کد خبر: ۱۴۱۵۲
زمان انتشار: ۱۶:۵۵     ۲۴ خرداد ۱۳۹۰
امام خامنه ای(دامت برکاته):"در قضيه‌ى تهديد نظامى هم كه البته بعيد است چنين حماقتى را بكنند؛ ليكن اگر چنانچه چنين تهديدى به وجود بيايد، همه بايد بدانند كه ميدان اين مقابله فقط منطقه‌ى ما نيست؛ ديگر ميدانش گسترده‌تر خواهد بود."(۱۳۸۹/۰۵/۲۷)

به گزارش 598 به نقل از بی باک؛ سروش سیاری: تنها زمانی می توان از حمله یک کشور به کشوری دیگر سخن گفت که مولفه های زیادی را در هر دو کشور مورد نظر بررسی کرد. محاسبات جنگی مربوط به دو کشور و پیامدهای غیر قابل پیش بینی آنها را نیز باید در برابر مولفه هایی اعم از منطقه ای، بین المللی، اقتصادی، فرهنگی و... قرار داد تا بتوان به تحلیلی مناسب در صورت وقوع درگیری نظامی پی برد. جمهوری اسلامی ایران در طول 32سال عمر پربرکت خود همواره هدف ادبیات به شدت تهاجمی غرب و برخی کشورهای اروپایی قرار داشته و دارد. موضوع تهدیدهای ایالات متحده آمریکا و بخصوص گزینه ی نظامی که به تعبیر خودشان هنوز بر روی میز است(!) بالغ بر چند صد بار در مراکز نظامی، پژوهشی و اطلاعاتی این کشور و رژیم جعلی اسرائیل مورد واکاوی های مفصل و منظمی قرار گرفته است. این خود شاهدی است بر سر در گمی هیأت حاکمه ی آمریکا در باب حتی احتمال پیروزی در این درگیری چه برسد به پیروزی صددرصد. شکی نیست که تفکر صلیبی-صهیونی حاکم بر سیاستگذاری های کاخ سفید بارها در جهت انزوای جمهوری اسلامی و تنگتر کردن حلقه ی اثرات و بازتابهای جهانی آن تلاش بسیاری کرده است. آخرین تلاش های این تفکر که این روزها بیشتر از همیشه در دولت راستگرا و افراطی بنیامین نتانیاهو مشاهده می شود، همت بی دریغ و اصرار بی دلیل اسرائیل غاصب در جهت عقیم کردن تفکر دموکراتهای فعلی کاخ سفید و جلب رضایت آمریکا برای حمله به ایران اسلامی و انکار همیشگی این کشور می باشد. دلیل این به نفس افتادن استکبار جهانی نیز کاملأ مشهود است.

تنبیه فرزند در آغوش مادر!

(دو پیروزی بزرگ دیپلمات های جمهوری اسلامی در نیویورک)

تحرکات تحسین برانگیز جمهوری اسلامی ایران در زمینه ی عزت، حکمت و مصلحت دیپلماسی بین الملل و تنگتر کردن فضای تنفس رژیم صهیونیستی در جهان تأثیر بسزایی در روند انزوای اسرائیل غاصب دارد. بعنوان نمونه بارز این تحرکات می توان به کنفرانس2010بازنگریNPT در نیویورک، یعنی در سرزمین مادری این رژیم، اشاره داشت. ایالات متحده ی آمریکا و ایران به عنوان دو بازیگر اصلی این کنفرانس برای تأثیرگذاری بر معادلات هسته ای جهان، در چندین جدال سعی در به انزوا کشیدن یکدیگر داشتند. دو پیروزی بزرگ دیپلماسی ایرانی در این کنفرانس عبارت بودند از:

1.       آمریکا تمام تلاش خود را بکار گرفت تا بتواند نام ایران را در بیانیه پایانی این کنفرانس بگنجاند تا ایران را نسبت به تعهدات آژانس انرژی اتمی بی میل نشان دهد. اما این آمریکا نبود که میدان دار بود! جمهوری اسلامی ایران به دلیل مواضع شفاف و عدالتخواهانه خود بعنوان محوریت کشورهای عدم تعهد، آمریکا را در انجام این کار ناکام گذاشت.

2.         برای اولین بار در طول عمر نکبتبار رژیم صهیونیستی، ایران باعث شد تا نام این فرزند نامشروع آمریکا و انگلیس در بیانیه پایانی آورده شود، موظف به پیوستن به پیمانNPTشود و اجازه ی بازرسی تأسیسات هسته ای خود را به بازرسان آژانس بدهد.

جمهوری اسلامی ایران به دلیل مواضع شفاف و عدالتخواهانه خود بعنوان محوریت کشورهای عدم تعهد آمریکا را در  رسیدن به اهداف سلطه جویانه خود ناکام گذاشت. این دو پیروزی بزرگ دیپلمات های ایرانی به این معنا بود که فرزند در آغوش مادر تودهنی خورد! تحمل این شکست آنقدر برای اسرائیلیان زهرآگین بوده و هست که تابحال کم نبوده انتقام جویی های این کشور از ایران! این رژیم با وجود شکست های پیاپی در جنگهای 33روزه لبنان و 22روزه غزه همچنان تحرکات نظامی خود را در این کشورها تقویت می کند که تنها گوشه ای از این اتقام جویی هاست.

آمریکا، ضامن همیشگی امنیت اسرائیل

بعد از حمله مرگبار نظامیان رژیم صهیونیستی به کشتی حامل کمکهای مردمی به غزه، هیأت آمریکایی-اسرائیلی امور عام(قدرتمندترین لابی اسرائیلی معروف به ای آی پک) طی بیانیه ای اعلام کرد: "ای آی پک از صدور بیانیه سنای آمریکا که با رأی بالا از حق اسرائیل برای دفاع از خود پس از حادثه کشتی غزه حمایت کرده استقبال می کند و از اوباما می خواهد که شانه به شانه در کنار اسرائیل در سازمان ملل بایستد، همان کاری که روسای جمهور دموکرات و جمهوریخواه از زمان پیدایش این دولت یهودی انجام داده اند. اوباما باید از اسرائیل در هر اجلاس بین المللی حمایت کند، زیرا این امر در خط منافع امنیتی آمریکاست."(1) همانطور که از محتوای این بیانیه پیداست آمریکا باید(!) در هر شرایطی خود را تضمین کننده امنیت اسرائیل بداند. بنابراین طبیعی است که آمریکا در برابر این تاکتیک جمهوری اسلامی ساکت ننشیند یعنی اعمال فشارهای بین المللی اعم از تحریم و تهدید و حتی در صورت درگیری نظامی مستقیم ایران-آمریکا و یا غیر مستقیم ایران-اسرائیل پازل جنگ را کامل کند.

فی نفسه روی آوردن هر تمدن به حمله نظامی نشاندهنده اوج ناتوانی منطق و گفتمان آن تمدن در جهت تأمین منافع ملی خود در جهان است.  لذا سر در گمی آمریکا در حمله به افغانستان و عراق و اسرائیل در حمله به غزه و لبنان و از همه بدتر حمله به کشتی کمک رسانی به غزه طبیعی جلوه می نماید.

مقام معظم رهبری فرمودند: "حمله به لبنان کردند، اشتباه کردند. حمله به غزه کردند، اشتباه کردند. حمله به آن کشتی کردند، اشتباه کردند. این اشتباه ها یکی پس از دیگری نشاندهنده این است که رژیم غاصب صهیونیستی به نهایت قطعی خود یعنی سرنگون شدن و ساقط شدن در دره نیستی قدم به قدم نزدیک می شود."(2)

