به گزارش 598 به نقل از ایسنا، در ادامه این روایت آمده است: عیسی بن
مریم(ع) با جمعی از یاران خود از قریهای گذر میکردند که در آنجا عدهای
دسته جمعی در راهها و خانههای خود مرده بودند.
حضرت به یاران خود فرمود: اینها با عذاب الهی اینگونه مردهاند وگرنه باید دفن میشدند.
یکی از اصحاب عرض کرد: دوست داریم ماجرای آنها را بدانیم.
مسیح(ع) خطاب به مردگان فرمود: ای اهل قریه!
یکی از آنان جواب داد: لیبک یا روح الله
فرمود: قصه شما چه بوده است که اینگونه مردهاید؟
جواب داد: ما صبح در سلامت بودیم و شب خود را در هاویه دیدیم.
حضرت سوال کرد: هاویه چیست؟
عرض کرد: دریاهایی از جهنم که در آن کوههایی از آتش وجود دارد.
حضرت پرسید: چه شد که اینگونه عذاب شدید؟
عرض کرد: محبت به دنیا داشتیم و طاغوت را میپرستیدیم.
فرمود: در چه حدی به دنیا محبت داشتید؟
عرض کرد: به همان اندازه که کودک مادرش را دوست دارد.
وقتی مادر را میبیند شادمان میشود و وقتی مادر از نزد او میرود اندوهگین میگردد.
سوال فرمود: عبادت شما برای طاغوت در چه حدی بود؟
عرض کرد: هر دستوری میدادند اطاعت میکردیم.
فرمود: چرا فقط تو از بین همه آنها به من جواب دادی؟
پاسخ
داد: زیر آنها به لجامهایی از آتش بسته شدهاند و ملائکه غلاظ و شداد بر
آنها گمارده شدهاند. اما من در بین آنها بودم ولی همه رفتارهای آنان را
انجام نمیدادم. زمانی که عذاب فرا رسید مرا هم در بر گرفت و در حال حاضر
کنار جهنم معلق هستم و همواره میترسم که در آن بیفتم.
سپس مسیح(ع) فرمود: پس خواب در جای نامناسب و خوردن نان جو که با سلامت دین همراه باشید بیشترین خوبی است۱".
امیرالمومنین(ع)
نیز در این باره میفرمایند: "از دنیا(محبت دنیا) بپرهیز که هم دشمن
دوستان خدا و هم دشمن دشمنان خداست؛ زیرا دوستان خدا را غمناک میکند و
دشمنان او را فریب میدهد. دنیا سرایی است بس فریبنده و مکار، هر روز همسری
برمیگزیند و هر شبی خانوادهای را به قتل میرساند. او هر ساعت و لحظهای
جمعی را از هم متفرق میکند۲".
۱- معانی الاخبار، ص۳۴۱ و قصههای معنوی، ص۱۰۹
۲- نهج السعاده، ج۳، ص۱۷۴و۲۰۲، دو روایت
۳- در محضر امیرمومنان(ع) ص ۴۳۵، ج۵