598 به نقل از فارس: کارنامه هنری «نیوشا ضیغمی» را اگر به دقت مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید ابتدا با انتخاب فیلمهای موفق توانست جایگاه ارزندهای برای خود در میان منتقدان و کارشناسان فراهم کند اما روند اکران فیلمهایش او را مجبور به انتخاب فیلمهای تجاری کرد. او به تمام فیلمهایی که بازیکرده است علاقمند است. در بخش دوم مصاحبه به حضورش در عرصه تهیهکنندگی و ساخت فیلم ، وضعیت سینما و بررسی تعدادی از فیلم هایش به بحث نشستیم. بخش دوم و پایانی گفتوگو از نظرتان میگذرد.
عدم فعالیت گسترده بخش خصوصی و سینمای مستقل مشکل امروز سینما
*در حوزه تولید هم دستی دارید به نظر شما چرا سینمای امروز دچار بحران شده و تولید به مراتب کاهش داشته است.
من پروسه تولید که به شدت سخت و فرسایشی است را تجربه کردم. بخشی از این بحران به دلیل عدم فعالیت گسترده بخش خصوصی و سینمای مستقل ایران است. سرمایه گذار را هم نمی توانیم جذب کنیم زیرا هیچ تضمینی برای اکران مناسب فیلم وجود ندارد. همه عوامل را از بهترین ها انتخاب می کنید اما مثلاً فیلمی که فروش مناسب دارد و من هم در آن به عنوان بازیگر حضور داشتم از پرده سینما پایین کشیده می شود. سرمایه گذار برای سینما اهمیت دارد زیرا سینما یک صنعت و تجارت است اما هیچ پشتوانه و بازگشت سرمایه ای را برای او نمی توان قائل شد. سینما با اختلافات میان حوزه و ارشاد نابود شد. البته همه تقصیرها را نباید به گردن مسئولین انداخت بلکه سینماگران هم مقصرند زیرا اگر من ِ نوعی داعیه فرهنگ دارم باید به شرایط اعتراض کنم. من به ایران علاقه دارم و باید برای پیشرفت و تعالی فرهنگ آن باید مبارزه کنم. درتمام مقاطع تاریخی همیشه یک سری تفکرات منفی و مثبت وجود داشته، ولی نباید خودمان را به تفکرات منفی بسپاریم. اگر سینما دارای پشتوانه فرهنگی است و می تواند در سطح بین الملل به نمایش درآید و چرخه تولید آن با بودجه های بسیار کم در حال حرکت است، باید به چنین سرنوشتی دچار شود؟
ای کاش تعداد محدودی فیلم ساخته میشد
*بخشی از این شرایط به سینماگران باز می گردد اگر نگاهی به تولید آثار یک سال سینما بیندازیم خواهیم دید بیش از 60 درصد آنها بدون هیچ پشتوانه فرهنگی ساخته شده است ...
بله گاهی اوقات وقتی فیلمنامه می خوانم به خودم می گویم چرا باید این فیلم ساخته شود اما بعد می بینم فیلم ساخته شده و از فیلم هایی است که در نوبت اکران است. در حالی که نگاتیو مصرف شده، فارابی تجهیزات داده، سرمایه گذار هزینه کرده اما در نهایت در آن فیلم هیچ اتفاقی نیفتاده است. ای کاش سالی تعداد محدودی فیلم ساخته می شد که تکلیف فیلم ها مشخص باشد. فکر می کنم بهتر است به جای کمیت به کیفیت توجه داشته باشیم. با کاهش تولید می توان بودجه بهتری به فیلم ها اختصاص داد و فیلم های آبرومندی را روانه اکران کرد. این نوع نگاه باید توسط سیاستگذاران عرصه فرهنگ و هنر مورد توجه و اهتمام قرار بگیرد و ضمن این که نباید از این موضوع هم غافل شویم که بزرگترین بحران فعلی سینمای ایران فیلمنامه است.