البته تبعات این اشتباهات راهبردی آنان کاملأ در روند نامعلوم تشکیل دولت عراق، حملات رو به فزونی و نفس گیر طالبان به مواضع ناتو، مقاومت روز افزون مردم بی دفاع غزه، نتیجه بخش نبودن مذاکرات صلح خاورمیانه، افزایش قدرت حزب ا... در لبنان و منطقه مشهود است. بنابراین آمریکا میل دوباره و البته بیشتر به فرو رفتن در باتلاقی دیگر به نام ایران را ندارد. تاریخ 31 ساله‌ی انقلاب عزیزمان ثابت می‌کند که رفتار استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار نه تنها هیچ رنگ و بویی از صلح و نظم و امنیت نمی‌دهد که طبق مطالبات مشهون خود، به هرمی‌معتقدند که در رأس آن هرم، ایالات متحده و در ردیف‌های دیگر باز بنا بر آنچه خود صلاح ببینند کشورهای دیگر را جای می‌دهند. سخنرانی تند جرج بوش در زمان تصدی ریاست جمهوری این کشور در کنگره‌ی آمریکا بعد از حادثه‌ی 11 سپتامبر مبنی بر ایجاد «نظم نوین جهانی» متکی بر آمریکا، اظهارات فاحش وی مبنی بر «تغییر رژیم ایران»(RegimChange Policy) و «آزادسازی ایران» به مانند آنچه آزادسازی عراق از دیکتاتوری صدام می‌دانند، مجالی برای توصیف بیشتر نمی‌گذارد؛"تغییر رژیم در ایران باید ریشه ای صورت گیرد، چه آرام و تدریجی، چه رادیکال و سریع. روی کار آمدن دولت مقبول(مقبولِ آمریکا) در ایران کمک بزرگی به آمریکا در جنگ جهانی چهارم خواهد کرد. اگر بخواهیم در خاورمیانه به ما احترام بگذارند باید با روش‌های ماکیاوالیستی، اسلامگرایان را بترسانیم. روش برخورد ما در افغانستان آغاز خوبی بود!".(3)

 خیال پردازی‌های بوش مدتی بیش به طوی نینجامید تا شورای روابط خارجی آمریکا بعد از حمله به عراق در سال 2003، در گزارشی واقع گرایانه اذعان کرد:

"رژیم تهران با ثبات است و مداخله‌ی مستقیم نظامی آمریکا با هدف تغییر رژیم اصلأ گزینه‌ی خوبی نیست. ایران سه برابر عراق وسعت و جمعیت دارد و مقاومت آن در برابر تهاجم خارجی اگر بیشتر نباشد، حتمأ کمتر نیست. ایران نفوذ ناپذیر است و مردم حامی‌نظام دینی خود هستند." (4)

اگر آقای بوش و هم فکران کم خرد وی مانند جان بولتون، معروف به «جانِ سر سخت»، که یاوه گویی‌های آنها گوش فلک را کر کرده حتی برای مدت اندکی هم عینک پنتاگونیسم را از چشمان خود بردارند، خواهند دید که امروز اغلب آمریکاییان جنگ‌های افغانستان، همانطور که آورده شد بوش آن را شروع خوبی دانست، و عراق را باتلاقی می‌دانند که هرچه می‌گذرد آمریکا بیشتر در آن فرو می‌رود. با توجه به اوضاع آشفته افغانستان و عراق و آسیای میانه در صورت به وجود آمدن ناامنی در ایران دیگر شاهد امنیتی در منطقه نخواهیم بود و این نه تنها به نفع آمریکا که به نفع جهان نخواهد بود.

چرا آمریکا به ایران حمله نمی کند؟!

