محمدرضا آخوندی:انتخاب رئیس جمهور جدید و تعویض قریب
الوقوع اعضای کابینه دولت، نزدیک شدن انتخابات کمیته ملی المپیک و برخی
فدراسیونهای ورزشی و پیروزی بسیار ارزشمند تیم ملی فوتبال برابر کره جنوبی و
راهیابی به جام جهانی، بحث ورزش را در سطوح مختلف به یکی از اصلی ترین
مباحث بدل کرده است. اگرچه جنس این بحثها در مکانهای مختلف کاملا متفاوت
است.
شاید به صورت عمومی بتوان ورزش را پس از اقتصاد و سیاست، سومین
مقوله همه گیر در بین آحاد مردم قلمداد کرد که در آن باره سخن می گویند.
علت اصلی این جلب نظر به خاطر عملکرد ستارگان و قهرمانان ورزشی در میادین
معتبر داخلی و بین المللی است. از طرفی رشد روزافزون رقابتهای مهم و حضور
هرچه بیشتر تیمها و قهرمانان ایرانی در این رقابتها، باعث شده مردم کشورمان
در طبقات و دهک های مختلف، گرایش ویژه ای به امر ورزش داشته باشند. در
روزهای اخیر نیز راهیابی تیم ملی فوتبال ایران به رقابتهای جام جهانی،
تکاپوی کم نظیری در میان مردم بوجود آورد و شاهد بودیم میلیونها نفر برای
این پیروزی بزرگ ساعتها به جشن وپایکوبی پرداختند. بدین ترتیب این روزها
ورزش به یکی از مهمترین موضوعات عمومی بدل شده است.
جدای این توصیف،
همزمانی دو اتفاق دیگر در عرصه مدیریتی و ستادی ورزش نیز باعث شده تا این
حوزه از مقولات اجتماعی، حسابی نسبت به قبل پر جنب و جوش تر باشد. این دو
موضوع عبارتند از انتخابات قریب الوقوع کمیته ملی المپیک (که از زمان اصلی
برگزاری آن حدود هفت ماه می گذرد) و دیگری تغییرات کابینه در دولت جدید و
مشخص شدن وزیر ورزش. این دو اتفاق باعث شده تا مدیران جاری هر برنامه ای را
برای ماندن در قدرت بکار ببندند و از طرفی بیرون ماندگان از دایره مدیریت
کنونی که خود را لایق سیادت بر ورزش می دانند، از هر طریقی برای نزدیک شدن
به کرسی های لغزان استفاده می کنند. بدین ترتیب جدای جنب و جوشهای کف
خیابانی، بازار دیپلماتیک ورزش نیز حسابی داغ دغ است.
• انتخابات کمیته ملی المپیک
از
پیش از بازیهای المپیک لندن که در مرداد سال گذشته انجام شد، موضوع
انتخابات کمیته ملی المپیک و برنامه ریزی گروه های مختلف برای شرکت در آن
یکی از مباحث داغ ورزش بوده است. همین مسئله نیز باعث شده تا با برنامه
ریزی های داخلی و ممانعتهای بین المللی این انتخابات که قرار بود در آذرماه
سال گذشته برگزار شود، همچنان معلق بماند و با توجه به شرایط موجود، زمان
دقیق برگزاری آن مشخص نیست. البته به دلیل تجربه تلخ ناسازگاریهای مسئولان
سازمان تربیت بدنی سابق و وزارت ورزش کنونی با مدیران کمیته ملی المپیک،
نفس این موضوع که انتخابات این نهاد در زمانی برگزار شود که مدیران آن
هماهنگی کامل را با وزارت ورزش داشته باشند، مقوله مثبتی است، اما تقارن آن
با آمدن رئیس جمهور جدید نیز خود باعث شده گروه های مختلف برای تصاحب
ساختمان مسی کمیته ملی المپیک در خیابان سئول گام بردارند.
شاید نخستین
گروه، مدیران کنونی کمیته ملی المپیک باشند که بی شک می خواهند همچنان به
کارشان در این نهاد ادامه دهند. البته با کمی تردید می توان گفت تلاش آنها
در تعویق انتخابات کمیته ملی المپیک تا کنون نتیجه بخش بوده است. گروه دوم
مدیران ارشد وزارت ورزش هستند که احتمالا تا چند ماه آینده پستهای خود را
از دست می دهند و به دنبال سمتهای جدید برای بقا در ورزش هستند. البته این
دو گروه در طول سی سال گذشته همیشه در ورزش حضور داشته اند؛ اما گروه سومی
که این روزها حسابی دست به کار شده و خود را مصمم به رسیدن به کرسی های
کمیته ملی المپیک می داند، برخی مدیران سابق ورزشند که اکنون خارج از
گوداند و هر کدام به نوعی خود را لایق حضور در کمیته ملی المپیک می دانند.
