ذوق و قریحه شاعری از اوان جوانی در وجود وی بود ولی تشویقهای یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی استعدادهای وی فراهم ساخت.
معلمی در سال 1340 از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد و در زمینی در کنار رودخانه کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی میکرد. با آغاز جنگ تحمیلی در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصتهای بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز میپرداخت که خاطره نخستین نوحهای که به صادق آهنگران داد از زبان آهنگران این چنین است: «سال 1359یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسمها نوحه میخوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.
روز بعد که او را دیدم برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیتها آورده است.
نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سرنوحهاش این بود:
ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود لالههای سرخ پرپر گشته ایران، درود
همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.
من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه میکردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه میدهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.
***کشاورزی با قریحه شعری بالا
صادق آهنگران درباره ارتباط خود با آقای معلمی در ایام جنگ میگوید: « آقای معلمی با اینکه کشاورز بود و از صبح تا غروب روی زمین کار میکرد، در زمینه سرودن شعر توان بالا و شوق و انگیزه زیادی داشت و کارش را هم بدون توقع و چشم داشتی انجام میداد.گاهی تا صبح با هم مینشستیم و شعر و سبک آن را آماده میکردیم. اول نوای حماسی برای جذب نیرو و بعد نوایی که در جبهه برای آمادگی عملیات بود، بعد از آن هم سبک زمان خود عملیات و الی آخر.
خیلی مواقع پیش میآمد که نه شعر آقای معلمی میآمد و نه سبک من و کار قفل میشد. در اینگونه موارد توسلی میکردیم و اغلب هم موفق به شکستن قفل میشدیم. به این ترتیب، دیگر فرصت هیچ کاری نداشتیم و دائم در گردانها و تیپها و لشکرها و شهرهای مختلف برنامه اجرا میکردم. تا آخر جنگ هم کارم همین بود. از طرفی، چون در قرارگاه حضور داشتم و با همه فرماندهان رفیق بودم، آنها توقع داشتند من به همه گردانهایشان بروم و نوحه بخوانم...»
نوحه های شیوا و حزین صادق آهنگران در ایام محرم و فاطمیه هم از سرودههای این مرد اهل قلم است. حبیب الله معلمی خود درباره سرودن اشعارش میگوید: در شبهای عملیات نوحهها تهیه میشدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده میشد که بسیار هم مورد توجه قرار میگرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحهای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود.
من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود:
«عزم سفر دارند این گردان حزب الله با رمز یا الله یا الله یا الله»
از معلمی نوحههای به یاد ماندنی از جمله؛ «با نوای کاروان/ بار بندید همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چهها میکند»، «این لشکر حق عازم کربلاست امشب»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر»، «ای لشکر صاحب زمان/ آماده باش/ آماده باش» به جا مانده است.
****ستایش رهبر معظم انقلاب از معلمی
پس از جنگ، بارها حبیب الله معلمی مورد ستایش رهبر
انقلاب اسلامی آیت الله خامنهای قرار گرفت که تقدیر نامه زیر، نمونهای از
آنهاست:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز آقای معلمی
***«ای لشکر صاحب زمان» کجا سروده شد؟
آیت الله موسوی جزایری نماینده ولی فقیه در خوزستان، در خاطرهای از مرحوم معلمی نقل می کند:
در
زمان حکومت شاه بنده سخنرانی ها و فعالیت هایی علیه رژیم پهلوی انجام می
دادم. در آن دوران به دلیل این فعالیتها بنده از طرف ساواک مورد تعقیب
قرار گرفته بودم. پیشنهاد دوستان برای مخفی شدن باغی در دزفول بود
پس از عزیمت به این باغ از ظاهر باغ متوجه شدیم که این باغ صاحب فعال و
مستعدی در باغداری دارد.
پس از مشاهده آقای معلمی در باغ متوجه شدیم که صاحب باغ آقای معلمی است. آقای معلمی استقبال و پذیرایی خوبی از بنده انجام داد.حاج
حبیب الله بعدها به بنده گفت که خیلی از اشعار از جمله شعر «ای لشکر صاحب
زمان آماده باش آماده باش» را که امروز به جرأت می توان گفت همه یک بار آن
را شنیده اند بنده در حال بیل زدن در همین باغ سرودم.
***ماجرای آشنایی صادق آهنگران با مرحوم معلمي از زبان حاج صادق
«سال
1359یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در
جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما
هم که در مراسمها نوحه میخوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست
چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.
روز بعد که او را دیدم برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به
آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در
بیتها آورده است. نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده
بود. مطلع یا سرنوحهاش این بود:
ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود/ لالههای سرخ پرپر گشته ایران، درود
همان
موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان
در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.
من آن
شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع
حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه میکردند.
الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود.»
شهيد علم الهدي دست آهنگران را
ميگيرد و ميبرد به حسينيه جماران تا در برنامه همين نوحه را پيش حضرت
امام اجرا كند. آنجا هم اين شعر ميگيرد و تلويزيون چند بار اين نوحه خواني
را پخش ميكند.
***شعري با رمز عمليات
حبیب
الله معلمی خود درباره سرودن اشعارش میگوید: در شبهای عملیات نوحهها
تهیه میشدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده میشد که بسیار هم مورد توجه
قرار میگرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحهای بود که رمز
عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را
سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا
خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد.
تیتر آن این بود:
«عزم سفر دارند این گردان حزب الله/ با رمز یا الله یا الله یا الله»
از
معلمی نوحههای به یاد ماندنی از جمله؛ «با نوای کاروان/ بار بندید
همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چهها میکند»، «این
لشکر حق عازم کربلاست امشب»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم»، «بهر
آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین
دیگر»، «ای لشکر صاحب زمان/ آماده باش/ آماده باش» به جا مانده است. عمده
سرودههای وی توسط صادق آهنگران، مداح نام آشنای جبههها اجرا شده است
***وفات
حاج حبیب الله معلمی که نامش در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس میدرخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردی میاندازد 4 تیر سال 1392 درگذشت.