در بررسی پیامدهای تحرک نظامی علیه ایران عوامل امنیتی، اقتصادی و سیاسی تأثیر زیادی خواهند گذاشت.در ذیل به بررسی اجمالی عوامل تأثیرگذار بر عدم تمایل آمریکا به ایران می پردازم؛

1.     کشورهای حاشیه خلیج فارس؛

ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی): "ملتهاى ديگر بدانند و ببينند كه اگر عزت مي‌خواهند، اين عزت پيش آمريكا نيست، در وابستگى به قدرت‌ها نيست، در خرج كردن و پول دادن به كيسه‌ى سازندگان تسليحاتى دنيا و دريوزگى تسليحات آن‌ها نيست، در جوشش از درون، در اعتماد به نفس ملى، در توكل به خدا و پيشرفت در اين‌هاست."(5)

این روزها از سوی کشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج فارس و مشخصأ امارات و عربستان یاوه گویی هایی مبنی بر موثر بودن گزینه نظامی علیه ایران برای متوقف سازی آنچه آنان«معضل هسته ای»ایران می نامند شنیده می شود. این کشورها که امروز بیشتر صرفأ به بازار فروش و انبار تسلیحات نظامی آمریکا تبدیل شده اند تا استفاده کننده از آنها، تنها خوش خدمتی که در توان دارند برای استکبار جهانی انجام دهند همان سرگرم شدن به مبارزه رسانه ای در موضوع خلیج فارس و جزایر سه گانه است و بس! بنابراین حمله نظامی این کشورها به ایران منتفی خواهد بود. حال ممکن است که آمریکا بخواهد این حمله را خود و از طریق این کشورها انجام دهد. به نظر می رسد پادشاهان این کشورها آنقدر متوجه باشند که پیامدهای سیاسی و اقتصادی از جمله پاسخ قاطعانه ایران و همچنین خروج سرمایه داران ایرانی و به تبع آن ضربه سنگین به اقتصاد این کشورها چه عواقبی را برای آنها خواهد داشت. البته موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به این کشورها همواره برادرانه بوده و انشاا... خواهد بود.

مقام معظم رهبری فرمودند: "اینها می آیند به دروغ ادعا می کنند که ایران علیه کشورهای همسایه است. خود کشورهای همسایه هم می دانند اینطور نیست. اگر چند صباحی اول انقلاب کشورهای حاشیه خلیج فارس و بعضی کشورهای همسایه دیگر دچار خطا شدند و تصور کردند که جمهوری اسلامی با آنها طرف است، بعد از گذر زمان فهمیده اندکه اینطور نیست. اینها برادران و همسایگان مایند. این مجموعه خلیج فارس می تواند با یک سیاست خردمندانه و عاقلانه جمعی به سود همه کشورهای حاشیه خلیج فارس به خوبی اداره شود."(6)

2.     اسلام ستیزی؛

با توجه به حمله ناتو به دو کشور اسلامی عراق و افغانستان و همچنین حمایت آمریکا از نسل کشی اسرائیل در غزه و لبنان افکار عمومی را به این سمت هدایت می کند که آمریکا در پی«اسلام ستیزی» است تا «مبارزه با تروریسم». همچنین آمریکا نیز قطعأ علاقه ای به تجربه بعد از جنگ ویتنام در برابر افکار عمومی را ندارد. لذا هرگونه عمل نسنجیده آمریکا نسبت به ایران باعث تحریکات مجدد احساسات ضد آمریکایی در خاورمیانه، که امروز نیز در وضعیت خوبی قرار ندارد، خواهد شد. اما در صورت مرتکب شدن به چنین اشتباهی، آمریکا باید منتظر شورش گروه های اسلامگرا از جمله حزب ا...، حماس، اخوان المسلمین، چچن، کشمیر، استان تبت، حتی طالبان در افغانستان و پاکستان و القاعده در سراسر جهان و... باشد. اگرچه جمهوری اسلامی ایران تمامی این گروه های اسلامگرا را بعنوان بازوهای خاورمیانه ای خود به رسمیت نمی شناسد، اما اقدام تلافی جویانه آنها حتمی است.

حسنی مبارک سال گذشته در یکی از سخنرانی های خود با اشاره به نوار غزه تحت حاکمیت حماس گفته بود: "ایران یک جمهوری اسلامی دیگر در حیاط خلوت مصر ایجاد کرده است."(7)عاملی که روسیه به شدت از آن بدلیل تحرکات مسلمانان در چچن و البته دیپلماسی رسانه ای آمریکا در رابطه با این موضوع هراس دارد و این موضوع از تحرکات دیپلماتیک این کشور و رفت و آمدهای پی در پی به عربستان کاملأ مشهود است.

3.     مواضع روسیه و چین؛

دو کشور روسیه و چین اگرچه در اغلب موارد در برابر تطمیع های آمریکا سر به زیر آورده اند و بعضأ حامی سیاستهای ضد ایرانی آمریکا در منطقه می باشند اما ایران، چین و روسیه در یک موضع، مشترک المنافع هستند و آن هم مبارزه با نفوذ استکبار جهانی در خاورمیانه و آسیا و همچنین پیش بُرد الگوی اوراسیاست. با توجه به اینکه ایران مقام دوم در تولید گاز و سوم در تولید نفت را دارد، تحرک نظامی آمریکا علیه ایران بلافاصله بر قیمت فروش نفت و گاز نوسانات وحشتناکی ایجاد خواهد کرد. این نوسانات که مستقیمأ بر اقتصاد شرکای تجاری ایران از جمله روسیه، چین، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه و... تأثیر خواهد گذاشت بطور قطع در تبیین مواضع این کشورها در سازمان های بین المللی و از جمله شورای امنیت تأثیرگذار خواهد بود و فشارهای بعدی بر آمریکا و یا اسرائیل قابل پیش بینی است.

1.3) اقتصاد چین؛ اقتصاد چین به دلیل وابستگی که به بازار ایران و همچنین نفت ایران دارد، قطعأ در برابر نوسانات قیمت ها رکود خواهد کرد. بنابراین طبیعی است چین بازنده اصلی این حمله باشد. به گزیده هایی از متن نشریه آمریکایی فوریس در این باره دقت کنید، این نشریه ضمن تصور جایگاه ایالات متحده بعد از حمله به ایران نکات جالبی را به مسئولین کاخ سفید گوشزد می کند:

"حتی اگر آمریکا خواهان بازگشت به دوران تک قطبی باشد بازهم نمی تواند در مقابل پیامدهای منفی حمله به ایران مقاومت کند. حمله به ایران موجب زمین گیر شدن اقتصاد چین و بر هم خوردن ثبات سیاسی آن می شود زیرا چین نیاز فراونی به نفت دارد و یکی از پیامدهای منفی حمله به ایران افزایش بی سابقه بهای نفت و تاثیر آن بر اقتصاد جهان خواهد بود. ماجراجویی علیه ایران و به دنبال آن افزایش بهای نفت چنان تاثیری بر اقتصاد جهان می گذارد که از سال 2008 تا کنون و یا حتی شوک نفتی سال 1973 تا کنون بی سابقه خواهد بود. چین هم اکنون در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت جدید است و همانگونه که اشاره شد حمله به ایران موجب سقوط اقتصاد چینی ها می شود و این امر آمریکا را مجددا تبدیل به تنها ابرقدرت جهان می کند و واشنگتن می تواند با بهره جستن از شرایط موجود نقش جدیدی را برای خود در خاورمیانه و حتی بازار سلاح جهان تعریف کند اما آیا رسیدن به این جایگاه ارزش روبرو شدن با پیامدهای منفی بیشمار و تجریه بحران اقتصادی در جهان برای یک بار دیگر را دارد؟ حتی اگر آمریکا موفق به متقاعد کردن ایران برای چشم پوشی از فعالیت هسته ای خود بشود و در نتیجه آن احتمال حمله اسرائیل به این کشور نیز از بین برود آیا می توان به چین به عنوان یک متحد اصلی نگاه کرد؟ پاسخ آن است که تحولات چند ماه اخیر در شبه جزیره کره و حمایت پکن از پیونگ یانگ در ماجرای غرق شدن ناو کره ای در آبهای دو کره نشان می دهد که آمریکا و یا حتی اسرائیل نمی توانند این انتظار را داشته باشند که پکن بر اساس منافع آنها حرکت کند."(8)