«شوریده» تاثیر عمیقی بر من گذاشت/ «شوریده» به لحاظ تکنیکی دشوار بود
*در کارنامه هنریتان تجربه همکاری با دو کارگردان داشتید آقایان سجادی و ده نمکی چگونه این اتفاق رخ داد؟
بعد از «در چشم باد» اولین تجربه سینمایی من با آقای سجادی در فیلم «تردست» بود. در آن فیلم من ذوق و شوق بازی داشتم ابتدای کارم بود و تجربه هم نداشتم. این فیلم طنزی روان و ساده بود . ایشان فیلمنامه ای به نام «شوریده» داشتند و علاقه داشتند بازیگری این نقش را بازی کند که چهره شناخته شده ای در میان مخاطب نداشته باشد. اما دوستانشان بازیگران مطرح آن زمان را به ایشان معرفی می کردند. وقتی آقای سجادی من را برای بازی در این نقش برگزیدند همه مخالفت کردند اما ایشان با مهارتی که داشتند از من بازی گرفتند.
زندگی کاری من به دو بخش تقسیم می شود بعد از فیلم «شوریده» و قبل از آن. این فیلم روی من تاثیر گذاشت و برای درآوردن آن نقش سختی زیادی کشیدم که در نهایت به کاندید شدنم در جشنواره فجر برای بازی در همین نقش منجر شد. آرزویم این است که فیلمنامه ای با آن سبک و سیاق من را درگیر خودش کند و با سختی نقش را دربیاورم. «شوریده» به لحاظ تکنیکی یکی از سخت ترین فیلم هایی است که من تجربه کردم . پرسوناژ من در مسیر داستان 11 گریم مختلف داشت. این پرسوناژ دچار فراز و نشیب عجیبی بود. تکنیک آقای سجادی هم بسیار سخت بود. من با تجربه آن زمان باید جلوی لنز 135 حرکت می کردم و دیالوگ می گفتم. فیلم «شوریده» برای من نفس گیر بود اما همیشه به آن افتخار می کنم و دست آقای سجادی را می بوسم و از ایشان تشکر می کنم که به من اعتماد کرد چون مسیر زندگی من با بازی در این فیلم تغییر کرد و آن کار به من اعتماد به نفس داد.
زمانی که «اخراجی ها1» به من پیشنهاد شد برایم جای سوال بود که این فیلم ساخته می شود و فیلمنامه ای با این حجم طنز در حوزه دفاع مقدس ساخته می شود یا خیر. این فیلم برایم تجربه خیلی جالبی بود و همچنان از اخراجی ها 1 دفاع می کنم و فیلم را دوست دارم.
بازی در «اخراجی ها »2 سلیقه من نبود
*فیلمنامه «اخراجی ها» را به دلیل متفاوت بودن در فضای جنگ پذیرفتید؟
بله همچنین به خاطر بازیگران، فضای فیلمنامه و... اما نقشی که در «اخراجی ها2» بازی کردم سلیقه من نبود. در واقع قصه طوری بود که بودن یا نبودن کاراکتری که من برعهده داشتم، تفاوت خاصی در اصل قصه ایجاد نمی کرد اما به هرحال این فیلم ادامه اخراجی ها 1 بود و به دلیل اینکه این کاراکتر باید در فیلم حضور می داشت، پذیرفتم و برای دومین بار جلوی دوربین آقای ده نمکی حضور پیدا کردم.
سیاستها به سمت ساخت فیلمهای زن محور نیست
*حضور زنان در سینما به چند شخصیت محدود خلاصه میشود همسر، مادر و... بخشی هم از دهه 80 زنان اغواگر را شاهد هستیم. چرا سینمای ایران اینقدر محدود به زنان که حضور فعال در عرصه های مختلف دارند می پردازد
یکی از دلایل آن به سیاست های فرهنگی وزارت ارشاد باز می گردد. عقیده شخصی ام این است که سیاست ها به سمت ساخت فیلم های زن محور نیست . زن در جامعه ایرانی ابعاد گسترده ای دارد و با فرهنگ و دین و مذهب و شرایط اجتماعی زن بسیار موفقی است و می تواند همسان مردها قدم برمی دارد و فعالیت های گسترده اجتماعی را دنبال می کنند. محدود کردن نقش ها به همان مواردی که ذکر شد باعث می شود تا ابعاد دیگر زنان در جامعه مغفول باقی بماند .از سوی دیگر به نظرم تهیه کنندگان از این واهمه دارند که فیلم های زن محور کمتر دیده شوند و مردها در سینما و کشورهای ما طرفدار بیشتری دارند و بازیگران مرد پرطرفدارتر از بازیگران زن هستند.
نمایش نقاط مثبت زن در مقابل نقاط منفی
*ما به ندرت قهرمان زن در فیلم های ایرانی داریم.
بله شاید به انگشتان دو دست هم نرسد. به نظرم برای دیده شدن نکات مثبت یک زن باید نقطه مقابل آن که همان زن هایی با ویژگی های منفی است به نمایش گذاشته شود. ما باید خوب و بد را به صورت موازی نشان دهیم تا موفق شویم خوبی های یک زن ایرانی را به درستی به نمایش بگذاریم. زن ایرانی ابعاد مختلفی دارد.امروز سینما با کاهش مخاطب مواجه شده و مردم به سمت شبکه های پوچ و بی محتوای ماهواره ای جذب شده اند، برای این که در آن فیلم ها همه نوع رفتار اجتماعی را می توانند ببینند.
جنگ فرهنگی از جنگ نظامی بدتر است زیرا مغز جامعه که جوانان هستند شست و شو داده می شود و این فاجعه است. تکنولوژی به جایی رسیده که نمی شود با آن مبارزه کرد. باید از پتانسیل های موجود بهترین بهره را ببریم و زن ایرانی و ارزش های آن را به واسطه سینماگر ایرانی به دنیا معرفی کنیم. سیاست غلط مدیران، سینمای ما را به سمتی سوق داده که امیدوارم در دولت جدید تغییر کند این شرایط نه حق جامعه ما و نه سینمای ما است.
کارگردان ریسک نمیکند
*ایفای نقش های منفی و زنان اغواگر به تعدادی از بازیگران خلاصه می شود چقدر باید در انتخاب بازیگر برای این نقش های منفی دقت لازم صورت گیرد تا به درستی از عهده نقش برآیند.
به عقیده من این موضوع به انتخاب فیلمساز مربوط می شود. اگر یک بازیگر نقشی را خوب بازی می کند همان نقش تکرار می شود. کارگردان ریسک نمی کند تا تجربه جدیدی در ایفای نقش منفی اتفاق بیافتد. نقش منفی جای کار زیادی دارد و فکر می کنم هر بازیگری از بازی در اینگونه نقش ها استقبال می کند.
*از سوی بازیگران زن برای ایفای نقشهای منفی اکراه وجود ندارد.
نقش های منفی خیلی وقتها نقشهای جذابی هستند که متاسفانه کم هم نوشته می شوند.فکر می کنم برای هر بازیگری جذاب است که در این نقش ها خود را محک بزند.
ایفای نقش منفی برایم جذاب است
*شما نقش منفی را قبول می کنید؟
من نقش منفی را دوست دارم اما تا امروز نقش منفی خوبی به من پیشنهاد نشده است. من دوست دارم نقش منفی را تجربه کنم چون جای بازی دارد.
علاقه ای به حضور در عرصه تهیه کنندگی ندارم/ اقتصاد را خوب میشناسم
*چه فرآیندی باعث شد تا به عرصه تهیه کنندگی در تلویزیون و سرمایه گذاری در سینما روی بیاورید که واکنشهایی را هم به همراه داشت.
تهیه کنندگی کار بسیار پیچیده و سختی است که البته این روزها دیگر علاقه چندانی به حضور در این عرصه ندارم. دغدغه تولید دارم اما دغدغه اسم ندارم. شاید به دلیل بازیگر بودن و جوان بودنم حضور در این عرصه بازتاب های عجیبی به همراه داشت که من هم توقع آن را نداشتم . من سالهای متمادی به بیزنس و تجارت علاقمند بودم و در کنار بازیگری فعالیت می کردم و می توانم این ادعا را داشته باشم که اقتصاد را خوب می شناسم. از طرف دیگر عاشق سینما هم بودم. این موضوع یکی از دلایل ورود من به بخش تولید است. از طرف دیگر با توجه به پیشنهاداتی که در حوزه سینما به من می شد، بیشتر ترغیب شدم تا با حضور در عرصه تولید، با کمک دوستان نویسنده فیلمنامه های خوبی را تهیه و روی آن سرمایه گذاری کنم. این کاری است که خیلی از بازیگران مطرح دنیا انجام می دهند و کار عجیب و غریبی هم نیست. در واقع بستری فراهم می کنند تا خودشان آن نقشی که دوست دارند را بازی کنند. با آقای پیمان عباسی که از دوستان خوب فیلمنامه نویس من بودند درباره طرحی صحبت کردیم که در نهایت این صحبت ها فیلمنامه «پرتقال خونی» شکل گرفت. احساس کردم فیلمنامه را دوست دارم و گفتم تلاش می کنم سرمایه گذار جذب کنم تا فیلم ساخته شود.. برای تهیه کنندگی در تلویزیون هم تمام مراحل را پیش بردم تا در نهایت تهیه کنندگی تلویزیونی من تایید شد. نه به دلیل اینکه بازیگر بودم بلکه به دلیل اینکه به عنوان مجری طرح سابقه کاری داشتم و سازمان به من اعتماد کرد. البته برخی مسایل حاشیه ای باعث شد فعلا ترجیح بدهم در مورد تهیه کنندگی تلویزیون تامل بیشتری داشته باشم.
*در حال حاضر تهیه کننده سیما هستید؟
بله یک پروژه را تا مرحله تولید رساندم اما احساس کردم حاشیه های زیادی ایجاد شده و به همین دلیل فعلاً دست نگه داشتم. فیلمنامه ما تایید شده است و کد داریم اما نمی دانم باید برای تولید آن دوباره کد بگیریم یا خیر.
توقعام از «پرتقال خونی» محقق نشد
«پرتقال خونی» بستری بود که شما دوست داشتید کار کنید و دیده شوید.
«پرتقال خونی» یک فیلمنامه مدرن داشت و گروه بازیگران و عوامل نیز کاملا درست و به جا انتخاب شد. آقای الوند پیشکسوت سینما هستند وبه شخصه برایشان احترام زیادی قائلم اما تصور من از آن فیلمنامه، ساخت یک فیلم مدرن تر بود که محقق نشد.
دقت در ارایه مجوز به کلاسهای بازیگری/ افراد سودجو از علاقه جوانان سوءاستفاده میکنند.
*حضور شما در سینما با فارغ التحصیلی از آموزشگاه های سینمایی بود. در یک برهه از زمان این آموزشگاه ها بازیگران بسیار خوبی تربیت کرده و به جامعه هنری معرفی کردند اما در یک مقطع زمانی کارکرد مناسبی نداشتند.
من از کلاس های آزاد بازیگری به سینما معرفی شدم. متاسفانه در ارایه مجوز به کلاس های بازیگری دقت لازم صورت نگرفت درحالی که در دوره ای که من کلاس می رفتم در شروع کلاس 40 نفر متقاضی بودیم و در روز پایان ترم 8 نفر امتحان دادیم و ریزش داشتیم و در نهایت از بین آن 8 نفر هم فقط من بازیگر حرفه ای شدم. بازیگری مجموعه استعدادها، سخت کوشی ها و اقبال است. آموزشگاه های معتبر همیشه به جامعه هنری افراد موفقی را معرفی کردند. اما متاسفانه افراد سودجو از علاقه وافر جوانان ما سوءاستفاده می کنند. جوانان ما یا علاقمند بازیگری هستند یا دوست دارند فوتبالیست شوند. علاقه به دیده شدن باعث می شود به این دو حرفه روی بیاورند و یا حداقل یک بار به آن فکر کنند. میزان علاقه افراد باعث می شود یک سری از افراد تنها به منفعت مالی خودشان بیاندیشند.
چقدر به تئوری های نظری و علم روز در حوزه بازیگری اشراف دارید.
لازمه هنر مدرن تسلط به دانش و علم روز است. این در مورد تمام هنرها صدق می کند. علم در کنار ذات هنر پیشرفت می کند نمی توان بازیگر بود و به علم روز مسلط نبود. به طور مثال دوربین 35 جای خود را به دیجیتال می دهد و بازیگر باید تفاوت این دو را بداند. هنر ذاتی است و باید در کنار آن دانش علمی وجود داشته باشد.
