقای احمدی‌نژاد بود. اصولگرایان علی‌القاعده رقیب سنتی به‌نام اصلاح‌طلبان دارند و اصلاح‌طلبان از هر موقعیتی برای تخریب وجهه اصولگرایان استفاده می‌برند و بهره می‌گیرند. خب در درون جبهه اصولگرا پدیده‌ای به‌نام دولت احمدی‌نژاد ظهور کرد که با استفاده از ظرفیت اصولگرایان به قدرت رسید و بعد از به قدرت رسیدن ساز خودش را نواخت. پدیده دولت که دارای امکانات گسترده‌ای است و می‌تواند نقش تأثیرگذاری در فضای اجتماعی بگذارد؛ در این دوره از انتخابات، دولت دقیقاً در مسیر تخریب اصولگرایان قرار گرفت. از سویی آقای قالیباف را تخریب می‌کرد و از سوی دیگر آقای جلیلی را، با ادعای اینکه منتسب به دولت است تخریب کرد. این هم یکی از عوامل بسیار مؤثر بود.

این را هم باید گفت که انتظار جامعه از اصولگرایان این بود که حداقل در روزهای پایانی رقابت و زمانی که مشخص شد جریان رقیب با یک نامزد در صحنه حضور پیدا کرده است باید با یک کاندیدای نهایی در صحنه حضور پیدا می‌کردند. انتظار از اصولگرایانی که دم از خدمت و پایبندی بر اصول می‌زنند زمانی که جریان اصلاحات عارف را مجبور به کناره‌گیری کرد آنها هم از میان خود باید یکی را انتخاب می‌کردند نه آنکه همگی درصحنه باقی بمانند و رأی هم‌طیفان خود را خرد کنند، اینها ذهن جامعه را مخدوش کرد که چگونه اصولگراها حاضر نیستند از منیت و خواسته‌های فردی به خاطر مصالح جامعه گذشت کنند.

*تحلیل شما از آرای آقای روحانی چیست، آیا می‌توان بخشی از این آرا را رأی اصولگرایان به رئیس‌جمهور منتخب دانست؟

بخش قابل توجهی از آرای کاندیدای اصولگرایان متوجه آقای روحانی شد یعنی اینکه قسمت قابل ملاحظه‌ای از آرای آقای روحانی از سبد آرای اصولگرایی است اما نمی‌توان ایشان را اصولگرا دانست گرچه اعتدال و تدبیر از شروط اصولگرایی است و رهبری بارها به احمدی‌نژاد تأکید داشتند که تدبیر و اعتدال را رعایت کنید. البته عوامل متعددی موجب توفیق آقای روحانی شد از جمله اینکه ایشان بحث‌هایی را مطرح کرد-که دراینجا نمی‌خواهم به این بپردازم که واقعیت دارد یا خیر ـ مانند اعتدال‌گرایی در دفاع از مبانی ارزشی جامعه و توجه به معیشت جامعه آن هم به‌صورت اعتدالی، که برای جامعه جذاب بود.

آقای روحانی بحث‌هایی را طرح کرد که جامعه به این نتیجه رسید که از طریق وی هم می‌تواند ارزش‌های جامعه را حفظ کند، هم دغدغه معیشتی را هم حل کند؛ که این خواسته به نظر من به بهترین شکل ممکن توسط جریان اصولگرایی مورد توجه قرار می‌گیرد. در دولت آینده آقای روحانی نخبه‌محوری قطعاً صورت خواهد گرفت و توجه به توده‌ها از جمله توجه به مشکلات معیشتی کمتر مورد توجه خواهد بود، در صورتی که حفظ شأن مردم یکی از اصول جریان اصولگرایی است ولی متأسفانه اصولگرایان طوری صحبت کردند که گویا تعارضی بین این دو ـ حفظ‌ شأن جامعه و دفاع از ارزش‌ها ـ قائل هستند.

*با دیدی واقع‌بینانه نسبت آقای روحانی با جریان اصلاحات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

باید پذیرفت که بخشی از سبد آرای آقای روحانی به‌خاطر حمایت‌های ‌آقای هاشمی و خاتمی بوده است اما این حمایت‌ها را هم نباید تعمیم به همه رأی‌دهندگان به آقای روحانی کرد.