 2.3) راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر(پاسخ قاطع روسیه به آمریکا و اسرائیل)؛ بدلیل ورود منصفانه ایران به حل مناقشات قره باغ و همچنین برقراری امنیت قفقاز و عدم دخالت در امور این منطقه حساس، روسیه از این جهت به ایران بعنوان تسهیل کننده این روند نگاه می کند. با توجه به مداخلات بیش از حد آمریکا در کشورهای آسیای میانه، قفقاز، سایر جمهوری های سابق شوروی، عراق و افغانستان رسمأ نفوذ این کشور در حیاط خلوت روسیه تضمین شده است و این بدان معناست که هم اکنون در خاور نزدیک ایران جز منافع حیاتی روسیه محسوب می شود. ولی این کشور در یک اقدام کاملأ استراتژیک که از چشم اکثر رسانه های جهان پنهان ماند مخالفت خود را با حمله نظامی به ایران اعلام کرد. ورود سوخت به یک نیروگاه اتمی یعنی در صورت مورد حمله قرار گرفتن آن نیروگاه، فاجعه هسته ای رخ خواهد داد. لذا اقدام روسیه در راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر در واقع پاسخ قاطعی به آمریکا و اسرائیل بود که فکر حمله نظامی به ایران را از سر بیرون کنند. از نقطه نظر منافع ملی روسیه، ایران برای آنها لازم و سودمند است. ماکسیم کالاشنیکوف، نویسنده و روزنامه‌نگار روس می گوید: "ایران شریک بالقوه ما به شمار می‌رود. من شخصا از ایران اتمی هراسی ندارم. ایرانی‌ها مردم متمدنی هستند. آنها مثل طالبان نیستند. ایران حتی اگر سلاح اتمی هم داشته باشد، هرگز آن را علیه روسیه استفاده نخواهد کرد. ایران حتی به اسرائیل نیز حمله نخواهد کرد. چرا که ایرانی ها انسان‌های باهوشی هستند."(9)

3.3) خط لوله نابوکو(ایران، منطقه ای حیاتی برای اروپا)؛

خط لوله انتقال گاز نابوکو که در ابتدا برای انتقال گاز خلیج فارس به کشورهای اروپایی در دست ساخت بود در سال2006، آمریکا به دلیل پافشاری ایران در برنامه هسته ای خود و برای خارج کردن ایران از حلقه تأمین کنندگان گاز اروپا، اتحادیه را تحت فشار قرار داده تا گاز مورد نیاز خود را بجای ایران از کشورهای ترکمنستان، آذربایجان و احتمالأ قزاقستان تأمین کند و این در حالی است که کشورهای آسیای میانه به تنهایی قابلیت تأمین سالانه 31میلیارد مترمکعب گاز مورد نیاز اروپا را ندارند. دولتمردان جمهوری اسلامی ایران با اعلام اینکه این کشور قابلیت انتقال سالانه 37میلیارد مترمکعب گاز را به اروپا دارد(10)، گوی سبقت را از کشورهای آسیای میانه ربود. بنابراین اروپا در حال حاضر در دو راهی شرکت دادن ایران در این پروژه یا ندادن مانده است. شرکت ایران در این پروژه با توجه به پیشرفت ساخت خط لوله پارس جنوبی و طبق اعلام مدیر عامل پروژه خط لوله نابوکو: "ما قصد داریم با متصل کردن دو خط لوله از ایران و گرجستان، بخش دیگری از گاز مورد نیاز خط لوله نابوکو را تأمین کنیم و نابوکو برای انتقال گاز ایران به اروپا مصمم است."(11) تقریبأ قطعی به نظر می رسد. لذا در صورت برقراری خط لوله نابوکو، با به خطر افتادن مرزهای ایران طبیعتأ انتقال گاز به اروپا نیز مختل خواهد شد. به تعبیری تأمین گاز موردنیاز اروپا در گرو امنیت ایران خواهد بود و این یعنی ایران جزو منافع حیاتی اروپا نیز خواهد شد. پس آمریکا از پشتیبانی تعداد زیادی از کشورهای اروپایی در حمله به ایران از طریق ناتو برخوردار نخواهد بود.