مخاطب تلویزیون برایم ارزشمند است
*حضور شما در تلویزیون کمرنگ است چرا در این حوزه فعالیت نمی کنید
مخاطب تلویزیون برایم ارزشمند است زیرا بسیاری از شهرهای ما از داشتن سینما محروم هستند. یکی از آرزوهایم این است که همه شهرهای ما صاحب سینما با تجهیزات مناسب باشند. دوست دارم با تلویزیون همکاری کنم کما اینکه انتقاداتی از تلویزیون داشتم اما دوست دارم نقش های متفاوتی در این مدیوم تجربه کنم. اگر فیلمنامه خاص و درست و کارگردان خوب به من پیشنهاد بدهد حتما کار می کنم. بعضاً سریال های خوبی در تلویزیون ساخته می شود که هر قسمت آنها می تواند یک فیلم سینمایی باشد و واقعاً ارزشمند هستند. امروز تلویزیون تاثیر بسیاری بر جوانان دارد و خلاقیت های خوبی در آثار تلویزیونی دیده می شود که جای امیدواری دارد. باید به جوانان و خلاقیت هایشان در برنامه سازی بهاء داده شود تا مخاطب به سمت شبکه های ماهواره ای نرود و ایجاد جذابیت کند. فکر می کنم یکی از نمونه های موفق تلویزیون در سال های اخیر مجری خوب تلویزیون، سید علی ضیاست. گاهی فرصت می کنم و برنامه «ویتامین 3» را می بینم. فکر می کنم نقد های اجتماعی که توسط آقای ضیاء انجام می شود نویدبخش ظهور یک عادل فردوسی پور جدید در تلویزیون کشورمان است که اتفاق خوب و مبارکی است. اتفاقی که فکر می کنم باید بیشتر از این ها شاهد آن باشیم.
*تاکنون چقدر از توانایی بازیگری تان استفاده شده است.
فکر می کنم تا امروز فقط از 20 درصد از توانایی بازیگری من استفاده شده است.
نمی توانم به کارنامه کاریام نمره بدهم/ هریک از اشتباهات کارنامهام برایم یک عمر تجربه است
درباره چیدمان کارنامه هنری تان چه قضاوتی دارید و چه نمره ای می دهید؟
چیدمان کارنامه من بسیار عجیب است. نمی توانم به کارنامه کاری ام نمره ای بدهم برای اینکه حتی فیلم هایی که دوست ندارم را هم به نوعی دوستشان دارم. هرکدام از این فیلم ها برایم به نوعی یک تجربه محسوب می شود. هریک از اشتباه ها در کارنامه ام برایم یک عمر و تجربه است و نمی توانم بگویم دوستشان ندارم. به جرات می گویم وقتی خودم را روی پرده سینما می بینم خیلی وقت ها به خودم ایراد می گیرم و خودم را نقد می کنم. شرایط بازی سکانس های فیلم تنها به بازیگر ارتباط ندارد. ممکن است در شرایطی که قرار است بهترین سکانس فیلم را بازی کنی اتفاقی بیفتد که باعث شود که تمام افکار و تمرکز بازیگر به هم بخورد. همین شرایط سینما عجیب و دوست داشتنی است زیرا یک صنعت گران قیمت است، در عین حال پر از هیجان و پر از اتفاقات غیرقابل پیش بینی است.
با «هامون» علاقمند به سینما شدم
*چه نقشی دوست داشتید بازی کنید اما نصیب شما نشد.
با «هامون» آقای مهرجویی به سینما علاقمند شدم. با این که سنم کم بود اما خیلی این فیلم را دوست داشتم و ارتباط خوبی با آن برقرار کردم. از این فیلم که بگذریم باید بگویم دوست داشتم جای خانم قاضیانی در فیلم «به همین سادگی» باشم. به نظرم نقشی که ایشان به خوبی از عهده ایفای آن برآمدند، نقش بسیار خوبی بود.
بازیگری مرا محدود کرد
*به سالن سینما برای دیدن فیلم می روید.
سعی می کنم فیلم خودم را با مخاطب عام ببینم و از ری اکشن های آن ها مطلع باشم.
مردم بازیگران را از خودشان جدا می دانند. در نوع زندگی و... جدای از مردم عام جامعه هستند.
نه این گونه نیست.البته من فقط می توانم در مورد خودم صحبت کنم.بازیگری ناخودآگاه من را محدود کرد. امروز من باید مراقب کوچکترین رفتار های خود نیز باشم. گاهی به خودم می گویم اجازه عصبانی شدن نداری. واقعاً اینطور نیست که جامعه را نبینم و از بدنه مردم جامعه ام دور باشم. به یکی از دوستانم می گفتم ما خجالتی تر از عامه مردم هستیم زیرا در رفتارهایمان سعی می کنیم بیش از پیش مراقبت کنیم.
در نهایت فکر می کنم نمی توان کار هنری انجام داد اما از جامعه دور بود. من سعی می کنم مشکلات جامعه را ببینم و درک کنم. امیدوارم شرایط جامعه به نفع قشر ضعیف جامعه تغییر پیدا کند، این آرزوی قلبی من است.
*چقدر در جامعه و بطن آن رفت و آمد می کنید.
خیلی زیاد. من اینگونه نیستم که جایی نروم تا مبادا کسی مرا ببیند. من راحت در مکان های عمومی می روم و دوست دارم در کنار مردم باشم. در سریال «راستش را بگو» دو ماه در مترو کار کردیم. مترو قلب شهر است و در تمام ایستگاه ها با آدم های مختلف برخورد داشتم که برایم بسیار جذاب بود. مترو یک جامعه شناسی است و همه جور آدم در آن هست. مترو برای جامعه شناسی و روابط با مردم بسیار خوب است.
*مصاحبه ای از شما منتشر شده که در آن اشاره شده به سراغ تجارت نقره رفته اید. چراتجارت نقره؟
من هیچ وقت نگفته ام تاجر نقره شده ام! این کار(نقره و قلم زنی) هم ارزش هنری دارد و هم شغل همسر من است به همین دلیل پرداختن به این موضوع و ارزش های هنری آن برایم جذابیت پیدا کرده است. خیلی از هنرمندان این عرصه هستند که در زمینه نقره فعالیت می کنند و اسمشان در یونسکو به ثبت رسیده است اما مردم ایران با این عزیزان آشنا نیستند و تقدیر درستی از آن ها به عمل نیامده است. به همین دلیل نقره تبدیل به دغدغه ام شده، همین.
*چگونه برایتان تبدیل به دغدغه شد؟
مدام به این فکر می کنم که چطور می توان این هنرمندان را به مردم شناساند. فکر می کنم این حق هنرمندی است که با هنر ذاتی خود فعالیت می کند، به مردم شناسانده شود. من که به واسطه کارم با مردم اشنا هستم این را وظیفه خود می دانم که مردم را با این هنر (قلم زنی) و هنرمندان فعال در این عرصه آشنا کنم.
*فکر می کنید در این وضعیت اقتصادی پرداختن به پوست و استفاده از نقره دغدغه مردم است که به تیتر مصاحبه شما بدل شده؟
وقتی تیتر را دیدم خودم هم جا خوردم چون محوریت مصاحبه ما در مورد شناخت هنرمندان این عرصه بود اما استنباط شخصی مصاحبه کننده در نهایت باعث شد خروجی مصاحبه چیزی شود که خودم هم فکرش را نمی کردم. در روزهایی که جامعه ما با بحران اقتصادی وجود دارد و دغدغه ارتزاق بین مردم به وفور دیده می شود ، تعبیر کلی از این تیتر ایجاد می شود که من انسان مرفهی هستم که خودم را جدای از جامعه می بینم. درحالی که واقعاً اینطور نیست و همیشه به وضعیت معیشت هموطنانم فکر می کنم و نگران آن هستم. از طرف دیگر سینمای ایران دچار بحران وحشتناکی است و اکثر همکاران من در بیکاری به سر می برند و صحبت های نقل شده از من این استنباط را به وجود می آورد که من یک انسان مرفه بی درد هستم که از درد جامعه ام بی خبرم اما واقعاً اینطور نیست و برای دوستانی که به خاطر پر بازدیدتر شدن سایت خود به انتخاب تیترهای زرد اقدام می کنند، متاسفم.