البته یکی از دلایل رأی‌آوری آقای روحانی را هم باید رد صلاحیت آقای هاشمی توسط شورای نگهبان دانست، این موجب شد که یک محبوبیتی یا مظلومیتی را متوجه آقای هاشمی کند. مظلومیتی که متوجه آقای هاشمی شد در یک جا می‌توانست مورد بهره‌برداری قرار بگیرد و مورد بهره‌برداری هم قرار گرفت. زمانی که آقای روحانی اظهار می‌کند که می‌خواهم یک دولت معتدل تشکیل بدهم یعنی نسبت به راست و چپ نقد دارد و تعریضی به هر دو جریان دارد. آقای روحانی نسبت خود به جریان اصلاحات را قبول ندارد و بارها این را رد کرده هر چند در لفافه.

*هدف جریان اصلاحات از مصادره حجت‌الاسلام روحانی سهم‌خواهی از کابینه است یا اهداف دیگری هم برآن مترتب است؟

اینکه افرادی در آستانه شکل‌گیری دولت جدید سعی کنند حرف بزنند که ناشی از سهم‌خواهی باشد مبنای درستی ندارد و هدف‌شان این است که بتوانند خود را به کانون قدرت و تصمیم‌سازی نزدیک کنند، هرچندبرخی از اصولگرایان هم در این مسیر حرکت می‌کنند.

پیوند بین کارگزاران و مشارکت یک پیوند فکری نیست بلکه یک پیوند تاکتیکی است که در برخی از جاها تبدیل به درگیری و تعارض می‌شود و در برخی جاها تبدیل به همگرایی می‌شود. وحدت‌شان مبنای فکری ندارد بلکه مبنای آن نگاه به کسب قدرت است.

*چرا جریان اصلاحات به‌صورت گسترده به تعریف وتمجید از رئیس دولت آینده پرداخته است؟

این تعریف و تمجید از کسی که می‌خواهد تصمیم‌سازی بکند و یاران خودش را انتخاب کند سنت بسیار نامطلوبی است که مقابله با آن هم صورت نگرفته است. عده‌ای تلاش دارند به خاطر منافع شخصی و گروهی خودشان این قابلیت و ظرفیت رئیس‌جمهور‌ آینده را به انحراف ببرند و غالباً این کار را با تملق و چاپلوسی –که دون ‌شأن جامعه ماست ـ انجام می‌دهند. زیاده‌خواهی و سهم‌خواهی از طریق تعریف و تمجیدها و نزدیک شدن به کانون قدرت متأسفانه در هفته‌های اخیر شکل فزاینده به خود گرفته است.

*با توجه به فشارهای روزنامه‌های زنجیره‌ای به رئیس‌جمهور منتخب، آیا جریان تندروی اصلاح‌طلب می‌توانند نقش فعال در دولت یازدهم ایفا کنند؟

بعید می‌دانم. قطعاً آقای روحانی یک سیاستمدار حساس و بادقت است چرا که ما یک نوع پختگی در اظهارات ایشان و موضع‌گیری‌های ایشان دیده‌ایم و طبیعتاً کسی که به این خود آگاهی رسیده که تندروی چه نتیجه‌ای را برای آقای خاتمی و احمدی‌نژاد رقم زد خودش آن اشتباهات را تکرار نمی‌کند و علی‌القاعده از تندروهای اصلاحات پرهیز می‌کند.

*حمایت‌های کنونی طیف اصلاحات از آقای روحانی فکر می‌کنید تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟

تا جایی که بتوانند به اهداف‌شان برسند از وی حمایت می‌کنند. اگر ببینند به خواسته‌هایشان نمی‌رسند تبدیل به ضدیت خواهد شد.

*پس باید انتظار ضدیت اصلاحات با دولت یازدهم را داشت؟

بله، کسانی که امروز تعریف و تملق می‌کنند اگر به اهداف‌شان نایل نیایند به تقابل با دولت یازدهم بر‌می‌آیند.

*پس این را می‌توان گفت که اصلاحات سهم ویژه‌ای از دولت می‌خواهند؟

بله، این را می‌توان برداشت کرد.

*باتوجه به مواضع کنونی آقای روحانی این سهم‌دهی صورت می‌گیرد؟

در مواضع پخته ایشان چنین چیزی رؤیت نمی‌شود اما باید منتظر ماند و دید که چه اتفاقی در عمل خواهد افتاد.

منبع: جوان

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها