به گزارش 598، ایسنا گپ
و گفت مفصلی با علیرضا منصوریان درباره موضوعاتی چون عملکرد و برنامههای
آینده تیم ملی، همکاری با کارلوس کیروش و ماموریتهای پلیسی که برای
آنالیز کرهجنوبی انجام داده، تفاوت کار با قطبی و کیروش، جداییاش از پاس
همدان و بالاخره تکلیفش در تیم ملی زیر ۲۲ سال انجام داده که مشروح آن در
زیر میآید:
** شما به عنوان یکی از بازیکنان نسل سال ۱۹۹۸ وقتی تیم
ملی توانست با برد کرهجنوبی راهی جام جهانی شود، دوست داشتید جای این
ملیپوشان بودید؟
طبیعی است شما هر روز صبح که تمرینات را میبینید،
حالا به عنوان دستیار یا هر مسوول دیگری که باشید، دوباره آن حس در وجودت
میآید که ای کاش بازی میکردم. زمانی که سر تمرین تیمهای ملی هستیم زیاد
این اتفاق میافتد. خداداداد عزیزی و کریم باقری دیگری بازیکنان نسل ۹۸ که
به قطر آمدند، من صبح همان روز رفتم لبنان و ندیدمشان اما حرکتشان جای
تقدیر داشت. فکر میکنم ۹۰ درصد بچههای ۹۸ این تیم ملی را حمایت کردند و
البته رسانهها هم نقش بزرگی داشتند.
** باقری در مصاحبه با ایسنا گفته این تیم ملی نسبت به تیم ملی سال ۹۸ با اقتدار بیشتری به جام جهانی صعود کرد، قبول دارید؟
بالاخره
اینبار کارمان به پلیآف نکشید. به عنوان تیم اول از گروه آن هم با برد
کرهجنوبی در کشور خودش به جام جهانی رفتیم. خب طبیعتا این شرایط قابل
مقایسه با آن زمان نیست. ضمن اینکه آن تیم بعد از ۲۰ سال رفت جهانی و درست
در نقطه اوج ناامیدی فوتبالمان بود؛ البته روزنهای با تیم سال ۹۵ شکل
گرفت اما آخرین نقطه دنیا برایمان ملبورن شده بود و فضا نسبت به الان فرق
میکرد. چند هفته پیش مردم برای صعود به جام جهانی به خیابانها آمدند اما
شرایطها فرق میکرد.
** خیلیها به این تیم امیدی نداشتند و این
نسل را با آن نسل قابل مقایسه نمیدانستند؛ بعد از باخت به ازبکستان عده
زیادی کار تیم ملی تمام شده میدانستند اما کادر فنی همچنان امیدوار بود.
چه چیزی باعث شد در این مدت این باور کادر فنی به کل تیم تعمیم داده شود که
نهایتا به جامعه هم سرایت کرد؟
انگار فوتبال و اصلا ورزش ما همیشه
باید به نقطه نزدیک به انتها و لبه پرتگاه برسد بعد به یکباره همه چیز
دگرگون شود. بارها این حالت را دیدیم. خیلی وقتها ورزشکارانمان تا به
سرحد انجام کاری میرسند و زیر بار مسوولیت و فشار روحی از طرف جامعه قرار
میگیرند، کار نشد را شد میکنند. در حالت نرمال تیم ملی با یک مساوی از
لبنان و برد خوب در ایران مقابل ازبکستان به جام جهانی میرفتیم. یا اصلا
یک برد از قطر در تهران میگرفتیم هم صعود کرده بودیم. شاید زیبایی فوتبال
این است که یک جاهایی امتیاز نمیگیری و یه جاهایی هم میگیری. در این ۲۵
سالی که در فوتبال هستم این را یاد گرفتم در ایران اگر زمانی لازم باشد یک
اتفاق مثبت بیافتد، همه دست به دست هم میدهند و یار دوازدهم میشوند. در
تمام ورزشها از جمله والیبال، بسکتبال، کشتی و... این اتفاق میافتد. الان
همه باید به والیبالیستهای کشورمان بخاطر حضورشان در لیگ جهانی تبریک
بگویم. والیبال ما مثل فوتبال کره و ژاپن از آسیا جدا شده است.
یک
انقلاب روحی در بازیکنان بوجود آمده بود و در زمان خوبی به قطر خوردیم.
وقتی بود که فاصله بین عرب و عجم و حساسیت عربها نسبت به عجم زیاد شده بود
و احساس مردم این بود که اگر به قطر ببازیم، آن باخت از حالت طبیعی بزرگتر
است. بنابراین این حس به بازیکنان منتقل شده بود و خیلی به ما کمک کرد.
رسانهها رابط خیلی خوبی شدند. آنها باعث شدند ارتباط بین مردم و بازیکنان
برقرار شود و به نوعی مردم ما را در عمل انجام شده، قرار دادند.
** قبل از بازی با لبنان هم که روحیه تیمی افزایش یافته بود.
بله؛
خب در بازی با لبنان، حریف دست و پابسته جلو آمد و میتوانستیم بالای ۶ گل
به آنها بزنیم. کارلوس هم نگران تفاضل گل تیم ملی بود. خوشحالیم کارمان به
تفاضل گل و ارهکشی نرسید!
** و بالاخره بازی با کرهجنوبی؟
باید
بگویم فدراسیون کفاشیان چیزی برای تیم ملی بزرگسالان کم نگذاشت. شاید در
ردههای دیگر که همیشه هم معترض بودیم اما اعتراضمان در مقطعی خاموش کردیم
و هنوز داریم، کمبودهایی وجود دارد اما انصافا به تیم بزرگسالان رسیدند.
الان دیگر توقع داریم به ما هم عین تیم بزرگسالان نگاه کنند. در تیمهای
پایه و بعضی بخشهای فدراسیون حقوق نمیگرفتند اما نبی و کفاشیان همه تلاش
شان را گذاشته بودند برای بزرگسالان.
امکاناتی نظیر اینکه ایرباس
۳۴۰ برای تیم ملی از زمین بلند شد. باور کنید لحظهای که بازیکنان تمرین
کرده بودند و آمدند در هواپیما، حدود ۸، ۹ ساعت خوابیدند و در کرهجنوبی
بیدار شدند. این مسایل شاید جزیی به نظر برسد اما مهم است و در فوتبال دنیا
حرف اول را میزند. بهترین تیم پزشکی، ماساژورها، لجستیک و... در اختیار
تیم ملی بود، کفاشیان و نبی و وزیر ورزش کنار تیم اضافه شدند، رسانهها
پیغام مردم ایران را می رساندند. همه دست به دست هم دادند تا آن اتفاق
خوشایند بیافتد. در این میان باید از حمایت های رییس جمهور هم تشکر کنم .
** جدال لفظی میان چوی و کیروش هم که به نفع ما تمام شد.
در
این مسیر کارلوس توانست خیلی خوب پیغام مردم را بگیرد و به بازیکنان منتقل
کند. در جنگ روحی روانی هم که چوی ایجاد کرده بود، کارلوس پیروز شد. فکر
میکنم چوی یکی از تاثیرگذارترین آدمها در فوتبال ما بود! سال ۹۶ که به
عنوان دستیار یک، شش گل از ما خورد، زمانی که دفاع کره بود هم مرحوم سیروس
قایقران از او رد میشد. در این مقطع هم که این چنین کرد. او به هر حال
تاثیر مستقیم در کار تیم ملی داشته! در جنگ روانی که خودش راه انداخت،
میخواست برنده باشد اما حواسش نبود با یک آدم باتجربه مثل کارلوس طرف شده
است. آدمی که در دنیا حرفش را میخوانند.
باید اضافه کنم ما علی
کریمی، پولادی، دژاگه را نداشتیم مهدی رحمتی و هادی عقیلی هم به هر دلیلی
همراه ما نبودند. فکر میکنم کیروش بازی را در یک جنگ روانی و حرفهای
واقعا درآورد. تیم ما کلا ۲ حمله خوب و موفق داشت که روی یکی به گل رسیدیم.
در یک ماهی که کامل کنارش بودم، واقعا تاکتیکش خوب بود. به لحاظ کیفیت
فوتبالی نمیگویم که مثلا کرهای ها سیصد و چهل و خوردهای ضربه زدند به
توپ و ما خیلی کمتر زدیم اما صعود به جام جهانی برایمان مهم بود حال
میخواهد با ۱۰ ضربه باشد.
** فضای ورزشگاه کرهجنوبی برای تیم ملی هم سنگین بهنظر میرسید؛ شاید اگر هر تیم دیگری بود تحت تاثیر قرار میگرفت؟
بله
فضا سنگین بود البته ورزشگاه دالیان چین هم همینطوری بود با یک تفاوت که
آنجا ۴۰ ،۵۰ هزار نفر با سوتهای کوچک همزمان مدام سوت میزدند. من صدای
مایلی کهن را در ۲ متری خودم نمیشنیدم.
** با این تفاسیری که بیان کردید، عدهای از منتقدان هم معتقدند تیم ملی شانسی به جام جهانی رفت!
پشت
قضیه یک تاکتیک دفاعی خوب خوابیده بود. ما برنامههای کرهجنوبی را
میدانستیم و تیمشان کاملا آنالیز شده بود. جالب بود چوی در ۹۵ دقیقه
تاکتیک تیمش را عوض نکرد. سانتر از کنار، توپ مورب، روی استفاده از توپ دوم
که میگیرند به صورت تصادفی یا یک کار تاکتیکی مستقیم، صاحب فرصت شوند و
توپ را وارد دروازه کنند. آنها دوبار از عمق ما عبور کردند که یکی خیلی
خطرناک شد. راه بعدیشان هم استفاده از ضربه کاشته یا کرنر بود که روی یکی
از آنها رحمان عملکرد خوبی داشت. کرهای ها فکر کنم گروه موسیقی و کارناوال
شادی آماده کرده بودند که بعد از بازی ما تعطیلش کردند.
** ازبکستان را چطور دیدید؟
من
بعد از بازی با ازبکستان به تیم اضافه شدم. کرهجنوبی در بازی با ازبکستان
هم همین شیوه را پیاده کرد اما ازبکها تحمل نکردند و بالاخره گل به خودی
زدند اما به نظر من بهترین فوتبال گروهمان را ازبکها بازی میکردند. در
تیمشان جبارف، حیدرف و شماره ۹ آنها خیلی خوب بودند و واقعا تیم کاملی
بودند. میدانید ازبکها فوتبال بازی کردند و حرفهای بازی نکردند. اگر
حرفهای بازی میکردند قطعا نتیجه میگرفتند. فکر میکنم حق کره نبود
مستقیم به جام جهانی صعود کند. دوست داشتم جای کره و ازبکستان عوض میشد.
اگر ما و ازبکستان یکگل دیگر در بازیهای پایانی زده بودیم، این اتفاق
میافتاد.
** کیروش مربی جزیینگری است که تفاوت او را با سایر
مربیان نشان میداد. ظاهرا او توانسته این رویکرد را به فوتبال ما القا
کند. بیشتر از تجربیاتتان از کار با او بگویید.
زمانی که کارلوس
خواست با تیم ملی همکاری کنم به حدود ۵ ماه پیش برمیگردد؛ زمانی که به
همراه نمازی و کیروش جلسه چند ساعتهای داشتیم. آن موقع احساس کردم مرد
پرتغالی تنها شده و فشار زیادی روی او بود. شایعاتی مبنی بر اینکه کارلوس
برود و گروه دیگر بیاید هم وجود داشت؛ جای تشکر از کفاشیان دارد که محکم
پشت کیروش ایستاد. شاید برخی مدیران دیگر بودند تحت فشار زیر بار تغییر
میرفتند. کفاشیان انسان بسیار صبور و خوش قلبی است . با وجود فشارهای
بسیار روانی و رسانه ای روی کفاشیان ، هر روز احتمال سکته یا کناره گیری وی
را می دادم . البته وزیر ورزش هم از کارلوس حمایت می کرد و همیشه در
جلساتش پشتیبان وی بود . در شرایطی که خود کفاشیان شرایطش بحرانی بود اما
از کیروش حمایت کرد. من به کیروش گفتم ارزیابیهایم را میکنم و تا قبل
از شروع اردوها اگر احساس کردم باید بیایم، حتما میآیم. من میدانستم
سرمربی زیر تیم ملی امید هستم و آن مسوولیت سرجایش هست. باید با خودم
معامله میکردم.
میدانستم اگر بیایم سمتی ندارم. سر تمرین همه کار
میتوانم بکنم اما هیچکارهام. نهایتا ۱۰ روز قبل از بازی عمان به کادر
فنی اضافه شدم، حداقل این بود که میدانستم جای خودم را در سرمربیگری تیم
ملی زیر ۲۳ سال دارم. برای تیم بزرگسالان بحث پرچم و مردم برایم بود. امروز
به کاری که کردم افتخار میکنم چون ۷۶ میلیون از خانههایشان بیرون آمدند.
