تا حدی که من می فهمم، گوگوش بخشی از تاریخ معاصر ایران است. همه ی ما کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگی خود را با او طی کرده ایم می دانم که از این سخن دلخور خواهد شد. روزی در رستوانی ایتالیایی پیرمرد حدوداً 80 ساله ی ایرانی به او گفت: "گوگوش جان فدات بشم من بچه که بودم تو می خواندی". گوگوش تغییر چهره داد و کمی قرمز شد. بعد به میهمانش گفت: "آقا حدود 500 سال عمر دارد و می گوید من بچه که بودم تو می خواندی". میهمان به او گفت: "خانم گوگوش ولی خدا وکیلی من بچه که بودم شما می خواندی". گوگوش پاسخ داد: "برای این که من از 3 سالگی می خواندم"). در تاجیکستان ایران را بیشتر با گوگوش می شناسند.»
این روزنامه نگار با اشاره به نام گوگوش که به عنوان نماینده ی ایران در جوایز موسیقی جهان به لیست بهترین خواننده ی زن و بهترین اجرای کنسرت اضافه و به رای گذاشته شده است گفت:«اینک نام او «گوگوش»به عنوان نماینده ی ایران در جوایز موسیقی جهان به لیست بهترین خواننده ی زن و بهترین اجرای کنسرت اضافه و به رای گذاشته شده است. حالا همه ی ما باید به او رأی دهیم. تحریم هر انتخاباتی موجه باشد، تحریم این انتخابات قطعاً ناموجه و غیر مسئولانه است.برای تمامی زنان ستم دیده به گوگوش رأی دهید. از کجا معلوم، شاید این بار گوگوش ایران و ایرانیان را شاد کند.»
سخنان سخیف این روزنامه نگار فراری در خصوص فائقه آتشین«گوگوش» و یاد کردن از این رقاصه هرزه به عنوان بخشی از تاریخ معاصر ایران انسان را به یاد سخنان بهروز وثوقی و زمانی که قصد ازدواج با این هرزه گرد کاباره های تهران را داشت می اندازد و بعید نیست که اکبر گنجی در دوران پیری خود با این چرب زبانی ها و حمایت های بی دریغ از فائقه آتشین خود را به عنوان کاندیدای پنجمین همسر این خواننده فاسد لس انجلسی معرفی نماید و با این کار رقیب جدی برای هومن خلعتبری برای بدست آوردن خواننده و هرزه گرد شبهای لس آنجلس یعنی همان گوگوش گردد.
ضرب المثلی از قدیم برای ایرانیان به یادگار مانده است که می گوید: عشق پیری کشد به رسوایی.