کد خبر: ۱۴۴۴۴۴
زمان انتشار: ۱۲:۱۵     ۰۹ تير ۱۳۹۲
اگر قرار باشد مردم‌سالاری در مصر از پای صندوق‌های رای و نهادهای مدنی به کف خیابان‌ها بیاید و لشکرکشی خیابانی رخ دهد، تردیدی نیست که عمر بلندی نخواهد داشت.

به گزارش 598،  به نقل از خبرگزاری فارس، تقریبا هیچ‌یک از اندیشمندان مسائل سیاسی تردیدی ندارند که حفظ یک نظام مرد‌م‌سالار مستلزم حفظ و رعایت «قواعد بازی» در این نظام است. بر این اساس، در یک جامعه مردم‌سالار در عین اینکه اقلیت از حقوق مشخص شده در قانون برخوردار است، دولتی که بر اساس رای مردم بر سر کار آمده است برای یک مدت زمان مشخص بر جامعه حاکم می‌شود و تغییر تنها در فرجه انتخابات بعد و از طریق صندوق‌های رای ممکن است.

آنچه امروز در جامعه مصر دیده می‌شود، درست در نقطه مقابل این قاعده روشن قرار دارد. در این نوشتار قصد آن داریم که ابعاد و تبعات چنین اتفاقاتی را مورد بررسی بیشتر قرار دهیم، و بالاخص خطر نظامیان را که گوش به‌زنگ کنترل دوباره جامعه مصر هستند، مورد مداقه قرار دهیم.

جامعه مصر، جامعه‌ای گره خورده به نظامی‌گری

یکی از واقعیاتی که در طول تاریخ مصر به چشم می‌خورد این است که این کشور تا قبل از آنکه نظامیان کار را در دست بگیرند، هیچ‌گاه تحت حکومت مصری‌ها نبود.

مصر در طول تاریخ خود اگرچه همواره واجد یک تمدن بزرگ شناخته می‌شد اما همواره در سیطره امپراتوری‌های مختلف بود. از امپراتوری ایران گرفته تا امپراتوری اسلامی، فاطمیون، امپراتوری عثمانی و ...، مصر همواره بخشی از یک امپراتوری محسوب می‌شود.

اولین کسی که با کمک نظام بین‌المللی به مصر یک موجودیت سیاسی مستقل داد، «محمد علی پاشا» بود که او نیز یک مصری نبود بلکه آلبانیایی‌تبار بود. حتی کودتای افسران آزاد در مصر نیز توسط ژنرال نجیب انجام شد که یک سودانی‌تبار بود. اما اولین حاکم واقعا مصری مصر که «ملیت» را به معنای سیاسی آن برای مصری‌ها به ارمغان آورد، «جمال عبدالناصر» بود. او که یک نظامی کارکشته بود نه‌تنها در مصر بلکه در تمام جهان عرب، الهام‌بخش نوعی از ملی‌گرایی ترکیب شده با سوسیالیسم بود.

بنابراین، اولین باری که مصر احساس غرور ملی کرد، این مهم را از طریق یک نظامی به‌دست آورد. از سوی دیگر، ناصر و یاران پان‌عرب او اولین کسانی بودند که امنیت را به‌معنای واقعی در مصر به عنوان یک موجودیت سیاسی ایجاد کردند. از آن پس دو حاکم نظامی دیگر هم بر مصر حکومت کردند، هم سادات نظامی بود و هم حسنی مبارک. اساسا افتخار حسنی مبارک این بود که در جنگ 1973، به عنوان یک خلبان، مناطقی را در سرزمین‌های اشغالی فلسطین بمباران کرده است.

بنابراین، ساختار سیاسی مصر با نظامیان پیوندی جدی دارد و این پیوند نه یک پیوند ناشی از صرفا قدرت، بلکه ناشی از روند تاریخ است.

 هرج و مرج، بهترین فرصت برای نظامیان

انقلاب 18 روزه مصر، بخشی از سرمایه‌های اجتماعی این کشور را در برابر قدرت و نفوذ تاریخی نظامیان قرار داد و توانست محدودیت‌هایی جدی برای آن ایجاد کند، اما به هیچ وجه نظامیان را از ساختار قدرت حذف نکرد. اتفاقا این نظامیان بودند که پروسه انتقال قدرت از مبارک به یک رئیس‌جمهور غیرنظامی را مدیریت کردند.

اگر دقت شود، نظامیان در طول مدتی که دولت مدنی بر مصر حاکم بوده است، خیلی آرام صحنه را نظاره می‌کنند و ظاهرا جز پلیس که مجبور است با هرج و مرج برخورد کند، کار چندانی با مسائل ندارند. از سوی دیگر، اینان ارتباطات قوی خارجی نیز دارند و تقریبا مستقل از دولت مصر، خود روابطی با مقامات بلندپایه غربی و اسرائیلی برقرار می‌کنند.

تردیدی نیست که امنیت، یکی از نیازهای فوری بشر است و انسان طبعا وقتی نیاز فوری داشته باشد، کمتر به وجود یک حکومت مردم‌سالار و قواعد بازی آن فکر می‌کند. بدیهی است که اگر روند هرج و مرج در مصر شدت یابد، تقاضای عمومی برای امنیت در مصر تشدید می‌شود و این بهترین فرصت برای نظامیان برای بازگشت به قدرت است چرا که تنها نظامیان قدرت آن را دارند که امنیت را به کشور آشوب‌زده مصر بازگردانند.

در ایران هم یک تجربه تاریخی تلخ موید این واقعیت است. پس از نهضت مشروطه، بی‌نظمی‌های شدید حاکم بر کشور و ناتوانی دولت از کنترل اوضاع، منجر شد تا یک نظامی همچون رضاخان میرپنج، بتواند به‌راحتی قدرت را در دست بگیرد. اگر آن بی‌نظمی‌ها در ایران پس از مشروطه حاکم نبود، طبعا کار برای دیکتاتوری رضاخان سخت‌تر می‌شد و طراحان بریتانیایی حکومت او، برای حاکم کردنش کار سخت‌تری داشتند.

برخی گزارش‌هایی که این روزها از مصر منتشر می‌شوند، بیانگر آن هستند که در بخش‌هایی از جامعه مصر به شکلی نگران‌کننده تقاضاهایی برای بازگشت نظامیان به قدرت شکل گرفته است و این روند در صورت ادامه، می‌تواند کار انقلاب نوپای مصر را یکسره کند.

هرج و مرج تحت لوای اعتراض

آنچه در اولین سالگرد روی کار آمدن مرسی مشاهده شد، نه یک اعتراض بلکه هرج و مرج فراگیر و درگیری بین موافقان و مخالفان رئیس‌جمهور این کشور بود. 3 مصری در این درگیری‌ها جان باختند و تعداد کثیری نیز مجروح شدند.

اگر قرار باشد مردم‌سالاری در مصر از پای صندوق‌های رای و نهادهای مدنی به کف خیابان‌ها بیاید و لشکرکشی خیابانی رخ دهد، تردیدی نیست که عمر بلندی نخواهد داشت. در چنین شرایطی نیازهای فوری جامعه که امنیت مهم‌ترین آنهاست در برابر قواعد بازی دموکراتیک قرار گرفته و چون اصالت دارند، کار آن را یکسره می‌کنند. نباید فراموش کرد که متفکرینی چون «توماس هابز» در تاریخ سیاست جهان بوده‌اند که انگیزه بقا را اصلی‌ترین انگیزه تمام اقدامات بشر می‌دانسته‌اند.

میدان تحریر قاهره در زمان انقلاب این کشور، الهام‌بخش نبرد برای تثبیت حقوق مردم مصر و حق تعیین سرنوشت آنان بود اما آنچه امروز در این میدان دیده می‌شود، کاملا در راستای مخالف انقلاب 18 روزه است.

درست است که عملکرد مرسی بالاخص از نظر اقتصادی می‌تواند مورد انتقادات جدی قرار گیرد، اما این مجوزی برای بر هم زدن قواعد بازی دموکراتیک نیست. اگر چنین باشد، در صورتی که همین مخالفان روزی در انتخابات برنده شوند، نیروهای طرفدار رئیس‌جمهور فعلی نظیر اخوان‌المسلمین که اتفاقا بسیار متشکل‌تر و سازمان‌یافته‌تر هم هستند، حق دارند کل مصر را به آشوب بکشند. درست است که مرسی به‌جای توجه به مشکلات مردم مصر، این روزها دغدغه‌اش بیشتر حمایت از گروه‌های سلفی سوریه است اما اعتراض به او نباید به هرج و مرجی بدل شود که خواسته نظامیان وابسته به غرب مصری است.

این همان جهلی است که در لوای مردم‌سالاری، می‌تواند به حاکم شدن مجدد نظامیان بر مصر و بر باد رفتن تمام دست‌آوردهای انقلاب این کشور بیانجامد.

میدان تحریر تنها در صورتی تحریر می‌ماند که به میدان دردسر برای مردم‌سالاری تبدیل نشود. در غیر این صورت، زیبایی نام خود را از دست خواهد داد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها