به گزارش 598 به نقل از کیهان، وی در بخش دیگری از این نقد آورده
است: فیلمساز ما ادامه «جدایی» را در پاریس ساخته و بدون آنکه متوجه باشد
حرف جدایی را هم پس گرفته، بیآنکه جدایی فرانسوی را بشناسد و بسازد. در
واقع فیلمساز فقط دغدغه نوستالژی جوایز «جدایی» را دارد نه حتی تم راست و
دروغ آن را. جالب اینجاست که تماشاگر از پاریس که باید مکان و محیط گذشته
باشد، چیزی نمیبیند. نه معماری آن و نه کوچهها و خیابانها و نه مردمش.
پس از پاریس چه میماند، جز تصویری اگزوتیک؟ و از فرانسوی؟ جز یک خانم
بازیگر تازه اسم در کرده نیمه عصبی اوراکت و یک ایرانی ریشوی منفعل و
سرگردان که فرانسه را هم بسیار بد حرف میزند و یک عرب منگ و دو بچه که یکی
اکسسوار است و دیگری وسیله جلب ترحم و یک دختر شبه عاصی و یک خشکشویی و یک
داروخانه و یک خانه شلوغ نیمهعربی نیمه فرانسوی.
فراستی در بخش دیگری از یادداشت خود درباره فیلم اخیر فرهادی
نوشته: گذشته، تمرین فیلمنامهنویسی یا دقیقتر تمرین ابتدایی دیالوگنویسی
است نه برای درام که صرفا برای رودست زدن به تماشاگر، با یک پیرنگ و چند
خرده پیرنگ سست و فاقد موقعیتهای دراماتیک که بیشتر به طراحی جدول کلمات
متقاطع شبیه است تا فیلمسازی.