خوشحالم گوشهای از پرچم دست من بود. برای بلند کردن پرچم بزرگ هر کسی
گوشهای را باید بلند کند. خیلی ها در شعار می گویند ما سرباز هستیم اما
جایگاه سرگردی به آنها می رسد قهر می کنند و می گویند ما سرهنگیم !! کسی که
می گوید سرباز ایران باید واقعا هر جا که به وی تکلیف شود کار کند . برای
من جایگاه مهم نبود می خواستم ایران با کارلوس به جام جهانی برود و دل مردم
شاد شود .
** تمرینات تیم ملی زیر ۲۲ سال را هم که تعطیل کردید!
قرار
شد به دو سه دلیل تیم را تا تیرماه تعطیل کنیم. وقتی با تیم زیر ۲۳ سال در
آخرین تورنمنت قهرمان شدیم، بازیکنان یک روز آمدند و خواهش کردند در
اردیبهشت و خرداد اردو نگذاریم. چون آنها بعد از لیگ استراحت نمیکردند.
خرداد هم که زمان جابجاییها و قرارداد بستن آنهاست حالا اردو میگذاشتیم و
یکی از بازیکنان اصلی مصدوم میشد خوب نبود. در ایران پهلوان زنده همیشه
مورد توجه است! نهایتا آن بازیکن فصل را از دست میداد و شاید آیندهاش
تغییر میکرد. با کارلوس کیروش به این نتیجه رسیدیم که تمرینات تیم را تا
اواخر تیرماه تعطیل کنیم تا من در خدمت تیم ملی باشم. در خارج آنالیز
حریفان را انجام دهم و در تهران هم به عنوان دستیار کنارش باشم.
** به عنوان آنالیزور و کمک با کیروش کار کردن چگونه است؟
خیلی
سخت است. او خواب و خوراک را از آدم میگیرد. نمیدانی شب و روز کی تمام
میشود. خودم کار آنالیز را در تیم امید میکردم اما به شدت کارلوس نبود.
امروز یاد گرفتم برای موفقیت باید سختگیری زیادتر باشد. تیم دوم است که
تیم اول را به جلو حرکت میدهد. کار کردن به عنوان همکار او در سمت سرمربی
تیم زیر ۲۳ سال بودن راحتتر است. کیروش سطح توقعاش خیلی بالاست. اولا که
برای تکتک بازیکنان آنالیز میخواهد. ثانیه ورود و خروج آنها را هم
میگیرد. اطلاعات شخصی بازیکنان، اطلاعات کلی تیم، مسایل تاکتیکی،
فیلمبرداری از تمرینات و... را در یک پکیج سنگینی میخواهد. در کار آنالیز
کنار کارلوس احساس کردم کار یک مدل دیگری است. من باید خیلی هزینه میکردم
در کنار چنین مربی چیزی یاد میگرفتم، خوشحالم این اتفاق برایم افتاد. این
یک ماه آخر چون فشردگی نهایی کار بود فهمیدم کارلوس با روش دیگری آنالیز
انجام میدهدکه یاد گرفتم و برای تیم امید انجام میدهم. بالاخره هرچه بود
چه با کمک بقیه و چه تنهایی انجام شد. آنالیز قطر را که به کیروش دادم با
مارکار آقاجانیان رفتیم لبنان. مجزا از هم هریک آنالیزها را دادیم. بعد از
آن رفتم کرهجنوبی و نزدیک کمپ این تیم بودم. تا روزی که تیم در سئول بود
منم بودم و بعد هم که آمد اولسان، من هم به اولسان رفتند.
** کرهایها خودشان متوجه نشده بودند؟!
نه.
اینجا باید از سفارت ایران در کرهجنوبی بویژه آقایان سلطانپور و
سلطاناحمدی تشکر کنم. آنها کمک زیادی به من کردند، اطلاعاتی از شرایط
کرهجنوبی، مطالب روزنامههایشان و... را به من دادند.
** تمرینات کیروش را چطور دیدید؟
حساسیت
بسیار بالایی روی نحوه تمرینات دارد. شدیدا با حساسیت و آرامش کار میکند.
روش تمرینیاش بر اساس نوع بازی حریف است یعنی براساس آنالیز حریف، تیمش
را تمرین میدهد. مثلا پیش از بازی با کرهجنوبی ما فقط بخاطر آن بازی و
طبق نحوه عملکرد آنها، تمرین کردیم.
همیشه روی تخته وایت بورد ترکیبهای مختلفی از کره بود. روی در و دیوار اتاق تمام ما ترکیبهای مختلفی بود.(باخنده)
** به عنوان دستیار تفاوت کار کیروش و قطبی را در کجاها دیدید؟
من
همیشه خودم را مدیون افشین قطبی میدانم. او روی تغییر ایده من در مربیگری
تاثیر داشت. نباید میگذاشتیم قطبی به این آسانی از فوتبال ما برود. کاری
با ایده اخلاقی او ندارم و فقط درباره ایده فنیاش صحبت میکنم. روزی که
دستیارش شدم واقعا به من کمک کرد. او اصول برنامهریزی را مثل کارلوس جلو
میبرد. اصول تمرینی قطبی مشابه کیروش بود با یک تفاوت که او قطبی بود و
این کارلوس کیروش! تفاوتشان در کیفیت جایگاهها بود. من خوشحالم با افشین
شروع کردم و با کارلوس کارم را تکمیلتر کردم. امروز احساس میکنم بازیکنی
یک سقفی دارد. شما در آسیا میتوانید به سقف بازیکنی برسید اما در مربیگری
سقفی نیست. احساس میکنید از قطبی و کیروش یا سر تمرینهای مورینیو،
گواردیولا، یورگن کلوپ و ... چیزی یاد گرفتید اما سقفی برایش نیست. همیشه
شما میتوانید هر روز یاد بگیرید و احساس کنید چیزی نمیدانید. البته من به
این نقطه رسیدهام که فاصلهام با منصوریان ۴ سال پیش پاس همدان را
میفهم. خوشحالم در کشتی که به سمت جام جهانی میرفت من هم سوار شدم. برایم
به لحاظ تجربی خیلی خوب بود. مربی که نانی و رونالدو را میآورد، زوای
دیدی دارد که شاید زمان میبرد آن زوایای دید را پیدا کنیم کیروش آدم
بسیار باهوشی است. جدای از اینکه مربی بزرگی است بسیار باهوش است.
** به لحاظ اخلاقی کار کردن با او چگونه بود؟
آدم
خوبی است. یک کسی خیلی بزرگ است اما خوب نیست اما یک کسی هم بزرگ و هم خوب
است. جدا از جایگاهش واقعا به لحاظ اخلاقی خوب است. شاید خود من این ظرفیت
نداشته باشم اما کسی که سرمربی رئالمادرید بوده و هدایت تیم با زیدان،
فیگو، رونالدو، کارلوس و... را برعهده داشته یا مربی کریس رونالدو، کاسیاس،
پینتو و... بوده وقتی به عنوان همکار روبرویت قرار میگیرد چنین روحیهای
در او نمیبینید. من که با کیروش خیلی راحتم. یک جاهایی عصبانی هم میشود و
گردگیری هم میکند که بحث کار است اما واقعا یک دوست خوب است.
**
با توجه به اینکه هدایت تیم ملی زیر ۲۲ سال را برعهده دارید، از الان به
بعد همکاریتان با کیروش و تیم بزرگسالان چگونه خواهد بود؟
در
آخرین جلسه که با کیروش داشتم و همینطور جلسهای که در هواپیما با کفاشیان
داشتم و البته در تهران، قرار شد با جدیت هدایت تیم زیر ۲۳ سال برعهده
داشته باشم و فدراسیون هم امکاناتی مانند امکانات تیم کیروش برای ما فراهم
کند. مدتی کنار تیم بزرگسالان نیستم تا فعلا بازیهای قهرمانی آسیا در رده
زیر ۲۲ سال را پشتسر بگذاریم. کفاشیان هم گفت اردوهای شناساییات را آغاز
کن و قول مساعدت ویژه داد. پیش از این دست کفاشیان به لحاظ مالی خالی بود و
در چنین شرایطی واقعا خیلی خوب تحمل کرد و جلو رفت. شاید خدا امسال برای
فوتبال ما نگاه به دل کفاشیان کرد. فدراسیونش که بهترین فدراسیون شد،
فوتبال ساحلی قهرمان آسیا شد، نوجوانان رفت جهانی، جوانان هم تیم خوبی بود
شاید شانس هم در سرنوشتش دخیل بود. تیم اصلی هم که به جهانی رفت. بنابراین
یکی از بهترین سالهای فدراسیون بوده است.
** کیروش چه نظری برای آینده دارد؟
با
کارلوس هم صحبت کردم. او در جلسه تهران گفت تازه از امروز کار شروع شد.
هدف اول حضور در جهانی و هدف دوم حضور موفق در جهانی است. تاکید زیادی بر
آمادهسازی هرچه بهتر تیم زیر ۲۳ سال داشت که اگر بخواهیم در فوتبال
بزرگسالان جابجایی نسلی داشته باشیم، باید از این تیم حمایت زیادی شود چون
بازیکنان این تیم است که تیم بزرگسالان ما را برای جامهای جهانی ۲۰۱۸ و
۲۰۲۲ تشکیل میدهند.
** اوضاع الان تیم زیر ۲۲ سال چطور میبینید؟
اردوی
ما اواخر تیرماه خواهد بود. من تقریبا ۱۸ بازیکنم را شناسایی کردم، بین دو
تا سه بازیکن شک دارم. دو سه تا خیلی خوب هم هست. ما تقریبا اسکلت تیم را
پیدا کردیم. با تمام احتمام به سایر ردهها یک لحظه هم نمیتوانم تیمم را
رها کنم. ما مثل یک خانواده شدیم و خیلی متحدیم. این تیم آینده فوتبال کشور
است. پشت سر تیم امید تیم جوانان سابق که اکبر محمدی هدایتش را برعهده
داشت قرار دارد که به آنها هم شانس حضور و تست میدهم. اولین بازیکن که از
آن تیم به تیم من آمد علیرضا جهانبخش بود. کارلوس میگفت امسال باید از تیم
امید بازیکنان خوبی برای بزرگسالان خارج کنیم. فعلا دو بازیکن که حضور
دارند اما کارلوس روی سه، چهار بازیکن دیگر هم نظر دارد که بستگی به
عملکردشان در لیگ امسال دارد.
** در این مصاحبه شما برای تیم زیر ۲۲
سال که هدایتش را برعهده دارید بارها از لفظ تیم امید یا تیم زیر ۲۳ سال
استفاده کردید! بالاخره فدراسیون تیم زیر ۲۲ سال (تیم شما) را تیم امید
میداند یا باید یک تیم امید جدید با سرمربی جدید تشکیل شود؟
تیم
امید زیر ۲۳ سال است و تیم من زیر ۲۲ سال. خب ۲۲ که تمام شود این تیم
میشود زیر ۲۳ دیگر! متاسفانه لطمهای که همیشه به تیم امید یا همین تیم
دست من، زده این است که به المپیک یا بازیهای آسیایی نزدیک میشویم، کمیته
المپیک مدعی این تیم است و بعد از آن رها میشود.
** یعنی قرار است در بازیهای مقدماتی المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو تیم شما شرکت کند؟
در
آخرین تصمیمی که مسوولان فوتبال آسیا گرفتهاند، بازیهای مقدماتی المپیک
دیگر وجود ندارد. همین مسابقاتی که قرار است ۷ ماه دیگر تیم من در آن شرکت
کند یعنی اولین دوره مسابقات زیر ۲۲ سال آسیا، حکم مقدماتی المپیک هم خواهد
داشت البته از دوره دوم آن. ببینید اولین دوره این بازیها امسال در عمان
برگزار میشود و سال آینده بعد از جام جهانی این تیم که زیر ۲۳ سال شده به
بازیهای آسیایی ایچئون کرهجنوبی میرود. در ادامه دومین دوره بازیهای
زیر ۲۲ سال قهرمانی آسیا اوایل سال ۲۰۱۶ برگزار میشود که در آن رقابتها
سه تیم اول مجوز حضور در المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو را بدست میآورند.
بنابراین دیگر مسابقات مقدماتی مستقل برای المپیک برگزار نخواهد شد.
**
در این شرایط فکر نمیکنید الان باید به بازیکنانی که قرار است در آن تیم
۲۰۱۶ حضور داشته باشند و الان حدودا اواخر ۱۹ سالگی هستند (یعنی همان تیم
جوانان سابق) بیشتر اهمیت دهید تا تیم فعلیتان؟ چون به هر حال آنها هستند
که باید ظرف چند سال آماده شوند و تجربیات بینالمللی بدست بیاورند تا
امیدوار باشیم به المپیک راه پیدا کنند؟
به کفاشیان پیشنهاد دادم
اضافه کردن رده زیر ۲۱ سال یک آسیب است، چرا؟ چون هنوز تعریف ما برای تیم
زیر ۲۲ سال کامل نیست. تشکیل یک رده ملی در حرف راحت اما در عمل سخت است
چون شما باید دورنمای پنجساله برای این تیمها داشته باشید. زیر ۲۱ سال را
نمیتوان نگه داشت چون سال بعد میشود زیر ۲۲ سال و بازیکنانش عضو آن تیم
میشوند. سال بعد از آن هم میشود زیر ۲۳ سال بعد هم دیگر نمیشود مهارشان
کرد. باید تعریف کلی برای زیر ۲۱ داشته باشید. چون زیر ۲۲ و زیر ۲۳ داریم.
شما نباید سن تیم ملی را بالا ببرید. الان میانگین سنی تیم ملی بزرگسالان
ما ۲۸ سال است و سال دیگر هنگام جام جهانی میشود ۲۹ سال. اگر قرار باشد
بازیکنان را در یک رده مدام حفظ کنیم و بالای ۲۴ سال تحویل بزرگسالان
بدهیم، خب ۲، ۳ سال هم که تا شروع مسابقات مهم زمان باشد خب میشود همان ۲۷
سال دیگر.
من میگویم سن تیمها ۱۹ تا ۲۲ و ۲۳ سال باشد چون دیگر
بازیکن ۱۹ ساله باید بتواند در تیمهای بزرگسالان بازی کند. او باید به
خودش بیاید دیگر. به طور مثال علیرضا جهانبخش دو سال پیش با سن ۱۷ سالگی در
تیم زیر ۲۳ سال بازی کرده است. وقتی او را دعوت کردم خیلیها انتقاد کردند
اما گفتم این آینده فوتبال ایران است چون الان وقتی لابلای بازیکن ۲۳ سال
مثل ۲۵ سالهها به توپ ضربه میزند، خب این یعنی یک پدیده و بازیکن بزرگ
است، الان هم که رفته در هلند بازی کند. بازیکنان باید از ۱۹ تا زیر ۲۲ سال
توانمندیهایش را نشان دهند. اگر قرار باشد مدام رده ملی اضافه کنیم او
بدعادت میشود چون میداند اگر نتوانست زیر۱۹ بازی کند، میرود زیر ۲۱ سال،
نتوانست ۲۲ سال، نشد ۲۳ سال و هر سال یک رده برایش کنار گذاشته شده است.
این عادت باید از میان فوتبالیستهای ما کنار رود چون رقابت را در میان
آنها از بین میبرد. همین میشود که میانگین سنی تیم بزرگسالانمان را
افزایش میدهیم. مهدی مهدویکیا ۱۸ سالگی به تیم ملی بزرگسالان آمد.
**
اما وقتی بازیکنان تیم امید که باید در المپیک ۲۰۱۶ شرکت کنند قطعا نفرات
فعلی شما در تیم زیر ۲۲ سال نیستند، چرا نباید از الان تیمی باشد که این
بازیکنان بتوانند در آن حضور داشته باشند؟
وقتی تیم المپیک همین
تیمی است که دست من است مگر من میتوانم بازیکنانم را مربی دیگری بدهم؟
مثلا اگر میگویید تیم جوانان سابق تیم المپیک است پس تیم من چست؟ هر چند
وقت یکبار میشنوم بیایید برای تیم امید یا المپیک سرمربی انتخاب کنیم اما
میگویم تیمی که الان دست من است سال آینده زیر ۲۳ سال بوده و تیم المپیک
است حالا برای سال ۲۰۱۶ فقط بازیکنانش عوض میشوند!
** تیم فعلی شما
تقریبا همان تیم نوجوانانی است که علی دوستیمهر به جام جهانی نیجریه برد و
در رده جوانان هم حضور داشت و اکنون تجربه بینالمللی زیادی دارد؟
بله،
نفراتی که دست من هستند، تعدادی را خودم انتخاب کردم اما ۸۰ یا۹۰ درصد
شاگردان دوستیمهر هستند. اینها شاید تجربه ۱۵۰ بازی ملی با تیمهای خارجی
داشته باشند و یکی از دلایلی که آنها را حفظ کردم همین است. الان وقتی
بازیکنی که میروند داخل زمین و بدون ترس ۳ گل به ترکیه میزند، میفهمم
بعد از اینکه دقیقه ۲ گل خوردیم فقط نیاز به اعتماد نفس از سوی نیمکت دارد و
آنقدر تجربه دارد که سریع خودش را پیدا کند. بعد از ۳ گل هنوز علاقمند به
گل دارند چون ترس از تیم خارجی از آنها ریخته است.
** همین شده که تیم آنقدر آماده است که شما بدون تمرین آنها را جمع میکنید و میبرید و به راحتی جواب میدهد؟
بله
اما یک شانس خوب داشتیم. یک پیش زمینه ۹۰ روزه قبل از مقدماتی خودمان
داشتیم. پارسال خرداد میتوانستم بازیکنان بزرگتر از اینها را به مسابقات
ببرم اما همین تیم را بردم چون میدانستم ضمن صعود به مرحله بعدی تجربه تیم
هم بیشتر میشود. پارسال کیروش مربی بدنساز تیم ملی مک درموت را به من
داد و شاید برای بازیهای عمان هم بدنساز الان تیم ملی را از او قرض بگیرم.
بالانس کردن بدنی تیمم مهم است. باید منطقی نگاه کرد چون میخواهم تمام
تمرکزم را برای کار تاکتیکی بگذارم.
** یکی از مشکلات همیشگی تیم
های ملی در رده قبل از بزرگسالی، مساله خروج این بازیکنان از کشور و بعضا
همکاری نکردن باشگاهها بوده است. به نظرتان میتوان قانونی گذاشت تا اگر
باشگاهی بازیکنش را نداد به طور جدی با آن برخورد شود؟
در این رابطه
یک جلسه با کارلوس، حسنزاده، نبی و کفاشیان داشتم. آن موقع گفتم اگر
باشگاه بازیکن ندهد من نمیتوانم بازیکن خودم را محروم کنم چون دست خودم
خالی میشود. پیشنهاد دادم به جای محرومیت بازیکن که همیشه میماند وسط با
باشگاه برخورد شود. بازیکن از یک طرف زیر فشار قرارداد باشگاه است و اینجا
هم زیر قرارداد پرچم، پس حق انتخاب ندارد. اگر تیمی بازیکن نمیدهد اول
مدیر باشگاه و بعد سرمربی آن تیم باید بیاید کمیته انضباطی. من از فدراسیون
خواهش کردم چکشی برخورد کند. من این شانس و فرصت را ندارم که باشگاه
بازیکن نداد تازه برویم کمیته انضباطی و شورای استیناف. میدانم این تصمیم
سخت است چون شاید رودروی بعضی همکارانم قرار بگیرم. خوشبختانه عمده
بازیکنانم دست دوستانم هستند مثل دایی. میدانم آنها طعم تیم ملی را چشیدند
و همکاری میکنند. در بحث حوزه نظام وظیفه و گذرنامه هم باید بگویم آنها
خیلی همکاری کردند. خوردم گاهی اوقات میروم و حضوری روسا را میبینیم. تا
الان بازیکنی از سفرهای تیم ما جا نمانده است. برای میلاد فخرالدینی خک از
احمدیمقدم تشکر میکنم که با تعهد خودم اجازه داد او بیاد. در حالت نرمال و
قانونی این بازیکن حق خروج از کشور را نداشت. فدراسیون هم همیشه توافقات
خوبی با آنها داشته و خودم هم از تمام توانم استفاده می کنم.