4.3) کریدور شمال- جنوب؛ منطقه آسیای میانه و روسیه(روسیه از شمال به دریای آزاد سیبری متصل می باشد که در اکثر ایام سال یخ زده است!) به دلیل عدم دسترسی به دریاهای آزاد برای صادرات و واردات کالا و با توجه نقش اساسی حمل و نقل دریایی در رونق اقتصادی هر کشوری، آسیای میانه و روسیه باید تنها راه دسترسی به دریای آزاد که امروز خاک ایران اسلامی است، را برای خود حفظ کند. لذا این کشورها به خوبی می دانند که اگر ایران به کشوری نا امن تبدیل شود چرخه اقتصادی آنها با بحرانی اساسی روبرو خواهد شد و تحمل این چنین شرایطی برای آنها مستلزم هزینه های هنگفتی خواهد بود.

بنابراین روسیه و چین و کشورهای اروپایی حاضر در شورای امنیت قطعأ در برابر این ماجراجویی خطرناک آمریکا سکوت نخواهند کرد و از هر فرصتی برای اعمال فشار بر آمریکا و رژیم صهیونیستی استفاده خواهدکرد. درک این مطلب بسیار ساده است که آنها اگر می توانستند این کار را بکنند و از دستیابی به منافع آن مطمئن بودند حتمأ مرتکب چنین اشتباهی شده بودند، چه در حال حاضر و چه در تجربه ای که در طول عمر انقلاب اسلامی ایران کسب کرده اند. حال به اهمیت این سخن گهربار از مقام عظمای ولایت، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مد ظله العالی)، بیش از پیش پی می بریم که در عین بصیرت سیاسی فرمودند: "در قضيه‌ى تهديد نظامى هم كه البته بعيد است چنين حماقتى را بكنند؛ ليكن اگر چنانچه چنين تهديدى به وجود بيايد، همه بايد بدانند كه ميدان اين مقابله فقط منطقه‌ى ما نيست؛ ديگر ميدانش گسترده‌تر خواهد بود."(12)

اعتراف تاریخی«زبیگنیو برژینسکی»مبنی بر حمله‌ی احتمالی اسرائیل به ایران نباید فراموش کرد که گفت: "به جای اینکه دیوانه وار علیه ایران عمل کنیم، باید برمبنای حقایق سیاسی، تجارب استراتژیک و بیشتر از همه منافع آمریکا عمل کنیم. شاید یک بمب ایرانی فاجعه باشد، اما حمله علیه ایران نیز خود یک فاجعه است. چالشی که هم اکنون آمریکا با مواجه است این است که از وقوع جنگی دیگر جلوگیری کند. جنگی که نه تنها آمریکا را در جهان بیشتر منزوی خواهد کرد بلکه به نفع بدخواهان آمریکا نیز خواهد بود."(13)

منابع؛

1.       روزنامه همشهری9/5/1389

2.       خطبه های نماز جمعه رهبری14/3/1389

3.       ضمیمه‌ی مجله‌ی سیاسی صفیر(ش289)

4.       ضمیمه‌ی مجله‌ی سیاسی صفیر(ش289)

5.       سخنرانی رهبری30/11/1388

6.       سخنرانی رهبری14/07/1388

7.       همشهری دیپلماتیک/مرداد89

8.       خبرگزاری مهر ۱۳۸۹/۰۵/۲۵

9.       پایگاه خبری-تحلیل روسیران31/5/1389

10.   روزنامه اطلاعات22/6/1389

11.   همان

12.   سخنرانی رهبری27/05/1389

13.    روزنامه‌ی جمهوری اسلامی 25/10/1388

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها