به گزارش 598، کیانوش گرامی، بازیگر سینما و تلویزیون که کارش را
از «تدارکات» فیلم های مسعود کیمیایی آغاز کرده، در گفتوگویی جالب از
تاثیرگذاری این کارگردان در زندگیاش سخن گفته و اذعان داشته است که کیمیای
وی را کتابخوان کرده است. گرامی حالابرای خودش دفتر فیلمسازی دارد و
آنچنان که خودش می گوید انگیزه اش از تاسیس این دفتر فیلمسازی ترسش از بی
کس مردن و غریب مردن در سینمای بی رحم ایران است! خاطرات جالب این بازیگر
در باره مراسم تدفین خسرو شکیبایی ، بی رحمانه ترین کارهایی که کرده،
دوستی اش با فریدون فروغی و... را به نقل از «جام جم» در ادامه میخوانید:
وقت چاقوزدن خندیدم، شکیبایی گفت همین خنده قشنگ است
یک
جورهایی هم مدیون مرحوم خسرو شکیبایی هستم که روحش شاد، جا دارد یک فاتحه
برایش بخوانیم، در فیلمی به اسم «لژیون» با چاقو ایشان را می کشتم. یک بار
که تمرین می کردیم، وقت چاقوزدن خندیدم، یکدفعه خدابیامرز گفت همین خنده
موقع کشتن قشنگ است.
کیمیایی شروع کرد به عوض کردن من
از
آقای کیمیایی خیلی چیزها یاد گرفتم. من الان 500، 600 جلد کتاب دارم که
400 جلد را آقای کیمیایی برایم خریده است. ایشان سعی کرد مرا از جایی به
جای دیگر برساند، حداقل چیزی که الان هستم. ببینید قبلاچه بوده ام! او شروع
کرد به این که مرا بشناسد تا ببیند چه کتاب هایی باید بخوانم. چون من تا
دو صفحه کتاب می خواندم یا خوابم می برد یا خسته می شدم.همین باعث شد به هم
نزدیک شویم. شروع کرد به عوض کردن من. به هر حال یکی از آدم هایی است که
روی من خیلی تاثیر گذاشت. اگر کمی موفق هستم، نصفش را مدیون آقای کیمیایی
هستم.
دو ساعتی در قبر بودم
باعث افتخارم است که دو
ساعت در قبر خسرو شکیبایی بودم. رفته بودم جنازه را بگیرم و در قبر
بگذارم، اما آنقدر ازدحام مردم زیاد بود که هی جنازه را چرخاندند و دور می
کردند تا مردم کمی آرام بگیرند و این طور شد که دو ساعتی در قبر بودم.
عروسی پسر خاله ام است، حتما باید بیایی!
مثلایک
نفر زنگ زده می گوید امشب عروسی پسر خاله ام است، حتما باید بیایی! می
گویم داداش فیلمبرداری دارم، می گوید نه حتما باید بیایی، کار را بپیچان!
یا مثلایک نفر می خواهد رستوران افتتاح کند، می گوید بیا. حالاگاهی هم کلک
می زنند، آدم را سیاه می کنند.
مجبور می شوم رفیق هایم را بفروشم