598 به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران: پس از رحلت امام هادی روزی به زیارت امام حسن
عسگری علیهماالسلام رفتم. نرجس (همسر امام حسن عسگری علیه السلام و مادر
حضرت مهدی علیه السلام ) به من گفت:« ای سرور من، اجازه بده کفشهایت را از
پایت در بیاورم.»
گفتم:« تو سید و سرور من هستی! سوگند به خدا نمی گذارم کفشهایم را از پایم درآوری؛ منم که باید به تو خدمت کنم.»
امام حسن عسگری علیه السلام که صدایم را شنید فرمود:«خداوند به تو جزای خیر بدهد، عمه جان.»
در روایتی دیگر حکیمه می گوید:
وقتی امام حسن عسگری علیه السلام فرمود نرجس مادر حضرت مهدی علیه السلام
است، نزد نرجس رفتم، خودم را به دست و پایش انداختم، دستهایش را بوسیدم و
نگذاشتم همانند گذشته به من تواضع کند. او به من گفت:« تو سرور منی.»
من هم به او گفتم:« خیر، تو سید و سرور من هستی.»
او به من گفت:« فدایت شوم.»
من به او گفتم:«خیر، من و تمام جهانیان فدایت شویم.»
تعجب کرد. به او گفتم:« تعجب نکن؛ چرا که خداوند، امشب، شب نیمه شعبان
260 هجری قمری، به تو فرزندی عنایت میفرماید که آقای دنیا و آخرت است و
مایه گشایش و فرج برای مؤمنین خواهد بود.»