** چرا تیم امید (المپیک) همواره میان فدراسیون و کمیته المپیک قرار دارد و به نوعی همیشه از بیصاحبی رنج میبرد؟
همیشه
نزدیک المپیک و بازیهای آسیایی این مشکل وجود دارد. به کفاشیان و
افشارزاده گفتم یک متولی برای این تیم بگذارید. کلیه مسایل تیم امید را
بدهید به فدراسیون و بودجه مشخصی را هم برایش مصوب کنید. بعد از مدتها
فهمیدم چرا ۴۰ سال است به المپیک نرفتیم چون این تیم همیشه بلاتکلیف است.
معلوم نیست بچه کدام یکی از آنهاست. هر دو این تشکیلات خودشان را متولی
این تیم میدانند. امکانات قبل از بازیهای آسیایی و المپیک همیشه بینظیر
میشود اما بعد از آن تیم رها میشود.
** بالاخره شما همکار کیروش در کادر فنی تیم ملی میمانید یا فقط هدایت تیم زیر ۲۲ سال را بر عهده خواهید داشت؟
ما
با هم همکار هستیم. تا دی ماه که مسابقات قهرمانی زیر ۲۲ سال آسیاست که
تیم ملی بزرگسالان کار سنگینی ندارد. بیشتر کمپ و بازیهای دوستانه است و
کمپهای شناسایی که کارلوس خودش حرفهای است. او خودش یکی از بهترین
آنالیزورهای جهان است؛ مثلا میگوید این بازیکن ۷ سال دیگر میتواند چه
شرایطی داشته باشد.
** تا حالا درباره بازیکن خاصی این جمله را گفته است؟
نمیخواهم
تند بروم اما اگر روی بخشی از تیم جوانان سابق و بخش اعظم تیم من کار شود
آیندههای درخشانی خواهند داشت. در تمرینات تیم چند بازیکن هستند که احساس
میکنم اگر اتفاقی برایشان نیافتد واقعا تاپهای آسیاهستند. هم هافبک، هم
مهاجمان و هم گلر. اسم نمیآورم چون بازیکنانم حساسند. ما ۹۰ روز فرصت خوبی
داشتیم که کار تاکتیکی کردیم. بازیکنان موقعی که میروند و برمیگردند در
دو روز اول اذیت میشویم چون با تاکتیکهای باشگاههای خودشان برمیگردند.
مغزشان باید یک دیاگ بخورد تا تنظیم شوند.
** این مشکل را کیروش هم
دارد. او در مصاحبه با ایسنا میگفت مغز بازیکنان را نمیتوان تغییر داد و
تغییر تفکرات تاکتیکی و هماهنگیشان نیاز به زمان دارد و برای همین من
میخواهم بازیکنان در حداقل زمان کافی در اختیارم باشند؟
همیشه این
مشکل را در رده ملی داریم و برای همین قبل از بازیهای مهم ۱۵ روز اردو
میگذارم. ما حداقل ۵ روز بهم ریختگی ذهنی بازیکنان را داریم. افکار و
عقاید آنها به باشگاههایشان چسبیده است و تا بیایید خارج کنید و آنها را
یک دست کنید چند روز زمان میبرد. چندین جلسه تاکتیکی هم باید بگذاریم
اگرچه از نظر ذهنی خیلی خوب میگیرند. من در تیم امید سه روش تاکتیکی دارم.
الان دفاع چپ و راست ما میدانند اگر بیایند تیم ملی بزرگسالان من از آنها
چه میخواهم. کلاسهای تئوری و فنی زیادی با همپستیها و بازیکنان کناری
خودشان میگذاریم. ادوات تمرینی هم که امروزه پیشرفته شده است.
**
زمانی که در اولین تجربه مربیگری در تیم پاس از مسوولیتتان برکنار شدید،
فکر میکردید بلافلاصله بعد از آن به کادر فنی تیم ملی بزرگسالان راه پیدا
کنید؟
باید ممنون باشگاه پاس باشم. خدمت بزرگ در قسمت منفی به من
کرد. مدیون کسانی هستم که باعث شدند در پاس نمانم. بعضی چیزها دست من و شما
نیست و خدا رقم میزنم. میخواهم خاطره جالبی از قطبی بگویم. وقتی هدایت
پاس را برعهده داشتم در بازی با صبا در زمین این تیم خوب بازی میکردیم اما
موقعیت زیاد خراب میکردیم. یک گل زدیم و در اوایل بازی سرپا هوش بودیم
اما یک دفعه دیدم جمعیت هلهله کردند که نگو قطبی آمد در استادیوم. بازیکنان
صبا که متوجه شدند یکدفعه همگی هایپر شدند و تیم ما را بهم ریختند و
نهایتا تیم ما باخت. در رختکن به قطبی گفتم ما به شما باختیم! او به من
گفت: " عزیزم چرا به من؟! " گفتم آمدید تیم قم را دگرگون کردید و برد. گفت
اگر اینجوری است هفته دیگه میآیم برای بازیتان با ذوبآهن همدان بازی شما
را تماشا میکنم ببینم میتوانید نتیجه بگیرید. به او گفتم شما بیا اگر
گذاشتم اصفهان امتیاز بگیرد!
در رختکن تیمم به بچهها گفتم قطبی که
آمد بازی شما با صبا را دید، چشمش چند تا از شماها را گرفته و برای بازی
بعدی هم میخواهد بیاید همدان، پس باید با تمام وجود بازی کنید. واقعا هم
نظرش بود و یکی از آنها مجید غلامنژاد بود. آن زمان ذوبآهن هم تیم بسیار
خوبی داشت و در آسیا تا رده یک هشتم نهایی بالا رفته بود. قطبی که وارد
استادیوم شد، تیم منصورابراهیمزاده از نیمه رد نمیشد. آن بازی نهایتا یک
بر یک شد چون قاسم حدادیفر یک گل استثنایی در فوتبال زد. شب در رستوران
موقع غذا خوردن افشین به من گفت: میایی کنارم تو تیم ملی کار کنی؟ گفتم:
میام؛ همان زمانی بود که قطبی را هم تحت فشار گذاشته بودند باید یک دستیار
ایرانی به کادر فنی اضافه شود. به من گفت: مهمه کجای کادر فنی باشی؟ گفتم:
نه اصلا بگذار نفر آخر. گفت: آن وقت حاضری در تمرین هر کاری بکنی؟ گفتم:
بله حاضرم! اصلا کونز و قیف میچینم و کاور به بازیکنان میدهم. فقط شما به
من کار یاد بده اصلا مهم نیست کجا باشم. تیم ملی است و حالا هر کاری بکنید
فرقی نمیکند.
** چه کسانی باعث شدند از پاس بروید؟
خیلیها
باعث شدند جز حاج کاظم اولیایی. نمیخواهم اسم عدهای را بیاورم. نمیدانم
بعضیها با چه رویی الان به من زنگ میزنند. ممنونم از کسانی که باعث رفتن
من از پاس شدند. به هر حال من از آن مقطع وارد مقوله ملی شدم. تازه مسیر
مربیگریام با افشین عوض شد و وقتی با کارلوس کار کردم واقعا احساس کردم
مسیر درستی را طی کردم. این جهش را باید ظرف ۶ سال انجام میدادم اما ظرف
این دو سه ساله انجام دادم.
** از شما انتقاد میشود که به واسطه
دوستی با مهدی محمدنبی دبیرکل فدراسیون توانستید به تیمهای ملی راه پیدا
کنید. اینکه دوستی شما و مارکار آقاجانیان و خیلی از استقلالیهای دیگر که
در تیمهای ملی مسوولیت گرفتند به آشناییتان در زمانی که در باشگاه
پارسخودرو بودید و ایشان هم مدیرعامل بود برمیگردد. این را که قبول
دارید؟
من دوستی صمیمیام با نبی را به هیچ وجه تکذیب نمیکنم.
دوستیام با او برمیگردد به سال ۷۰ و همان زمان پارسخودرو. نبی رییس
باشگاه من بود اما همان سال او شد معاون پرسپولیس و من رفتم به استقلال. هر
کسی مسیر خودش را رفت اما دوست و برادر من ماند. اصلا خانواده ما یکی است
اما الان ۱۷ ماه است قرارداد ندارم! و هیچوقت نیامد پا در میانی کند. من
از او گله کردم. به نبی گفتم از بیرون مردم را میسوزانید و از درون خودم
را. وقتی سرمربی تیم ملی شدم گفت قرارداد و پاداشهایت را خودت باید پیگیری
کنی و من کمکت نمیکنم. بارها و بارها از من مشاوره گرفته و به من مشاوره
داده است. نبی دوست صمیمی من است و اصلا یکی از دلایلی که من در حوزه تیم
ملی احساس آرامش دارم همین آدم است.
** یعنی واسطه بودن نبی برای مسوولیت گرفتنتان را تایید میکنید؟
در
بحث قطبی نمیتوانست واسطه شود. قطبی گفت: من ۱۱ گزینه برای دستیاری دارم.
او یکی از آدمهای قد و یکدنده فوتبال بود و میگفت از کمکمربی آزرده
شدم. در فدراسیون فوتبال نبی از دوستان صمیمی ام است و هر وقت به فدراسیون
میروم اول یکراست میروم طبقه سوم. اما در مسیری که داشتم به من کمک
نکرده است. قرارداد اول من با پاس ۲۷۰ میلیون تومان بود اما من با ۶۰
میلیون تومان رفتم شدم دستیار قطبی و نهایتا ۵۴ میلیون گرفتم چون میدانستم
کنار او بودن برایم مفید است. این کاری که کنار قطبی یا کیروش یاد گرفتم
را حاضر نیستم با ۱۰ میلیارد تومان عوض کنم. من الان توانایی این را دارم
که گروه تشکیل بدهم.
اصلا اگر در بازی با کرهجنوبی من را سر تمرین
کرهجنوبی دستگیر میکردند، بخاطر جایگاه حقوقی که در تیم ملی زیر ۲۳ سال
داشتم، من را دو تا سه سال محروم میکردند. اتفاقا بعدا نبی هم این را به
کفاشیان گفت. باور کنید من در تمرین بسته کرهجنوبی از دیوار استادیوم بالا
رفتم. چون بخاطر پرچم بوده برایم افتخار است اما در این کار هیچ منطقی
وجود نداشت. پلیس بازی بود. از دیوار استادیومی بالا رفتم که پنجاه نفر
مامور حراست طبقه اول بودند، بیست نفر طبقه دوم بودند. خود کارلوس مانده
بود من چطور ادواتم را کار گذاشته بودم و بالای سر ماموران از تمرینشان
فیلمبرداری کردم! در آن جلسه گفتم آقای نبی اگر من را محروم میکردند چه
می شد؟ فقط دلم خوش بود که دارم برای مملکتم این کار را میکنم.
** چهرهتان را هم تغییر داده بودید؟
چهره را که بله؛ کلاه گذاشته بودم. شکل را کمی تغییر دادم. یک موقعهایی شبیه توریستها شده بودم. خودم از تیپم خوشم آمده بود.
** چرا قراردادتان هنوز بسته نشده است؟
اگر
نبی میخواست راحت میتوانست این کار را بکند. من از قرارداد یکساله برای
المپیک لندن ، دستمزد دو ماه را گرفتم. کفاشیان راحت گفت تیم سقوط کرده و
ما ۲ ماه بیشتر پرداخت نمیکنیم. بعد از آن هم تا به امروز هنوز قرارداد
ندارم. اعتراض هم داشتیم بالاخره من دستیارانی هم دارم. منصور رشیدی جزو
نوابغ گلری ماست که کنار ما کار میکند. من تمام هزینههای سفر دستیارانم
به مالزی را خودم دادم. الان به بدنساز تیم بدهکارم. چون می دانستم احتیاج
دارم این هزینهها را انجام دادم.
** از الان به بعد قرار شد مشکلتان حل شود؟
جلسه
خوبی با کفاشیان در هواپیما داشتیم. قبل سفر میگفت واقعا پول نداریم؛ حتی
بخشی از پول جایزه تورنمنت که تیم زیر ۲۲ سال قهرمان شد را به بازیکنان و
بخش دیگر را به فدراسیون دادیم تا برای این سفرها استفاده کند. اما الان
اوضاع فرق میکند و واقعا حس میکردم نیمه خالی لیوان کفاشیان پر شده و بعد
از جلسه پذیرفت که قرارداد ما را ببندد. امکاناتی مانند تیم بزرگسالان در
اختیارمان قرار دهد. خودم برای لباس با مارکهای مختلف مشغول صحبت هستم.
بالاخره وقتی وضعیت مالی فدراسیون خوب باشد، دوست دارند به تیم ملی برسند
تا تیمشان نتیجه بگیرد. ما هم هر کاری کردیم برای این مملکت بود و هرچه
داریم هم از این مملکت است. بقیه هم همینطور هستند، وقتی کریم و خداداد
میآیند اردوی تیم ملی اینخواستنها دلی است. مصاحبههای حمایتی آنها اصلا
قیمت ندارد.
** شما مامور آوردن رحمتی به تیم ملی بودید؟
خیلی
دوست ندارم وارد این فضا شوم. بله به عهده من بود اما چیزی که بین من و
کارلوس و مهدی رحمتی گذشت باید امانت بماند و درست نیست به آن ورود کنم.
مهدی را دوست دارم و در بازی با روسیه هم به عنوان کاپیتان تیم من وارد
زمین شد. از طرفی کارلوس هم معلم من است . یکسری چیزها درباره بحث مهدی
رحمتی پیش من امانت مانده و میماند. همینطور درباره هادی عقیلی. هر اتفاقی
افتاده بخاطر پرچم بوده و تا وقتی این دو نخواهند چیزی عنوان شود از طرف
من بسته خواهند ماند.
** از برنامههای امسال تیم ملی و بازیهای تدارکاتی درخواستی کیروش اطلاعی دارید؟
یک
نشست کلی با کارلوس داشتیم و او هم با کفاشیان جلسهای درباره برنامهها
داشته است. به طور حتم ما دیگر با کرهجنوبی بازی نمیکنیم. با تیمهایی
چون برزیل، آرژانتین، مکزیک اروگوئه از آمریکای جنوبی که فوتبال خشن و خشکی
دارند یا با هلند، اسپانیا، آلمان، انگلیس، فرانسه و ... از فوتبال اروپا
یا تیمهای محکمی چون نیجریه و کامرون از آفریقا. وقتی بازی اروگوئه و
نیجریه را که میدیدم گفتم باید واقعا خدا را شکر کرد که به پلیآف نرفتیم.
اگر بخواهیم با یک تیم آمریکای جنوبی بازی کنیم، دیگر کار خیلی سخت میشد.
الان هم برای جام جهانی همه قوی هستند. به هر تیمی بخوریم گروه سختی خواهد
بود. میدانم که باید خیلی آماده باشیم. باید بازیهای بزرگ بازی کنیم حتی
ببازیم. من برنامههای کیروش را نمیدانم اما یک چیزی به بچهها گفت که
گفتم: بچهها بیچارهاید من که یه چند ماهی کنارتان نیستم( باخنده)! کارلوس
گفت: تازه کار ما شروع شد! صعود هدف اول و حضور خوب هدف بعدی است. من تیم
ایران را خیلی خوب دیدم. به خصوص اینکه دژاگه هم به جمع ما اضافه میشود.
امیدوارم در لیگ برتر تیمهای بالای جدول هم خوب بازی کنند که لیگ هم خروجی
خوبی داشته باشد.
** در جام جهانی ۲۰۱۴ شما هم روی نیمکت تیم ملی مینشینید؟
اصلا
هیچ صحبتی در این باره نشده است. من و کیروش قبل از بازیها دست دادیم و
من گفتم خارج از مقوله کاری مثل برادر کنارت هستم. گفتم چیزی که مهم نیست
جایگاه و پست است و فقط میخواهم برای تیم ملی مثبت باشم حال هرجا که تو
تایید کردی. آمدم و به عنوان آنالیزور کار کردم. واقعا یکدلی را در این سه
بازی را در همه تیم دیدم. همه تلاش میکردند و باید یک تشکر ویژه هم از
جواد نکونام کنم نقش بسزایی در آرامش و موفقیت تیم داشت.
** نکونام را در این سه بازی کاپیتان باتجربهتری نسبت به گذشته دیدید؟
جواد
دوست و همبازی سابق من است. او خوب تیم را مدیریت کرد. من نکونام را در
این بازیها زیرنظر داشتم. جواد پخته شده بود. او با جواد با ۲ سال پیش فرق
میکند. او نکونام سال ۲۰۱۱ نبود که در فضای بازی کردن، بازیکن و ... قرار
داشت. همان موقع هم کاپیتان بود اما الان به مرز پختگی زیادی رسیده است.
جواد آن موقع که پاس هم بود استقلالی بود. یادم هست برای یک بازی در هتل
المپیک بودیم و او اوضاع و احوال تیم ما را همان موقع پیگیری میکرد. قبل
از اینکه به اوساسونا برود، رفتم دنبالش که بیاید استقلال. قول داد که اگر
نرفت حتما بیاید. امروز جواد را هواداران استقلال دوست دارند . وی بخاطر
هواداران باید در استقلال بماند و با این تیم در کنار دیگر بازیکنان جام
قهرمانی آسیا را بالای سر ببرد. جواد یکی از نقاط مثبت تیم ایران بود که به
بازیکنان آرامش میداد. ضمنا او میتوانست با کارلوس هم بدون واسطه صحبت
کند. هم او و هم مسعود شجاعی علاوه بر انگلیسی که ما صحبت میکردیم
میتوانستند اسپانیایی با کیروش صحبت کنند.
* در نشست خبری پیش از
بازی هم نکونام در واکنش به اظهارات کاپیتان کرهجنوبی صحبتهای خوبی کرد
که ظاهرا کیروش شب قبل از بازی در جمع بازیکنان از او تشکر کرده بود؟
اینکه
بازیکن کره میگوید دوست دارم از چشمهای نکونام خون بیاید و جواد میگوید
خون که هیچ حاضرم جانم را هم برای کشورم بدهم، این یک انرژی مثبت به تیم
آورد و کارلوس هم از او تشکر رسمی کرد. من هم تشکر کردم، او در بازی واقعا
یک نعمت بود.