در این میان برخی از آنها با خبرنگاران نشست مشورتی برگزار می کنند و برخی
دیگر با خبرسازی نام خود را به عنوان یکی از گزینه های اصلی تصدی پست وزارت
ورزش مطرح می کنند. برخی دیگر نیز چراغ خاموش حرکت می کنند تا مبادا در
این اثنا مورد تخریب قرار گیرند. البته در این بین گروه چهارمی هم وجود
دارد. این گروه را در اصل برخی پیشکسوتان و بازنشسته های عرصه مدیریت ورزش
تشکیل می دهند و به لحاظ نیروی جوانی خود را چندان حایز ویژگیهای وزارت
ورزش نمی دانند، اما از هر فرصتی برای نزدیکی به رئیس جمهور منتخب و
نیروهای نزدیکش استفاده می کنند تا بتوانند گزینه های مورد نظر خود را به
صندلی وزارت ورزش نزدیک کنند. این گروه در صورت موفق بودن در انتخاب وزیر
مورد نظرشان، هیات اجرایی و هیات رئیسه کمیته ملی المپیک را به هر مکان
دیگری در ورزش ترجیح می دهند. به طوری که در این شرایط کمیته ملی المپیک
حیات خلوت آنها در دوران بازنشستگی خواهد بود.
جدالی همه این گروه ها و
افراد، نکته مهم تعویق در انتخابات کمیته ملی المپیک است که در صورت تدبیر
مناسب از سوی مسئولان امر، می تواند کمک شایانی به ورزش کشور کند.
• چه کسی وزیر ورزش می شود؟
این روزها مهمتر از بحث فوتبال و کمیته
ملی المپیک، انتخاب گزینه های وزارت ورزش و جوانان است. این موضوع باعث شده
تا رفت و آمد ورزشی ها به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
در ضلع جنوبی پارک نیاوران به شدت افزایش یابد. برخی با دعوت قبلی و هماهنگ
شده خدمت رئیس جمهور منتخب و یاران نزدیکش می رسند و برخی دیگر عرض تبریک
را بهانه می کنند تا خودی نشان دهند تا شاید جزو مقربان درگاه قرار گیرند.
به
هرحال دکتر روحانی و تیم نزدیکانش نشان داده اند ورزش از جمله مقولات مهم
دولت تدبیر و امید خواهد بود و گویا تلاشها نیز در این جهت است که فردی از
اهالی ورزش با داشتن اقبال عمومی و ویژگی های جامع بر مسند وزارت ورزش قرار
گیرد. البته برخی نزدیکان عنوان می کنند با توجه به تعدد گزینه های موجود،
قرار است گروهی از کارشناسان مجرب در نشستهایی کارشناسی به چند گزینه
نهایی برسند تا یکی از آنها برای تصدی وزارت ورزش و جوانان به مجلس شورای
اسلامی معرفی شود. نکته حایز اهمیت این است که در روزهای اخیر برخی رسانه
ها نام افراد مختلف را به صورت رسمی و غیررسمی به عنوان گزینه های پست
وزارت ورزش قلمداد می کنند که بیشتر اینها در حد گمانه زنی است و باید
منتظر ماند دید آیا دکتر روحانی پس از 30 سال ورزش را به اهلش خواهد سپرد
یا خیر؟ شاید در روزهای کنونی خواست اصلی جامعه ورزش این است که سکان هدایت
این وزارتخانه مهم به دست مدیران لایق ورزشی سپرده شود تا شاید مشکلات این
حوزه کمتر از قبل شود. البته یافتن چنین مدیری در مجموعه ورزش کار بسیار
سخت و دشواری باشد. مدیری که هم ورزشی باشد و هم شان سیاسی داشته باشد. هم
از اقتصاد بداند و هم روش تعامل و برنامه ریزی برای جوانان. البته در عین
کم تعداد بودن، اما به جرات می توان گفت چنین مدیرانی اکنون در حوزه ورزش
وجود دارند و شاید دیگر نیازی نباشد افرادی از حوزه های دیگر تصدی وزارت
ورزش را برعهده گیرد.