به گزارش 598 به نقل از جام ورزشی؛ احمد جمشيديان كه از اين پس پيراهن استقلال را تن ميكند. شايد اينجا هم شماره پيراهنش عدد 20 باشد. البته اگر قديميهاي استقلال اين شماره را نخواهند چون معمولا هرچه قديميتر باشي حرفت بيشتر خريدار دارد. در ملوان، راهآهن و سپاهان شماره پيراهنش 20 بود. جمشيديان حالا آرزو ميكند هيچ كدام از قديميهاي استقلال اين شماره را نخواهند. خيليها اين عدد را با نمره بازياش يكسان ميدانند.
جمشيديان جزو مهرههايي بود كه در سپاهان درخشش فوقالعادهاي داشت؛ بازيكني كه در مقطعي محرم را هم به سبب بازيهاي درخشانش نيمكت نشين كرد. سپاهانيها هرگاه با مصدوميت نويدكيا روبرو ميشدند به خاطر حضور بازيكني همچون احمد جمشيديان دغدغه و ترسي به دل راه نميدادند. حالا اين امتياز براي استقلال فراهم است. ديگر هيچ نگراني بابت غيبتهاي گاه و بيگاه جباري نيست.
5 سال بازي در سپاهان حتي لهجهاش را هم تغيير داده. به سبب سالها بازي در ديار نصف جهان لهجه اصفهاني پيدا كرده است. مگر بچه همدان نيستي؟! بي معطلي ميگويد: «چرا بچه همدانم اما 5 سال در اصفهان بودم و لهجهام عوض شد. در انزلي هم لهجه شمالي پيدا كرده بودم. استعداد زيادي در تغيير لهجه دارم اما از اين به بعد سعي ميكنم مثل تهرانيها بي لهجه حرف بزنم.» مصاحبه با جمشیدیان را در ادامه می خوانید.
* اگرچه سالها در سپاهان درخشيدي اما به نظر ميرسد تجربه بازي در استقلال برايت متفاوتتر از تيم سابقت خواهد بود؛ همينطور است؟
- استقلال جاذبههايي دارد كه جاي ديگري نميتواني آن را تجربه كني. درست است كه سپاهان باشگاه بزرگي بود و من هرگز خاطرات خوب سپاهان را از ياد نخواهم برد اما استقلال دنياي ديگري است.
* از چه زمان دنبال پوشيدن پيراهن استقلال بودي؟
- اگر بخواهم دقيق بگويم بايد به حدود 12-10 سال قبل برگردم. من آن روزها بازيكن تيم جوانان ايران بودم، همبازي خسرو حيدري و مجتبي جباري. صمد مرفاوي كه مربي وقت استقلال بود من را ميخواست اما سرنوشت من را به جاي ديگري برد. رفتم ملوان، بعدش راهآهن و سپاهان.
* از سرنوشتي كه برايت رقم خورد احساس رضايت ميكني؟
- در ملوان روزهاي خوبي را پشت سرگذاشتم. هنوز هم وقتي به انزلي ميروم مردم رابطه خوبي با من دارند. ميدانيد كه فوتباليهاي شهر بندر خيلي تعصبي هستند و معمولا وقتي بازيكني از تيم شان جدا ميشود ديگر نميپذيرند اما هنوز رابطه شان با من خوب است. در راهآهن هم تجربيات خوبي داشتم. آنجا نيز چيزهاي زيادي ياد گرفتم اما بي ترديد بهترين دوران فوتبالم در سپاهان رقم خورد؛ قهرمانيهاي پيدرپي، تجربيات گرانبها در ليگ قهرمانان آسيا و خيلي چيزهاي ديگر كه براي يك فوتباليست آرزو محسوب ميشود. سپاهان همه چيزش خوب بود. از مديريت گرفته تا جو حاكم در تيم.
* اما تو حالا بازيكن استقلال هستي و با اين تعاريفي كه از تيم سابقت ميكني اين سوال را به وجود ميآوري كه پس چرا سپاهان را رها كردي و به استقلال آمدي.
- گفتم كه استقلال دنياي متفاوتي دارد. من از سپاهان براي تان خيلي تعريف كردم درست است اما نميتوانم استقلال را كتمان كنم. استقلال در دوازده دورهاي كه از ليگ برتر گذشته يك قهرماني از سپاهان كمتر دارد اما اين ملاك نيست. استقلال به نظر من الگوي همه باشگاههاي ايراني است. شما برويد مجموع امتيازهايي كه استقلال از ابتداي ليگ تا امروز به دست آورده را محاسبه كنيد خودتان ميفهميد چرا ميگويم استقلال از نظر من الگوي تمام تيمهاي ايراني است. بيخود تعريف نميكنم. استقلال پر امتيازترين تيم ليگ است.
* اين ويژگي كه يك تيم بيشترين امتياز را به دست آورده از نظر تو حاصل چه چيزهايي است؟
- مهمترينش ثبات مديريتي است. استقلال از ابتداي ليگ تا امروز كه من با شما حرف ميزنم تغييرات زيادي نداشته است. همين 4 سال گذشته را مثال بزنم. استقلال چند بار مديرعاملش را تغيير داده است؟
* هيچ تغييري نداشتهاند اما فقط مديريت ملاك است؟
- وقتي باشگاهي مديرش تغيير نميكند و اتفاقا مدير خوشفكر و باهوشي هم دارد نتيجه اين ميشود كه ثبات تيم حفظ ميشود. الان در استقلال كلي بازيكن داريم كه ميتوانند كاپيتان تيم شان باشند. اينها نتيجه چيست؟ نتيجه ثبات مديريتي يك باشگاه است. فتحا...زاده ميماند و او هم بازيكنان را نگه ميدارد. استقلال كمترين تغييرات را داشته است و اين رمز موفقيت آنها است. نگاه كنيد؛ مجيدي، برهاني، جباري، حيدري، بيكزاده،، منتظري، صادقي، عمرانزاده حتي رحمتي و شايد خيليهاي ديگر كه در ذهن من نيستند. اين بازيكنان چند سال است در مجموع براي استقلال بازي كرده اند؟! اين يعني ثبات، اين يعني تفاوت با ديگر تيم ها. استقلال خيلي بزرگ است. باز هم ميتوانم از بزرگي استقلال بگويم. اين تيم به غير از دو دوره در 9 دوره جزو مدعيان قهرماني بوده است. فكر ميكنيد حفظ كردن اين شرايط راحت است؟
* به نظر ميرسد خيلي فكر كردي كه به استقلال آمدي.
- بله، خيلي فكر كردم. منكر اين نميشوم كه استقلال را دوست داشتم و سالها پيش ميخواستم به استقلال بيايم كه نشد اما جاذبههاي استقلال همين چيزهايي است كه در تيم ديگري نميبينيم. استقلال يك تيم خودكفا است. در همه اين سالها فقط دو مربي غير استقلالي در اين تيم كار كردهاند. رولند كخ و فيروز كريمي را ميگويم. شما فكر ميكنيد از اين دست باشگاهها حتي در دنيا زياد هستند؟ نه، نيستند اما استقلال جزو معدود باشگاههايي است كه از داشته خودش استفاده ميكند. استقلال هم مربيان خوبي تربيت كرده و هم بازيكناني كه از ردههاي پايه با آنها بودند و حالا درتيم ملي هم فيكس هستند.
* شايد رمز موفقيت سپاهان در سالهاي گذشته هم همين بود.
- قطعا همينها است. شما به باشگاههاي بزرگ جهان نگاه كنيد. در اين فصل چند بازيكن از بارسلونا رفتند و چند بازيكن آمدند؟! نهايتا 3 يا 4 بازيكن. آنها شاكله اصلي تيم شان را حفظ ميكنند اما در فوتبال ايران فقط معدود باشگاههايي هستند كه به اين اصل معتقدند. حتي شاهد بوديم يك باشگاه پانزده بازيكنش را عوض كرده است يا در طول فصل دو مديرعامل تغيير داده. اينها ضعف فوتبال است.
* دليل اينكه از سپاهان جداي شدي تغييرات مديريتي بود؟
- ميتوانست باشد اما من به خاطر استقلال، استقلال را انتخاب كردم. كلا سپاهان از وقتي ساكت رفت ديگر ثبات مديريتي نداشت. اين براي مجموعه سپاهان خيلي زيانآور است. فكر ميكنم آسيب ميخورند اما تشكيلات سپاهان خيلي خوب است. برايشان آرزوي موفقيت ميكنم و اميدوارم كمتر تغييرات داشته باشند. من الان ديگر بازيكن استقلال هستم. پس بايد درباره استقلال حرف بزنم؛ درباره تيم جديدم و دنياي جديد و متفاوتي كه در آن هستم.
* درباره هم پست بودن با جباري چقدر فكر كردي؟
- دوباره مجبور ميشوم براي تان يك مثال بزنم. مگر محرم نويدكيا در سپاهان بازيكن كوچكي است؟ نه، قطعا نيست. روزي كه ميخواستم به سپاهان بروم همين حرفها بود. مي گفتند شايد با بودن محرم ديگر به تو بازي نرسد اما من روزهاي موفقيت آميزي را در سپاهان پشت سرگذاشتم. سالهاي زيادي كنار محرم بودم. خيلي وقتها با هم در تركيب اصلي قرار گرفتيم و گاهي او بود و گاهي من. يك فوتباليست براي رقابت زاييده شده است و نبايد ترسي از هم پستيهايش داشته باشد. البته زماني فابيو هم با من هم پست بود اما من توجهي به اين موضوع نداشتم. به رقيبانم به چشم يك دوست نگاه ميكردم، كساني كه ميتوانند به من كمك كنند. مجتبي بازيكن بزرگي است و براي من هم قابل احترام اما احمد جمشيديان به استقلال نيامده كه نيمكت نشين باشد. آمدم بازي كنم، خيلي هم جديتر از هميشه.
* پژمان نوري مصاحبه كرده بود كه تيتر معني داري داشت. ميگفت ميخواهم در جام جهاني بازي كنم. تو با چه انگيزهاي به استقلال آمدي؟
- استقلال پتانسيل اين را دارد كه 12 بازيكن در تيم ملي داشته باشد. همين حالا و قبل از اينكه من و پژمان يا محمد قاضي به استقلال بياييم بازيكناني بودند در تركيب استقلال كه نتوانستند تيم ملي را همراهي كنند. من هم با همين انگيزه به استقلال آمدم. مقطعي در تيم ملي بودم اما به خواستههايم نرسيدم اما ميخواهم از استقلال استفاده كنم و به تيم ملي برسم.
* فكر نميكني آن وقت تيم ملي از بازيكنان استقلال منفجر بشود؟
- ربطي ندارد. وقتي بازيكني از لحاظ فني خوب است و به كار مربي ميآيد بايد به تيم ملي دعوت بشود. حالا ممكن است يك تيم 12 بازيكن در تيم ملي داشته باشد و تيمي اصلا بازيكني نداشته باشد. عقل ميگويد بايد بازيكني را دعوت كرد كه آماده باشد. ديديد تيم ملي در 3 بازي آخر بيشتر از بازيكنان استقلال استفاده كرد. اين كار كاملا منطقي بود. كی روش بازيكناني را در تركيب تيم ملي قرار داد كه در شرايط آمادگي كامل بودند. از طرفي استقلال در ليگ قهرمانان آسيا هم خوب نتيجه گرفته بود و تيمهاي بزرگي را برده بود كه اين نشان ميداد بازيكنان استقلال از روحيه بالايي در مواجهه با تيمهاي دور و بر برخوردارند كروش هم به اين نتيجه رسيد كه بايد استخوانبندي تيمش را از استقلال تشكيل دهد. نتيجه كاري كه كی روش كرد را ديديم و من مطمئنم استقلال ميتواند بازيكنان بيشتري در تيم ملي داشته باشد.
* تصور كن آندو هم به استقلال بيايد آن وقت جا براي بازي كردنت در تركيب استقلال سخت نميشود؟
- ميدانيد چرا استقلال اين همه بازيكن خوب و ممتاز جذب كرده؟! شايد الان همه ايراد بگيرند اما وقتي بازيها شروع شد متوجه ميشويد چه كار عاقلانهاي انجام شده است. در آينده استقلال بايد در چند جام شركت كند. اصلا تصور كنيد استقلال قهرمان آسيا بشود كه احتمالش خيلي زياد است، آن وقت جام باشگاههاي جهان هم به بازيهاي پيش روي استقلال اضافه ميشود. ما بيش از 50 بازي پيش رو داريم كه يكي از يكي سختتر و دشوارتر است. بايد آنقدر بازيكن داشته باشيم كه وسط كار به مشكل نخوريم. به نظر من جذب اين همه بازيكن به درد مان ميخورد.
* در نيمفصل 4 بازيكن به استقلال آمدند كه در نهايت از اين تيم جدا شدند. موسوي، محمدرضايي، اشجاري و در نهايت فرزاد حاتمي. تو انتخاب استقلال را مانند اين بازيكنان ريسك نميداني؟
- هرگز چنين تفكري ندارم. از قولم بنويس كه آمدم بمانم. ميخواهم سالهاي سال براي استقلال بازي كنم. 29 سالم است. حالا كو تا 38-37 سالگي.
* هدفهاي بزرگي داري اما بايد حواست به سكوهاي استقلال هم باشد. ما را هم نبايد دست كم بگيري! اشتباه كني انتقاد ميكنيم.
- (ميخندد) هميشه از انتقاد روزنامه نگاران استفاده كردهام. هر چه نوشتهاند را به خوب گرفتهام. ميدانم كه در نهايت كمكم ميشود. الان هم خودم را آماده انتقادهاي شما كرده ام اما انصافا تا وقتي فرصت كافي به من داده نشده اگر احيانا خوب نبودم از من انتقاد نكنيد. به من فرصت بدهيد تا خودم را با شرايط استقلال وفق بدهم. حواسم به سكوها هم هست. هواداران استقلال را دوست دارم. اصولا هرجا رفتم سعي كردم احترام بگذارم. به خاطر رضايت آنها تلاشم را انجام ميدهم. به اميد خدا روزهاي خوبي رقم ميزنم، مطمئن باشيد...
* ظاهرا داستان قبل از اينكه به استقلال بيايي برايت شروع شده بود.
- به آن شايعات هيچ توجهي ندارم. يكسري شيطنتها شد اما من به آنها توجه نميكنم.